|

سراب مذاکره با ترامپ‌(1)

‌‌با آغاز دوران دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، بار دیگر اظهارات ضد‌و‌نقیض مذاکره با آمریکا، در فضای رسانه‌ای و سیاسی کشور مطرح شده است. در این میان، چند طیف‌ مواضع خود را ‌پررنگ و با صدای بلند‌ مطرح می‌کنند؛ طیف نخست‌ از بستن تنگه هرمز و خروج از ان‌پی‌تی و تغییر دکترین هسته‌ای کشور سخن می‌گویند و به نوعی به استقبال جنگ می‌روند. طیف دوم ساده‌انگارانه از حل چند‌ماهه مسئله و توافق با آمریکا می‌گویند و گویا به دخالت ایلان ماسک‌ امید بسته‌اند.

‌‌با آغاز دوران دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، بار دیگر اظهارات ضد‌و‌نقیض مذاکره با آمریکا، در فضای رسانه‌ای و سیاسی کشور مطرح شده است. در این میان، چند طیف‌ مواضع خود را ‌پررنگ و با صدای بلند‌ مطرح می‌کنند؛ طیف نخست‌ از بستن تنگه هرمز و خروج از ان‌پی‌تی و تغییر دکترین هسته‌ای کشور سخن می‌گویند و به نوعی به استقبال جنگ می‌روند. طیف دوم ساده‌انگارانه از حل چند‌ماهه مسئله و توافق با آمریکا می‌گویند و گویا به دخالت ایلان ماسک‌ امید بسته‌اند.

نتیجه مشترک مواضع این دو طیف، ‌‌حل‌نشدن مسئله کشور یعنی تحریم‌های فزاینده و بحران اقتصاد ملی و معیشت عمومی است؛ چرا‌که نه با بزرگ‌کردن، پیچیده‌کردن و لاینحل نشان‌دادن یک مسئله می‌توان به سوی حل آن رفت و نه با ساده‌سازی، ساده‌انگاری و رؤیاپردازی، مسائل ملی‌ حل‌شدنی است. زیرا آنها به دنبال مهار و کنترل ایران هستند و نمی‌‌خواهند ایران قدرتمند شود. برای حل مسئله ابتدا باید صورت‌مسئله را درست فهمید. تخاصم میان ایران و آمریکا و تحریم‌های اقتصادی، سابقه‌ای 45‌ساله دارد؛ یعنی از زمان تسخیر سفارت آمریکا در سال 1358. در این 45 سال، به تدریج بر شدت و وسعت تحریم‌ها افزوده شده است. نسل دوم تحریم‌ها در دوره ریاست‌جمهوری بیل کلینتون تحت عنوان قانون داماتو به  تصویب رسید. 

نسل سوم تحریم‌ها در دوران ریاست‌جمهوری اوباما، تحت عنوان تحریم‌های هسته‌ای با تصویب قطع‌نامه‌های شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد و نسل چهارم تحریم‌ها نیز در دوران اول ریاست‌جمهوری ترامپ، ذیل عناوین تروریسم، حقوق بشر و موشکی به تصویب کنگره آمریکا رسید.

با تصویب برجام، تحریم‌های هسته‌ای توسط دولت اوباما‌ تعلیق شد؛ اما در دوران ترامپ و با خروج آمریکا از برجام، این تحریم‌ها احیا شد. بنابراین اکنون با چهار عنوان تحریم مواجه هستیم: تحریم‌های هسته‌ای، تحریم‌های موشکی، تحریم‌های حقوق‌بشری و تحریم‌های تروریستی.

البته این تحریم‌ها به‌صورت یک‌جانبه از سوی دولت آمریکا اعمال می‌شود و تعدادی توسط غربی‌ها به دلیل روابط اقتصادی با آمریکا دنبال و اعمال می‌شوند. یکی از شعارهای مهم دکتر پزشکیان در انتخابات، رفع تحریم‌ها بود؛ اما پرسش اینجاست که آیا فراتر از شعار و وعده، دولت استراتژی و برنامه مدونی برای رفع تحریم‌ها ‌دارد یا خیر؟

البته در دولت و شورای امنیت، چهره‌هایی نظیر دکتر ظریف و دکتر عراقچی و تیم مذاکرات هسته‌ای، از نیروهای باتجربه و توانمند در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی هستند، اما حل مسئله‌ای به این پیچیدگی و گستردگی فراتر از دیپلماسی به راهبرد ملی نیاز دارد؛ موضوعی که در 30 سال گذشته آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در مقاطع مختلف سعی می‌کرد این حلقه مفقوده را جبران کند. تجربه نخست در سال 1364 آغاز شد. تحریم‌های تسلیحاتی کشور، شرایط دشواری را برای رزمندگان به‌خصوص در حوزه پدافند و نیروی هوایی ایجاد کرده بود. آیت‌الله هاشمی به‌عنوان فرمانده جنگ و رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، با تأیید سران قوا و امام خمینی، مسئله تأمین نیازهای تسلیحاتی جبهه‌ها را در برابر آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان‌ هدایت کرد که در ابتدا با موفقیت همراه بود، ولی ‌افشای این مسئله، موجب بروز یک رسوایی برای دولت وقت آمریکا و توقف موضوع شد.

تجربه دوم در دولت سازندگی و حمله عراق به کویت به وقوع پیوست. دولت آمریکا که به صلح‌طلبی و رفتارهای قانونمند جمهوری اسلامی‌ در برابر جنگ‌طلبی صدام اذعان داشت، در پی رفع تخاصم با ایران بود و بوش پدر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، با ارسال پیام‌ها و حتی تماس تلفنی شخصی با دفتر رئیس‌جمهور وقت ایران، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، حل این مسئله را دنبال می‌کرد و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نیز در شورای عالی امنیت ملی مسئله را طرح و برای رفع تخاصم با آمریکا، جمع‌بندی کرد، ولی مورد موافقت قرار نگرفت‌ که شرح تفصیلی آن در خاطرات ایشان تحریر شده است. تجربه سوم، در دوران ریاست‌جمهوری اوباما شکل گرفت که بلافاصله پس از آغاز به کار، اقدام به ارسال نامه به رهبر انقلاب کرد و سپس مذاکرات دوجانبه میان معاون وزیر خارجه آمریکا و دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در سال 1388 انجام شد و پس از آن در مذاکرات عمان میان وزیر خارجه وقت و نمایندگان دولت آمریکا دنبال شد. با آغاز دولت دکتر روحانی، دولت برای رفع تحریم‌ها اقدام به مذاکره با 1+5 کرد که در نهایت به برجام و رفع تحریم‌ها منجر شد که البته سه سال بعد در دوران ترامپ، آمریکا از برجام خارج شد.

تجربه چهارم نیز در سال 1401‌ و هم‌زمان با پیروزی بایدن و آغاز جنگ اوکراین‌ رخ داد و پیشنهاد احیای برجام در تابستان 1401 به ایران ارائه شد؛ اما شعار زمستان سخت اروپا، مانع به‌نتیجه‌رسیدن مذاکرات دولت مرحوم رئیسی شد.

اکنون ایران در شرایط حساسی قرار دارد و در چشم‌انداز ‌آینده، اگر راهبرد و برنامه دقیقی برای مدیریت تنش در سیاست خارجی وجود نداشته باشد، امکان انتقال از وضعیت تحریم حداکثری به تهدید حداکثری وجود دارد. بنابراین ما نیازمند برنامه‌ای فراتر از رویکردهای افراطی و تفریطی، ماجراجویانه و ساده‌انگارانه هستیم. موضوعی که در بخش دوم مقاله به آن خواهیم پرداخت. راه‌حل در قسمت دوم مقاله ارائه می‌شود.