ایران «دگر» گفتمان امنیت منطقه
جنگهای بزرگ در قرن ۱۹ و ۲۰ از جنگ کریمه ۱۸۵۳ گرفته تا جنگ اول و دوم جهانی و جنگ سرد و فروپاشی شوروی و ۱۱ سپتامبر، هر کدام دلایل و صورت و نتایج متفاوتی با هم داشتند اما یک وجه مشترک میان همه آنها به لحاظ نتیجه مشترک بود؛ چه چیزی؟
جنگهای بزرگ در قرن ۱۹ و ۲۰ از جنگ کریمه ۱۸۵۳ گرفته تا جنگ اول و دوم جهانی و جنگ سرد و فروپاشی شوروی و ۱۱ سپتامبر، هر کدام دلایل و صورت و نتایج متفاوتی با هم داشتند اما یک وجه مشترک میان همه آنها به لحاظ نتیجه مشترک بود؛ چه چیزی؟
شکلگرفتن گفتمان امنیت بینالملل حول یک «دگر» یا دشمن مشترک.
پس از جنگ کریمه ۱۸۵۶، روسیه تزاری دشمن مشترک قدرتهای وقت جهانی شد، نظامهای امپراتوری بهانه آغاز جنگ اول، فاشیسم دلیل جنگ جهانی دوم، کمونیسم دلیل جنگ سرد و بالاخره تروریسم بیمکان و بیآدرس، بهانه جنگافروزی پس از ۱۱ سپتامبر شدند. اکنون سرفصل اصلی گفتمان امنیت بینالملل تروریسم است که حسب تشخیص و سلیقه بلوک غرب مکانیابی و هدفگذاری میشود؛ یک روز افغانستان، یک روز عراق، یک روز شامات و... .
نگاهی به نتایج حاصله از تحولات پس از ۷ اکتبر در منطقه نشان میدهد ۷ اکتبر نیز کارکردی شبیه ۱۱ سپتامبر داشته و گفتمان امنیتی منطقه پس از ۷ اکتبر در مقایسه با پیش از ۷ اکتبر دچار تحول اساسی شده است:
این تحول شامل چیست؟
۱) علیرغم جنایات بیشمار رژیم صهیونیستی، از این رژیم تهدیدزدایی شده است و متأسفانه جنایات صهیونیستی در غزه و لبنان و... مشروع جلوه داده میشود.
۲) ادراک بلوک غرب و متحدین منطقهای غرب از تحولات منطقه، شکست یا تضعیف جبهه مقاومت است.
۳) ادراک بلوک غرب و متحدین منطقهای غرب از تحولات منطقه، محدودیت ایران برای حمایت از نیروهای نیابتی خود است.
۴) ادراک بلوک غرب و متحدین منطقهای غرب این است که کمتحرکی روسیه در منطقه و خصوصا قضایای سوریه ناشی از جنگ فرسایشی در اوکراین و تحریمها علیه روسیه است.
۵) ادراک بلوک غرب و متحدین منطقهای در رابطه با امتناع حزبالله لبنان از ورود به جنگ در آغاز بحران غزه ناشی از ضعف اقتصادی و فشار افکار عمومی لبنان بر حزبالله پس از انفجار بندر بیروت و تشدید بحران اقتصادی و امنیتی در لبنان است.
۶) در مورد ایران نیز همین ادراک میان خصم و رقبای منطقهای شکل گرفته است که:
«ایران بر اثر تشدید تحریمها و فرسایش در چند جبهه جنگ ترکیبی دچار ضعف و شکنندگی شده است».
از دیدگاه رقبا و دشمن:
الف) تحریمها علیه ایران کارگر افتاده و به نتایج غایی خود نزدیک میشود؛
ب) حکومت ایران در داخل دچار بحرانهای متعدد شده است؛
ج) ایران از طریق مذاکره به دنبال بازسازی و احیای خود و سپس نیروهای نیابتیاش است.
بر این اساس اجماعی نانوشته میان آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی، عربستان و برخی کشورهای منطقهای ایجاد شده است مبنی بر اینکه:
۱) تحریمها باید با شدت بیشتری علیه ایران ادامه یابد.
۲) ایران باید به «مسئله اصلی» خاورمیانه یعنی «دگر امنیتی» تبدیل شود تا مسئله فلسطین از صورت اصلی و مسئله خاورمیانه خارج شود.
۳) فرایند عادیسازی روابط عرب و اسرائیل پس از مدتی مجددا آغاز شود.
نشانهها:
۱) روند نزدیکشدن ترکیه (آذری) به محور عربی - اسرائیلی
۲) تحرکات دیپلماتیک کشورهای منطقه و غربی با حاکمان جدید سوریه
۳) سمپاتی و رویکرد مثبت احمدالجولانی به عربستان
۴) تغافل الجولانی نسبت به اشغال سرزمینهای حائل توسط رژیم صهیونیستی
۵) برجستهکردن ایران به عنوان دشمن اصلی سوریه در ادبیات جولانی
۶) اعدام شش ایرانی به اتهام قاچاق مواد مخدر در عربستان و برخورد غیرحرفهای و تند اخیر مقامات امنیتی لبنان در فرودگاه بیروت علیه کادر دیپلماتیک ایران (که محاسبهشده و هماهنگ با جهات ذیربط داخلی و منطقهای بود)
۷) زمزمه انحلال و خلع سلاح حشدالشعبی و نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی ایران از سوی برخی مقامات عراقی
۸) تفویض نظارت بر آتشبس لبنان و اسرائیل به ارتش لبنان توسط رهبری حزبالله لبنان
۹) آغاز مذاکرات غیرمستقیم حماس و اسرائیل
۱۰) خط و نشان ترامپ برای حماس در مورد گروگانها
۱۱) به حاشیه رفتن گفتمان «ضرورت مذاکره با ایران در قبال برنامه هستهای» در آمریکا و اروپا
۱۲) صبر معنادار رژیم صهیونیستی در قبال ایران و کاهش تهدیدات لفظی نتانیاهو در قبال ایران که نشان از آغاز برنامهای پنهان با حضور ترامپ در کاخ سفید علیه ایران دارد.
راهکار ایران در شرایط کنونی چه باید باشد؟
آنچه گفتیم ادراکات و برداشت دشمن و رقبا از صحنه است که لزوما منطبق با امر واقع نیست اما ادراکات چه مبتنی بر امر واقع باشد و چه نباشد، مبنای عمل است.
بر این اساس راهکار اصلی برای مواجهه با تهدیدات پیشرو تلاش برای تغییر ادراکات دشمن و رقباست، همان چیزی که مقام معظم رهبری به درستی بارها بر آن تأکید کردند: «اثرگذاری روی دستگاه محاسباتی دشمن».
۱) صحنه داخلی ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نقش بیبدیلی در دستگاه محاسباتی دشمن دارد. مدیریت عرصه داخلی باید به نحوی باشد که دشمنان و رقبا باور کنند «نظام سیاسی در ایران دارای مشروعیت و مقبولیت بالایی است».
۲) اکنون ثبات در خلیج فارس و حتی شامات برای کشورهای منطقه و آمریکا بسیار مهم است؛ ایران دارای اهرمهای ثباتزاست و مابازای این اهرمهای خود را باید در مذاکرات منطقهای و بینالمللی دریافت کند.
۳) هرگونه کنش عملی و کنش کلامی که ایران را برهمزننده ثبات منطقه نشان دهد، بازی در زمین دشمنان است یعنی با دست خودمان به «دگربودگی» ایران کمک کردهایم.
۴) از نگاه آمریکاییها، جمهوری اسلامی آلترناتیو خارجی ندارد و رژیمچنج، بیثباتی در کل منطقه را تشدید خواهد کرد. پس باید با ایران Deal کرد. دیلکردن یعنی بدهبستان؛ نظام باید در مورد دادهها و ستاندههای احتمالی در آینده به اجماع برسد. مادامی که نگاه آمریکا به ایران ضرورت مهار از طریق Deal است؛ فرصت مناسبی برای ارتقای جایگاه کشور و عبور از بحرانهاست.
۵) با توجه به تغییر توازن قدرت در منطقه پس از تحولات اخیر، ایران چهبسا لازم باشد عمق استراتژیک و کنشگری و مرزهای امنیتی خود را بیشتر به حوزه همسایگی و خلیج فارس، عراق و قفقاز متمرکز کند و تحولات حوزه شامات را فعالانه رصد و پیگیری کند. زمان نقشآفرینی حوزه دیپلماسی است که باید فعالانه و هوشمندانه و با ارائه ابتکاراتی متناسب با روندها، تأثیرگذار در آینده سوریه و حوزه شامات باشد.