سه یار دبستانی کاش واقعی بود
دیروز دانشآموز دبیرستانی با آبوتاب قصه سه یار دبستانی را برایم تعریف میکرد و آنقدر از این قصه ذوقزده شده بود که میپرسید حسن صباح کیست؟ دوست دارم بیشتر درباره خواجه نظامالملک طوسی بدانم. واقعا خیام با این دو نفر دوست دوران مکتب بودهاند؟ وقتی پرسیدم دقیقتر بگو جریان چیست؟ گفت بچههای مدرسه در سال جدید درباره سریال حشاشین حرف میزنند که مصریها ساختهاند و درباره حسن صباح و فرقه اسماعیلیه است.
دیروز دانشآموز دبیرستانی با آبوتاب قصه سه یار دبستانی را برایم تعریف میکرد و آنقدر از این قصه ذوقزده شده بود که میپرسید حسن صباح کیست؟ دوست دارم بیشتر درباره خواجه نظامالملک طوسی بدانم. واقعا خیام با این دو نفر دوست دوران مکتب بودهاند؟ وقتی پرسیدم دقیقتر بگو جریان چیست؟ گفت بچههای مدرسه در سال جدید درباره سریال حشاشین حرف میزنند که مصریها ساختهاند و درباره حسن صباح و فرقه اسماعیلیه است. آنقدر شور و ذوق فهمیدن زندگینامه حسن صباح و خواجه نظام و فرقه اسماعیلیه و قلعه الموت را داشت که برای من بسیار عجیب بود که چطور یک سریال توانسته است اینهمه شوق برای فهمیدن و دانستن درباره شخصیتهای تاریخی ایجاد کند؛ درحالیکه کتابهای مدرسه نهتنها جذابیت ایجاد نمیکنند بلکه با نوع روایت تاریخ دافعه هم به وجود میآورند. دختر دانشآموز برایم تعریف کرد که در حشاشین این سه دوست با هم عهد و پیمان میبندند که در راه اعتلا و سربلندی ایران و اسلام تلاش کنند و برای ایران کارهای بزرگی کنند. وقتی پی برده بود که این سه یار دبستانی هریک راه متفاوتی انتخاب کرده بودند، برایش جالبتر هم شده بود؛ یکی راه علم و ادبیات، یکی راه علم و سیاست و حکومتداری و یکی راه نظامیگری و مبارزه برای حاکمیت فرقه اسماعیلیه. وقتی به او گفتم در اینکه این سه شخصیت بزرگ تاریخی، در یک شهر متولد شده باشند، در یک مکتب درس خوانده باشند و همسنوسال باشند و پیمانی با هم بسته باشند، محل تردید است؛ هرچند هر سه در یک دوره تاریخی نزد یک شخصیت دینی که مورد اعتماد و احترام طغرل سلجوقی بوده است، شاگردی کردهاند، گفت کاش این داستان واقعی بود. گفت سه یار دبستانی عهدی که با هم بستهاند، خیلی امروزی و جذاب است و این جذابیت است که ما را علاقهمند به تاریخ و شخصیتهای تاریخی میکند؛ یعنی از امروز و اکنون به سراغ تاریخ برویم. به او گفتم واقعی است؛ اما واقعیت این است که این روایت به معنای شکل یا طریق مواجهه با جهان اجتماعی-سیاسی است. سنتی که خواجه نظام الملک طوسی در پیش گرفت و معتقد بود لازم نیست با نظام حاکم و سلجوقیان جنگید؛ بلکه باید سنت ایرانی را با در پیش گرفتن سیاستورزی و اصلاح حاکمان پایدار نگه داشت و جامعه را سامان داد. مسلکی که خیام در پیش گرفت، مبتنی بر علم و شعر است و روش سوم که حسن صباح انتخاب کرد، مبارزه نظامی بود. هر سه نفر خواستند یاور کشورشان باشند؛ اما به سه طریق مختلف. به نظر تو کدامیک موفقتر بودند؟ بعد از گفتوگو با این دانشآموز متوجه شدم که چه نشستهایم که دیگران تاریخ و شخصیتهای ما را روایت میکنند که گاهی نادرست و غلط؛ اما جذاب و دارای فانتزیهای امروزی است. تازه متوجه شدم که بازی با همین مضمون هم وجود دارد. در هر دو فیلم و بازی حسن صباح و طرفداران او به گونهای قاتلان معتاد و جزء اولین ترورکنندگان حرفهای در تاریخ معرفی شدهاند گویی تروریسم از درون ایران و فرقه اسماعیلیه متجلی شده است. علاوهبراین طرفداران حسن صباح را کسانی معرفی میکنند که با کشیدن ماده مخدر دیگران را به قتل میرسانند. به نظر میرسد اروپاییها و صلیبیون بعد از شکستهایی که از حکومت فاطمیون در مصر، که اسماعیلی مذهب بودند، متحمل شدند و جانفشانی و ازخودگذشتگی آنها برایشان عجیب بود، روایتهایی از آنها ساختهاند که جعلی، خیالی و بسیار توهینآمیز است؛ اما تلاش کمی برای زدودن این مزخرفات و جعلیات انجام شده است. درست است که فرقه اسماعیلیه و طرفداران حسن صباح در زمان حکومت مقتدر سلجوقی توان جنگیدن رودررو نداشتند و سعی میکردند بزرگان سلسله سلجوقی را بکشند؛ اما هیچ وقت مردم عادی را نمیکشتند و این خیلی با مسئله ترور فاصله دارد و کشتن شخصیتهای سیاسی چندان وسیع و گسترده نبوده است. صلیبیون و اروپاییها با نشاندادن حسن صباح و فرقه اسماعیلیه بهعنوان قاتلان، تروریست و معتاد خواستهاند شکست خود را توجیه کنند و مسلمانان شرقی را بدنام کنند؛ اما ما چه کردهایم. چقدر فیلم تاریخی با اندکی فانتزی ساختهایم که نوجوان و جوانان ما را به تاریخ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی غنی و پیچیده ایران آشنا کند. چرا محتوای کتابهای تاریخی و اجتماعی آنقدر انتزاعی و کسلکننده است که برای دانشآموزان ازجمله سختترین کتابها است که شوق و شوری برای مطالعه برنمیانگیزد؟ آیا وقت آن نرسیده است که تغییری در سیاستها ایجاد کنیم؟