گذشته پرافتخار فرهنگی ایران، مسئولیتی برای امروز است
هفته قبل هنرمند گرانمایه و چهره ماندگار فرهنگی کشور آقای ابراهیم حقیقی در برنامه فاخر اکنون میهمان سروش صحت بود. این استاد برجسته دانشگاه که خالق بیش از پنج هزار اثر نفیس گرافیکی و تصویرگری بر پوسترها و متن و جلد کتابها و بهویژه طراح اثر زیبای سیمرغ بلورین فیلم فجر است، در میانه گفتوگو با نقل مطلبی از کتاب «با آخرین نفسهایم» از خاطرات لوئیس بونوئل، جمله درخشانی را با این مضمون بیان کرد که «یک ملت با حافظه فرهنگیاش زنده است و اگر این حافظه را از او بگیری، رو به نابودی میگذارد و نهتنها فرهنگش، بلکه خودش هم از جهان محو میشود».
هفته قبل هنرمند گرانمایه و چهره ماندگار فرهنگی کشور آقای ابراهیم حقیقی در برنامه فاخر اکنون میهمان سروش صحت بود. این استاد برجسته دانشگاه که خالق بیش از پنج هزار اثر نفیس گرافیکی و تصویرگری بر پوسترها و متن و جلد کتابها و بهویژه طراح اثر زیبای سیمرغ بلورین فیلم فجر است، در میانه گفتوگو با نقل مطلبی از کتاب «با آخرین نفسهایم» از خاطرات لوئیس بونوئل، جمله درخشانی را با این مضمون بیان کرد که «یک ملت با حافظه فرهنگیاش زنده است و اگر این حافظه را از او بگیری، رو به نابودی میگذارد و نهتنها فرهنگش، بلکه خودش هم از جهان محو میشود».
این گفته هوشمندانه و ارزشمند من را بر آن داشت که با نگاهی گذرا به گذشته پرافتخار فرهنگی و تمدنی ایران، مسئولیت امروزمان را بررسی و یادآوری کنیم. بدونتردید پیدایش و مانایی هر تمدنی مستلزم برخورداری از فرهنگ غنی و حکیمان و دانشمندان و فرهنگوران و هنرمندانی با دانش و معرفت گسترده و علوم و فنون گوناگون است. اگرچه دراینمیان بنمایه اصلی هر تمدنی را فرهنگ پویا، آفریننده و خلاق آن رقم میزند، ایران نیز بهعنوان مهد یکی از چهار تمدن کهن و بزرگ جهان از این قاعده مستثنا نیست. در عرصههای ادبی، از شاعران و عارفان نامداری مانند مولانا که مثنوی معنوی او پرفروشترین کتاب در مغربزمین میشود و بسیاری از دلهای تشنه حقیقت را به دین انسانیت فرامیخواند و حافظ که دیوانش به دهها زبان ترجمه شده و شاعران برجسته جهان را به تحسین و ستایش از خود واداشته است.
سعدی که با بوستان و گلستانش باغهای حکمت و اندیشه و اندرز را رونق بخشیده و فردوسی که شاهنامه او حماسهای شگرف را در جهان آفریده، گرفته تا اندیشمندان گرانقدری مانند ملاصدرا در فلسفه، خوارزمی، فارابی، ابن سینا، ابوریحان و صدها شخصیت برجسته علمی که در علوم و فنون مختلف سرآمد روزگاران بلندی بوده و در نیکبختی بشریت تأثیر شگفتانگیزی بر جای گذاشتهاند، همگی نشانههای روشنی از غنای فرهنگی و تمدنی ایران است. در حوزه دین بهعنوان یکی از ارکان و شاخصهای پایدار فرهنگ ملی ایرانیان همینقدر کافی است که بدانیم دو اصل باور به مبدأ ماورایی و توحید و پایبندی به اخلاق و عفت عمومی پیوسته مورد احترام و اعتقاد مردمان این سرزمین بوده و ۹ کتاب از ۱۰ کتاب مرجع فقه شیعه و سنی از سوی علما و دانشمندان ایران به رشته تحریر درآمده و از این نظر مسلمانان وامدار فرهنگ و تمدن ایرانیاند. در ایران باستان داریوش و کوروش (که علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان از او بهعنوان ذوالقرنین و به نیکی یاد میکند) دو پادشاه عصر هخامنشیان با آفرینش منشور حقوق بشر نمونهای از حکمرانی شایسته را به نمایش گذاشتهاند. بناهای باشکوهی مانند تخت جمشید که در میراث فرهنگی جهان، یگانه است، معرف عظمت تمدنی و فرهنگی ایران در دنیا شناخته میشود.
اینها گوشه ناچیزی از میراث ملموس و ناملموس فرهنگ و تمدن و گذشته پرفروغ و ممتاز ایران است که باید هر ایرانی به آن افتخار ورزد و هویت اصیل خود را در آن جستوجو کند. اینک آنچه شایسته تأکید است، این است که به فراموشی سپردن مفاخر فرهنگی و توقف در گذشته درخشان نهتنها ضامن استمرار آن نیست، بلکه خسرانی بزرگ را به همراه دارد. اما احساس تعلق خاطر به اصالت تمدنی و فرهنگی و شناخت ویژگیهای بارز و ارزشمند و پندآموز آن ضرورتی بایسته و آفرینش جلوههای نوین و فاخری از فرهنگ و هنر ایران در عصر حاضر مسئولیتی سترگ است. اگر پیشخوان فرهنگی ایران نتواند آثار نفیس و شخصیتهایی در تراز و بزرگتر از حافظ و فردوسی و سعدی و مولانا بیافریند و تربیت کند و دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی ایران موفق به معرفی نسلی نو از دانشمندان طراز اول در علوم گوناگون نشوند، نشانه توقف فرهنگی و علمی ایران است، بنابراین مسئولیت امروز نظام حکمرانی کشور بهویژه در عرصههای فرهنگی و هنری و علمی و همچنین فرهنگوران، اندیشمندان و هنرمندان دلسوز ایران چه آنها که در وطن سکنی گزیدهاند و چه دیگرانی که دور از سرزمین مادری و هویتی خود زندگی میکنند، این است که همت بلند خود را در نگهبانی، بازخوانی و بازآفرینی و توسعه فرهنگی ایران به کار گمارند.
بدونشک دولت و بهویژه وزارتخانههای فرهنگ و آموزش و پرورش، علوم و علوم پزشکی و دیگر دستگاهها و مؤسسات فرهنگی دولتی و غیردولتی و عمومی باید توسعه فرهنگی کشور متناسب با شأن تاریخی و هویت ملی ایرانیان را در دستور کار قرار دهند و با نهادسازی در حوزه فرهنگ و فرصتآفرینی برای انجمن و تشکلهای فرهنگی و هنری مردمنهاد و دورکردن فضای امنیتی از حوزه فرهنگ و هنر، امکان بازگشت سرافرازانه فرهنگ ایرانی به جامعه فرهنگی ایران و جهان را فراهم کنند. گسترش تولید، چاپ و نشر کتاب، توسعه فرهنگ کتابخوانی، تولید آثار فاخر سینمایی، نمایشهای اثرگذار، تکریم مفاخر ادبی، فرهنگی، هنری و علمی معاصر، توسعه اخلاقمداری و آموزش مهارتهای زندگی اجتماعی برگرفته از فرهنگ ایرانی و پرهیز از صرف بودجههای هنگفت در حوزه تبلیغات کممحتوا بهعنوان و به جای فعالیتهای فرهنگی، حداقل اقداماتی است که مسئولیت امروز ما را در برابر گذشته پرفروغ ایران ضروری میکند. در این مجال مغتنم و در آستانه سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یادآوری این نکته در آسیبشناسی فرهنگی انقلاب، خالی از لطف نیست که با نگاهی به کارنامه نظام حکمرانی در چهار دهه گذشته درمییابیم که نادیدهانگاشتن و تبلیغ رسمی علیه گذشته پربار فرهنگی ایران از یک سو و نرسیدن به مدینه فاضله وعده دادهشده از سوی دیگر موجب ناکامی و ناکارآمدی در عرصه فرهنگی شده است، اما این رویداد ما را بر آن میدارد که با تجدیدنظر در سیاستها و برنامههای فرهنگی و به جای تقابل فرهنگ ایرانی و اسلامی به تعامل سازنده و مثبت با فرهنگ پربار ایرانی پرداخته و همانگونه که استاد مطهری یادآور شد، از خدمات متقابل ایران و اسلام فرصت همافزایی فرهنگی و تعالی آن را فراهم کنیم. جهان، ایران را به فرهنگ و تمدن درخشانش میشناسند و این فرصتی مغتنم برای قدرت فرهنگی ایران است که با تکیه بر آن در مجامع جهانی حقوق ملت ایران را استیفا کند.
فرهنگ هنگامی که در مؤلفه قدرت ارزیابی میشود، مرز زمان و مکان و افراد را درمینوردد و جهان بشریت را مخاطب دستاوردهای ماندگار خود میکند و حریمی امن را برای آن ایجاد میکند.