|

امیدواری در روزگار عسرت

نگارنده این خطوط فردی عادی از دل جامعه است و روزگارش را با مردم شهر می‌گذراند. صبح‌ها که به قصد حضور در محل کار از خانه بیرون می‌رود تا شبانگاه که به منزل بازمی‌گردد لاجرم زمانی را به حشر و نشر با همشهریانش می‌گذراند و چشم در چشم ایشان، فروغ منظر مردمان را با دقت نظاره می‌کند. فروغ دیدگانی که در دوران اخیر مه‌گرفته و غبارآلوده شده است. مردمانی که همچنان پاسخ لبخندهای بی‌دلیل او را با تلخندی آمیخته با تعجب لبیک می‌گویند و گرچه شانه‌هایشان از رنج‌هایی که می‌برند سنگین و افتاده شده است اما نجیبانه هوای آلوده را دم می‌کشند و دم برنمی‌‌آورند.

امیدواری در روزگار عسرت

هدی امامی-پژوهشگر اجتماعی: نگارنده این خطوط فردی عادی از دل جامعه است و روزگارش را با مردم شهر می‌گذراند. صبح‌ها که به قصد حضور در محل کار از خانه بیرون می‌رود تا شبانگاه که به منزل بازمی‌گردد لاجرم زمانی را به حشر و نشر با همشهریانش می‌گذراند و چشم در چشم ایشان، فروغ منظر مردمان را با دقت نظاره می‌کند. فروغ دیدگانی که در دوران اخیر مه‌گرفته و غبارآلوده شده است. مردمانی که همچنان پاسخ لبخندهای بی‌دلیل او را با تلخندی آمیخته با تعجب لبیک می‌گویند و گرچه شانه‌هایشان از رنج‌هایی که می‌برند سنگین و افتاده شده است اما نجیبانه هوای آلوده را دم می‌کشند و دم برنمی‌‌آورند.

 

این روزگار عسرت، در دل خود شداید و تلخی‌هایی دارد. آن‌قدر که ایمان را در جان می‌فشرد و گاهی دل‌ها را به تردید می‌کشد که آیا هرمان ما را پایانی است؟ اما به همان میزان که امید به تغییر و بهترشدن احوالات در تن ملت‌ها زنده باشد، حیات، تداوم و شکوفایی آن جامعه متصور خواهد بود، چراکه امید اجتماعی، باور به تغییر و انتظاری است برای بهبود که با تصویری از آینده‌ای روشن و دست‌یافتنی بین اذهان یک ملت شکل می‌گیرد و پایدار می‌ماند تا افراد در موطن خود باقی بمانند و دست از رؤیاهایشان نشویند.

 

ملتی که به امکان دگرگونی‌های مثبت امید بسته باشد، همچنان به حرکت و تکاپوی خود برای ساختن ادامه می‌دهد و اگر چراغ امید اجتماعی در میان ملتی خاموش و سرد شود، پایان او رقم خواهد خورد.

 

امید همان آتش هزاران ساله‌ای است که در جان ملت ایران روشن مانده و از موجودیت او در این سرزمین پرمخاطره محافظت کرده است. همواره از میان این مردمان نگهبانانی برای شعله‌ور نگاه‌داشتن امیدواری ملت در روزگار عسرت سر برآورده‌اند و این‌گونه بوده که تاب‌آوری ملت ایران زبانزد شده است.

 

در وضعیت اکنون نیز که آتش امید در دل‌ها کم‌فروغ شده است، ندایی برای کارزار نگهبانان امید اجتماعی برخاسته است تا دست‌به‌کار شوند و از کیان سرزمین روشن ایران حفاظت شود. گروهی از اینان باید در همکاری با قدرت و حاکمیت زمینه‌های ارتقای امید اجتماعی را فراهم آورند. با ترویج مشارکت اجتماعی واقعی، حس تعلق را در افراد جامعه افزایش دهند و آنان را در تمامی سطوح حتی در فرایندهای تصمیم‌گیری به یاری بطلبند. احساس فعلیت و اثرگذار بودن، بذر امید را در قلب‌ها بارور می‌کند. ایجاد فرصت‌هایی برای فعالیت اجتماعی و سیاسی و کار داوطلبانه‌ای که ارزشمند شمرده شده و تقدیر شود می‌تواند در افزایش امید اجتماعی یاریگر باشد.

 

امیدآفرینان در صحنه قدرت باید به بازشناسی مختصات جدید جامعه و تغییرات ارزش‌های فرهنگی آن بپردازند و با ایجاد انعطاف‌پذیری در روند حکمرانی و تغییر ساختارهای متصلب سیاسی و اجتماعی، فضای به‌شدت آسیب‌دیده اعتماد بین دولت و ملت را بازسازی کنند. آنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود اما در روزهای تازه پیش‌رو باید انعطاف‌پذیری و پذیرش را در روابط تقویت کرد تا استخوان‌های نظام اجتماعی در برابر توفان تغییرات درهم نشکند. علاوه بر این احیای اعتماد اجتماعی و تقویت همبستگی ملی در سطح دولت ملت، هدف ممتنعی می‌نماید که برای نیل به این مقصد گریزی نیست جز رادمردی در سیاست‌ورزی و برخورد شفاف و توأم با صداقت در عملکرد که اعتماد مردم را بازسازی کند.

 

رادمرد سیاست‌ورز باید در گفتار و کردار خود نماد مسئولیت‌پذیری، غم‌خواری و پاسخ‌گویی نسبت به رنج‌های مردمان باشد. همدلی سیاست‌مداران با خواسته‌های مردم می‌تواند پایه‌های لرزان امید اجتماعی را عمیقا قوت بخشد.

 

از سویی واقعیت این است که در دنیای امروز مناسبات مردمان و حاکمیت از طریق میانجی بسیار قدرتمندی تنظیم و برساخته می‌شود. رسانه‌‌ها و شبکه‌های اجتماعی، گوی جادویی بازنمایی‌کننده واقعیت‌ها برای آحاد ملت‌ها هستند.

 

ازاین‌رو امیدبانان اصحاب رسانه نیز به اندازه رجال سیاسی و چه‌بسا بیشتر! این مسئولیت خطیر را بر عهده دارند تا دل جامعه را به امیدواری گرم نگه دارند. امیدآفرینی در رسانه به معنای انکار واقعیت‌ها یا نادیده‌گرفتن مشکلات نیست بلکه به معنای ترسیم افق‌های روشن و خلق تصاویر امیدبخش از آینده در پیش‌روی مردمان و چاره‌اندیشی و راهگشایی برای مشکلات موجود است. امیدبانان در رسانه‌ها فارغ از منفعت فردی و جناحی به بیان موفقیت‌های هرچند کوچک می‌پردازند و عاقلانه بر سر منافع ملی با مخالفان خود به توافق می‌رسند. اینان در آتش نمی‌دمند بلکه شکیبایی، خویشتن‌داری و تاب‌آوری در روزگار عسرت را به‌گونه‌ای فاعلانه بازنمایی می‌کنند.

 

نگهبانان امید در عرصه فرهنگ و هنر نیز به جد نقش‌آفرین هستند. نیک می‌دانیم که نشاط اجتماعی و امید اجتماعی رابطه هم‌نشینی دارند و موجب تقویت یکدیگر و در نتیجه تکاپو و تلاش جامعه برای بهبود می‌شوند. در لحظات نزول شداید که گریزی از آن نیست، مشعل امید در دست امیدبانان هنرمند قرار می‌گیرد. مردمان ایران بسیاری از مصائب جمعی تاریخی خود را به لطف شاعرانگی و با امداد از طنازی اهل فرهنگ و هنر گذرانده‌اند. گوهر زبان فارسی با قابلیت‌های شگفت‌انگیزش نباید مورد غفلت قرار بگیرد. ادبیات ما را به یکدیگر پیوند می‌دهد. بر این اساس افزایش شادابی و نشاط عمومی از طریق برنامه‌های فرهنگی و تفریحی و در هر فرصت ممکن ملی و مذهبی می‌تواند به ارتقای امید اجتماعی کمک کند.

 

در پایان این مجال کوتاه دست یاری می‌طلبیم. امیدبانان ایران‌زمین بانگ جرسی برخاسته است در این روزگار عسرت تا حرکت و جوششی به پا کنیم و راه هزاران ساله حراست از حیات در این سرزمین پربرکت و نورانی را ادامه دهیم... .