|

گزارش «شرق» از نگاه مدرسه و سیستم آموزشی به کودکان آسیب‌دیده

هیچ مدیر مدرسه‌ای آنها را نمی‌خواهد

کودکان آسیب‌دیده یا کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست مراکز شبه‌خانواده معمولا به‌سختی در مدارس ثبت‌نام می‌شوند و مدیران چندان تمایلی به حضور آنها در مدرسه ندارند؛ بنابراین در طول سال تحصیلی هم به اشکال مختلف چالش‌هایی را برای این کودکان ایجاد می‌کنند.

هیچ مدیر مدرسه‌ای آنها را نمی‌خواهد
نسترن فرخه خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق

نسترن فرخه: کودکان آسیب‌دیده یا کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست مراکز شبه‌خانواده معمولا به‌سختی در مدارس ثبت‌نام می‌شوند و مدیران چندان تمایلی به حضور آنها در مدرسه ندارند؛ بنابراین در طول سال تحصیلی هم به اشکال مختلف چالش‌هایی را برای این کودکان ایجاد می‌کنند. این در‌حالی است که طبق گفته‌های مددکارها و فعالان این حوزه، آثار روحی و روانی این موضوع امکان دارد تا همیشه در حافظه کودک باقی بماند. از طرفی، رفتارهای ترحمی کادر مدرسه با این کودکان هم آسیب‌های خاص خود را دارد که نیاز به آموزش صحیح به کادر مدرسه را دوچندان می‌کند. در برخی موارد حتی با وجود اعمال تصمیمات کاملا سلیقه‌ای، به نظر می‌رسد قدرت مدیران مدارس از مسئولان آموزش‌و‌پرورش هم بیشتر است که همه این مسائل یک قربانی بر‌جای می‌گذارد و آن کودک است.

 

«روشنای امید» به دلیل اهمیت پرداختن به این موضوع، نشستی صمیمی در دفتر مرکزی خود ترتیب داد تا از مراکز مردم‌نهاد حوزه کودکان دور هم جمع شوند و همه روایت‌های خود را مطرح کنند. مرکز شبه‌خانواده نرجس، مؤسسه یاری‌‎گران کار پویا و مرکز شبه‌خانواده خانه روشنا، از میهمان‌های این برنامه بودند که همه از چالش‌های بی‌شماری که با مدارس دارند گفتند که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانید.4

 

اخراج کودکان به دلیل کودک بهزیستی‌بودن

 

یکی از حاضران، گلزار مهرعلیزاده، مسئول فنی مرکز شبه‌خانواده نرجس است که درباره مشکلات بین خودشان و مدارس از همان ابتدای اقدام برای ثبت‌نام کودکان می‌گوید: «در رابطه با ثبت‌نام کودکان، ما ناچاریم شرایط کودک را برای کادر مدرسه توضیح دهیم. چون والدین کودک نیستیم و دسترسی هم به شناسنامه مادر و پدر نداریم، برای همین مددکاری که برای ثبت‌نام می‌رود مجبور است تا حدی شرایط را توضیح دهد که مشخصات او را به‌جای کودک ثبت کنند. یکی از دردسرهای بزرگ ما همین است که مسئولان مدرسه اصلا به شرایط این کودکان آشنا نیستند و برای همین ما با دردسرهای زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم. یکی از آن، همین پیگیری مدرسه خانواده است و ما مجبوریم آدرس و تلفنی از خانواده کودک بدهیم که شاید سال‌هاست خاموش است.

 

بعد باید وارد سامانه آموزش‌و‌پرورش بشویم که آنجا هم کد ملی والدین را می‌خواهد که ما مجبور می‌شویم قسمت فناوری خود آموزش‌و‌پرورش برویم تا کار ثبت‌نام این کودکان را انجام دهیم. هرچند خیلی وقت‌ها این افراد اصلا نمی‌دانند بچه بهزیستی یعنی چه و ما باید برای آنها از اول توضیح دهیم. برای بحث رازداری هم ما می‌گوییم فقط مدیر در جریان کامل ماجرا باشد و لزومی ندارد کادر مدرسه هم در جریان قرار بگیرند، اما گاهی خود بچه‌ها این موضوع را در کلاس می‌گویند. از طرفی هم ما تنها یک رابط در کل سال با مدرسه داریم تا هردفعه فرد جدیدی از مرکز به مدرسه نرود. با‌این‌حال مثلا وقتی سه کودک در یک مدرسه داریم و رابط هر سه من هستم، به شکلی وارد مدرسه می‌شوم که کسی متوجه نشود من به عنوان مادر سه نفر از بچه‌ها به مدرسه آمدم؛

 

چون خود بچه‌ها هم دوست ندارند کسی متوجه این ماجرا شود. وقتی یکی از بچه‌های ما در کلاس درس درمورد وضعیتش به کودکان دیگر می‌گوید، ما وارد ماجراهای جدید می‌شویم. مثلا امکان دارد بعد از آن مادرهای دانش‌آموزان دیگر به مدرسه در مورد حضور بچه بهزیستی سر کلاس اعتراض کنند. مدیر هم ما را صدا می‌زند که بچه شما سر کلاس این موضوع را گفته و والدین تماس گرفتند که چرا این بچه سر کلاس است و باید از مدرسه بیرونش کنید؛ چون تصور همه این است که بچه بهزیستی غیرقابل‌ کنترل است و به کودکان دیگر کار یاد می‌دهد. خیلی وقت‌ها هم نظر مدیر در بین 400 دانش‌آموزی که دارد، حذف یک نفر است تا اینکه والدین بقیه را توجیه کند. در‌حالی‌که بچه اگر آسیب‌دیده هم باشد باز حق استفاده از خدمات آموزشی را دارد. موردی در مدرسه غیرانتفاعی داشتیم که مدیر به من گفت باید بچه را از مدرسه ببرید، دختر ما هیچ مشکلی هم نداشت و فقط سر کلاس گفته بود بچه بهزیستی هستم. مدیر گفت مادرها اعتراض کردند که ما پول می‌دهیم و چرا باید بچه بهزیستی سر کلاس در کنار بچه‌های ما باشد.

 

ما خیلی تلاش کردیم که بچه را از مدرسه بیرون نیاوریم ولی در هر حال تمام این تنش‌ها را متوجه شد. بیرون آمدن یا ماندن در مدرسه برای این دختر ما هر دو آسیب بود ولی رفتنش آسیب بیشتری داشت. برای کودکان اتباعی که در مرکز داریم هم مشکلات بسیاری داریم. برای ثبت‌نام آنها در مدرسه باید کد یکتا داشته باشیم که هر شش ماه در اداره اتباع این کد باید تمدید شود. اکثر اتباعی هم که به مرکز می‌آیند پاسپورت یا اوراق هویتی ندارند. مثلا قصد می‌کنیم بچه‌ها را سفر ببریم، اما برای کودکی که اتباع است و اوراق هویتی ندارد نمی‌توانیم بلیت هواپیما تهیه کنیم، یا برای ثبت‌نام کلاس یا باشگاهی که بیمه ورزشی می‌شوند، این دختر ما بیمه نمی‌شود.

 

حتی امتحانات سازمان فنی‌حرفه‌ای را بعد از گذراندن کلاس‌هایش نتوانست شرکت کند؛ چون کد ملی نداشت. موضوع دیگر هم نگاه ترحم‌آمیز کادر مدرسه به کودکان بهزیستی است که ما مجبوریم در هنگام ثبت‌نام این موضوع ر ا به آنها بگوییم ولی در حین سال تحصیلی که به مدرسه می‌رویم، مثلا مدیر می‌گوید چه بچه‌های خوبی دارید، هرچه خواستیم پول بدهیم تا از بوفه چیزی بخرند، قبول نکردند. هرچقدر هم که توضیح می‌دهیم این نگاه اشتباه است، فایده هم ندارد. از طرفی هنگام ثبت‌نام هم موارد بسیاری داریم که تا متوجه می‌شوند بچه بهزیستی است به ما می‌گویند جا نداریم. به آموزش‌و‌پرورش مراجعه می‌کنیم به ما می‌گویند ظرفیت آن مدرسه تکمیل نیست و هنوز هم جا دارد، در آخر با نامه گرفتن از آموزش‌و‌پرورش و دوندگی، بچه را ثبت‌نام می‌کنند. در صورتی که همان اول هم می‌توانستند این کار را انجام دهند. با وجود این، نیاز است تعامل بین بهزیستی و آموزش‌و‌پرورش در این زمینه خیلی بیشتر شود».

 

سیستم آموزشی نیاز به آموزش دارد

 

پریسا پویان، مدیر مؤسسه کودکان کار پویا، به دو مدل رفتار در دو سر طیف با کودکان آسیب‌دیده اشاره می‌کند که هر دو آسیب‌زننده است و می‌گوید: «سیستم آموزشی باید نوع برخورد با کودکان را بداند. اما یا برخوردها با این کودکان ترحمی است که بدون دلیل بر سر کودک دست می‌کشند، یا کاملا قهری است. به این شکل که والدین می‌گویند ما برای آموزش کودکمان پول می‌دهیم و این بچه نباید سرکلاس آنها باشد. همه اینها به یک آگاهی نیاز دارد. باید با آموزش‌و‌پرورش دراین‌باره صحبت شود. اما برای موضوعی مثل اوراق هویتی واقعا از دست ما مراکز مردم‌نهاد کاری ساخته نیست و دست وزارت کشور است. کودک هرجای دنیا که باشد، همه باید برای او تلاش کنند؛

 

مثل حق تحصیل. در‌حالی‌که وقتی به عنوان مسئول یک مجموعه وارد مدرسه می‌شوم، مدیر مدرسه اصلا من را تحویل هم نمی‌گیرد و به تندی می‌گوید نامه از آموزش‌و‌پرورش آوردی؟ چون تمایلی به همراهی ندارند. نیاز است‌ درمورد نوع برخورد با کودکان، سیستم آموزشی آگاه شود. پروتکلی در نظر گرفته شود تا نحوه برخورد درست با کودکان آسیب‌دیده در آن در نظر گرفته شود. برخی از مسائل باید به‌درستی سرکلاس مدیریت شود. مثلا اول سال پرسش سؤالاتی مثل اینکه «شغل پدر چیست؟» باید تمام شود. کودکان ما اغلب فاقد حضور معنوی پدر هستند، این سؤالات آنها را آزار می‌دهد. اما چنین مسائلی نیاز به آموزش دارد».

 

 رفتارهای سلیقه‌ای مدیران، آسیب برای کودکان است

 

نسا فرقدان، مددکار مرکز شبه‌خانواده خانه روشنا، هم در بخش دیگر این برنامه و پیرو صحبت‌های دیگر حاضران به اهمیت ایجاد آگاهی برای سیستم آموزشی می‌گوید: «متأسفانه افرادی هم که در آموزش‌وپرورش هستند این آگاهی را ندارند. حتی برای ثبت‌نام بچه‌هایمان، از آموزش‌و‌پرورش هم نامه داشتیم ولی مدیر مدرسه باز ثبت‌نام نکرد. سال قبل بهزیستی به ما دستورالعملی داد که خواندیم و امتحان دادیم. مواردی که دقیقا بابت همه آنها ما مشکل داریم و به عنوان مددکار یا مسئول مراکز باید این حقوقمان را بدانیم.

 

در‌حالی‌که همه اینها را ما خواندیم و امتحان دادیم، ولی همان موارد را مسئولان آموزش‌و‌پرورش و مدارس باید بدانند و به آن عمل کنند؛ چون ما که می‌دانیم و همیشه هم بابت درخواست آن از مدیران و آموزش‌و‌پرورش مشکل داشتیم. ما برای ثبت‌نام فقط یک کودک، پنج ماه دوندگی کردیم و آخر هم نشد و از طریق دیگر ثبت‌نام را انجام دادیم. کودکی داریم که در مدرسه‌ ظاهر بسیار ساده‌ای نسبت به دانش‌آموزان دیگر داشت، اما برای همین دختر ما، مدرسه مدام تماس می‌گرفت و نسبت به او انتقاد داشت. در آخر هم کودک ما از مدرسه اخراج شد، تنها به یک دلیل چون بچه بهزیستی بود. موارد این‌چنینی که مدارس به دلیل اینکه کودک ما بچه بهزیستی است رفتار متفاوت‌تری نسبت به بچه دارند، کم نیست و همین باعث سلیقه‌ای رفتارکردن‌ها شده است.

 

اگر قانون مشخصی وجود داشته باشد، همه مجبورند براساس آن عمل کنند و شاهد این موضوعات نخواهیم بود. مثلا همین که اول سال از بچه‌ها درمورد شغل پدر می‌پرسند مسئله دیگر است. اغلب بچه‌های ما یا پدر ندارند یا ارتباط درستی وجود ندارد. پرسیدن چنین سؤالاتی تمام روان کودک را درگیر می‌کند. چند روز دیگر هم روز پدر است، باز داستان به همین شکل است. نوع مواجه آنها با روز مادر و پدر همیشه باعث ایجاد شرایط روحی وخیم در کودکان شده است که باید رویکردشان را تغییر دهند».

 

گنجایش و ظرفیت کادر مدرسه درباره رازداری مشکلات کودک مهم است

 

طاهره راحتی، معلم بازنشسته و داوطلب روشنای امید، هم به عنوان میهمان دیگر به اهمیت ظرفیت‌داشتن کادر مدرسه درمورد راز‌داری مسائل کودک اشاره می‌کند: «برای ثبت‌نام کودکان اصلا لزومی ندارد که کل کادر مدرسه در جریان قرار بگیرد که کودک ما از بچه‌های بهزیستی است؛ چون این ماجرا در کل مدرسه کم‌کم می‌پیچد و برای کودک ما شرایط سخت خواهد شد. در مدرسه سه نفر باید در جریان این موضوع قرار بگیرند که البته ظرفیت و گنجایش روانی آنها بسیار اهمیت دارد. بعد از آن مشاور و معاون آموزشی هستند که اینها هم باید دید تا چه اندازه گنجایش این ماجرا را دارند».

 

درک مدیران مدارس نسبت به این کودکان کم است

 

زهرا یاوری، مدیرعامل روشنای امید هم در پایان با اشاره به چالش‌های موجود با مدیران مدارس، اضافه می‌کند: «من اگر یک کودک داشته باشم، می‌گردم و بهترین مدرسه منطقه را پیدا می‌کنم و کودکم را همان‌جا ثبت‌نام می‌کنم، ولی وقتی 15 کودک دارم این حق انتخاب من کاهش پیدا می‌کند؛ چون مجبورم آنها را در مدارس مختلف منطقه ثبت‌نام کنم. متأسفانه در مواردی درک مدیرها از این مسائل زیاد نیست. دو مورد که خدمتتان بگویم، دو تا از دخترهای ما می‌خواستند با هدایت تحصیلی مدرسه فنی رشته حسابداری بروند که فقط یک مدرسه در محل زندگی آنها این رشته‌ها را داشت. مدیر مدرسه می‌گفت چون اینها بچه بهزیستی هستند، من اینها را ثبت‌نام نمی‌کنم.

 

می‌گفت مدرسه‌ای داریم که کل بچه‌های آسیب‌دیده و یتیم آنجا می‌روند و اینها را هم آنجا ثبت‌نام کنید. این خانم اصلا متوجه نبود، چون اصلا تجمیع این کودکان در کنار هم اشتباه است و از نظر تربیتی هم این مدرسه موفق نخواهد بود. با‌این‌حال بعد از دوندگی بسیار باز به ما گفت هر دو را در یک رشته نمی‌نویسم. خلاصه با تهدید شکایت آنها به بهزیستی و قوه قضائیه بچه‌های ما ثبت‌نام شدند، اما به آنها گفتم همین که بچه‌های ما می‌دانند با چه زوری ثبت‌نام شدند نگرانم که در طول سال چه اتفاقاتی برایشان در مدرسه خواهد افتاد. بنابراین اتنخاب مدرسه برای ثبت‌نام بچه‌ها خیلی دست ما نیست. اگر قانون مشخصی باشد دیگر کسی نمی‌تواند این‌قدر سلیقه‌ای عمل کند.

 

کودک دیگر ما چون بچه بهزیستی بود دو بار آزمون ورودی داد برای ثبت‌نام در صورتی که از هیچ دانش‌آموز دیگری آزمون نگرفتند. در آخر دیدند بهانه‌ای برای ثبت‌نام‌نکردن ندارند و او را ثبت‌نام کردند. رفتارهای به این شکل کادر مدرسه با ما کم نبوده و شاید نیاز است تا این موضوعات بارهای بار گفته شود و اگر دستمان رسید، پروتکلی برای مواجه با کودکان آسیب‌دیده به آموزش‌وپرورش برسانیم که به معلم و کادر مدرسه بدهد. از این مسائل باید آن‌قدر گفت تا آگاهی به قدر کافی ایجاد شود».