جولان دلالها در پرسپولیس
پرسپولیس، مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر، درست در آستانه نیمفصل دومِ بیستوچهارمین دوره این رقابتها درحال پوستاندازی مجدد روی نیمکت فنی است تا شاید، فقط شاید، با حالوهوای متفاوتی مسابقات را ادامه دهد. این تیم پس از 13 هفته همکاری با خوان کارلوس گاریدو که حاصل هفتهها یا شاید یکی دو ماه تلاش و مشاوره مدیرعامل باشگاه پرسپولیس بود، قطع همکاری کرد تا زمام امور را به طور موقت به دستان کریم باقری، دستیار گاریدو و البته ستاره سابق همین باشگاه، بسپارد.
پرسپولیس، مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر، درست در آستانه نیمفصل دومِ بیستوچهارمین دوره این رقابتها درحال پوستاندازی مجدد روی نیمکت فنی است تا شاید، فقط شاید، با حالوهوای متفاوتی مسابقات را ادامه دهد. این تیم پس از 13 هفته همکاری با خوان کارلوس گاریدو که حاصل هفتهها یا شاید یکی دو ماه تلاش و مشاوره مدیرعامل باشگاه پرسپولیس بود، قطع همکاری کرد تا زمام امور را به طور موقت به دستان کریم باقری، دستیار گاریدو و البته ستاره سابق همین باشگاه، بسپارد.
کریم اگرچه در دو دیداری که روی نیمکت این تیم نشسته، توانسته شش امتیاز کامل را کسب کند و با تحول در فاز هجومی، برد پرگلی را هم به ارمغان بیاورد، ولی سر حرفش مانده و اعلام کرده از این به بعد حاضر نیست به عنوان سرمربی ادامه دهد و فقط میتواند دستیار مربی جدیدی باشد که قرار است به این باشگاه بیاید.
درست از زمانی که گاریدو از پرسپولیس جدا شده، مسئولان این باشگاه، بهویژه مدیریت و حلقه مشاوران نزدیک به او، در یک بازی اسم و فامیل عجیبوغریب، سعی در گمراهی اذهان عمومی داشته و با قطارکردن نامهایی بزرگ که بدون داشتن سواد بینالمللی هم میشد حدس زد حضورشان در ایران شدنی نیست، سعی در خریدن زمان داشتهاند. دقیقا به همین دلیل است که این تیم رفتهرفته از همکاری با مربیان شناختهشده و درجهیک خارجی عدول کرده و دوباره با چراغ سبز نشاندادن به بازار داغ دلالیسم، سراغ گزینههایی رفته که در فوتبال جهان در زمره مربیان درجهدو یا شاید درجهسه باشند. هرچند دراینبین ظاهرا در همکاری با رسانههای همسو تلاش کردهاند رزومه ضعیف مربیانی را که با آنها وارد مذاکره شدهاند، به قدری پررنگ جلوه دهند که گویی قرار است
یکی از برترینهای دنیا روی نیمکت این تیم بنشیند. به هر حال، هرچه باشد، دستکم تا زمان نگارش این مطلب، وضعیت نیمکت سرمربیگری این تیم نامشخص است. حتی اگر همین حالا که این مطلب خوانده میشود این تیم سرمربی جدیدی معرفی کرده باشد، باز از اهمال مسئولان این تیم نمیشود به این سادگی عبور کرد. دلیلش واضح است: مشخص نیست مسئولان این باشگاه چهچیزی در همکاری با عدهای ایجنت و دلال یافتهاند که حاضر به پذیرش واقعیت نیستند و دل در گرو همکاری با مربیان درجه چندم خارجی بستهاند. واضح است که دراینمیان صحبت از استثنائات نمیشود. چهبسا یکی از مربیان گمنام و کمنشان از راه برسد و بسته به اتفاقاتی بتواند برای این تیم یک جام دیگر به ارمغان بیاورد، ولی بعید است در درازمدت و البته در آسیا چنین انتخاباتی جواب دهد.
درباره مانور مسئولان باشگاه روی همکاری با مربیان کارنامهدار روشن است که همهچیز به طور شفاف بیان نمیشود. اصولا شرایط خاورمیانه از یک سو و تحریمهای اعمالشده از طرف آمریکا از سوی دیگر، اجازه نمیدهد به این سادگی گزاره حضور مربی مطرح خارجی در ایران به فعل تبدیل شود. ضمن اینکه چنین تحریمی یکی دو سالی میشود که مشمول ویزای افرادی که قرار است به ایران سفر میکنند، هم میشود.
این یکی نیز، یکی دیگر از بیشمار دلایل سیاسی است که کار را برای جذب یک مربی خارجی به این سادگیها هموار نمیکند. حالا در چنین فضایی، یکی دو راه بیشتر باقی نمیماند: اول اینکه بیخیال هدردادن زمان شد و از همان ابتدا شفاف بیان کرد که باید دل در گرو همکاری با مربیان درجه چندم خارجی بست، یا اینکه آنقدری سر کیسه را شل کرد که مربی مطرح مد نظر برای نشستن روی نیمکت پرسپولیس وسوسه شود. ولی شرایط این باشگاه به گونهای نیست که بشود یکی از این دو را عملی کرد؛ یعنی نه هواداران میپذیرند که مربی کوچکی به پرسپولیس بیاید و نه باشگاه آنقدری توان دارد که بتواند بیش از سه یا چهار میلیون دلار در سال برای یک سرمربی هزینه کند.
اینجا دیگر مشخص است که با آگاهی از چنین شرایطی باید سراغ بهترین انتخاب رفت. درست است که بهترین انتخاب هم ممکن است در فوتبال همیشه جواب ندهد و منتج به قهرمانی نشود، ولی باز هم از یک انتخاب بد یا نامطمئن بهتر است. بخش زیادی از هواداران پرسپولیس این روزها میخواهند یحیی گلمحمدی، سرمربی سابقشان، دوباره برگردد و مرد اول نیمکت شود. این خواسته منطقی است و بنابر دلایل بسیار زیادی، انتخاب برجستهای است. یحیی چندین سال در پرسپولیس کار کرده و بهخوبی با فضای کاری این باشگاه و بازیکنان کنونی آشناست.
او در همین تیم بازی کرده و شناخت کافی از لیگ برتر دارد. پس او انتخاب درستی است. دراینبین سه مشکل وجود دارد که بعید است حلنشدنی باشند: اول اینکه آیا اصولا به گلمحمدی اجازه کارکردن و برگشتن به پرسپولیس را میدهند؟ این یکی مربوط به مسئولان ورزشی نیست و نهادهای بالاتر باید مجوزش را صادر کنند ولی از آنجا که یحیی همین حالا در لیگ برتر فعالیت میکند و از سوی دیگر، کریم باقری هم که مشکلی مشابه با گلمحمدی داشت، به پرسپولیس برگشته، میتوان پاسخ به این سؤال را مثبت ارزیابی کرد. مشکل دوم این است که یحیی همین حالا با تیم دیگری در لیگ برتر قرارداد دارد و شاید زمینه حضورش در پرسپولیس به این سادگیها فراهم نشود.
مشخص است که کار در این زمینه، نشد ندارد. پرسپولیس پیش از این یک بار توانسته یحیی را از مشهد به تهران بیاورد، پس دلیلی ندارد که این بار نتواند او را از اهواز به تهران برگرداند. اینجا کافی است رضایت باشگاه فولاد برای صدور رضایتنامه گلمحمدی جلب شود. مشکل سوم هم اختلافنظر گلمحمدی با مدیریت کنونی باشگاه پرسپولیس است که امری پنهانی نیست. بااینحال همکاری مجدد برای طرفین آنقدری آورده خواهد داشت که آنها بیخیال کدورتهای قدیمی شوند یا اینکه حداقل از تنش موجود تا زمان عادیشدن روابط بکاهند.
پس تابهاینجا، اگر پرسپولیس قرار باشد به سمت مربی ایرانی بچرخد، برای چندمین بار باید عنوان شود که یحیی گزینه ایدئال و مناسبی است. از سوی دیگر، حضور دلالان، اطراف باشگاه پرسپولیس به قدری زیاد شده که آنها بخواهند مسئولان این باشگاه را از مسیر اصلی خارج کرده، به این امید که گزینه مد نظر خود را به عنوان سرمربی معرفی کنند. وگرنه دلیل منطقی دیگری وجود ندارد که در صورت تمایل به همکاری با مربی خارجی، ژوزه مورایس پرتغالی به این سادگی از روی میز مذاکره کنار برود. مورایس همه ویژگیهای لازم برای هدایت پرسپولیس را دارد. او با سپاهان در شرایطی که این تیم صدرنشین لیگ برتر بود، قطع همکاری کرد و رزومه دوران حرفهایاش در عرصه مربیگری به قدری پربار است که بهراحتی تبدیل به اصلیترین گزینه سرمربیگری این تیم شود. واضح است که او به لحاظ توانایی فنی اختلاف فاحشی با اسامیای دارد که در روزهای اخیر در مورد باشگاه شنیده شده است.
ولی مسئله همچنان همان پرسش همیشگی است: چه نفعی برای مسئولان باشگاه پرسپولیس در همکاری با عدهای دلال و ایجنت وجود دارد که نمیتوانند انتخابهای خوب را ببینند و به سمت انتخابهای معمولی میچرخند؟ عجیب است که درباره مورایس با آنهمه شناخت از لیگ برتر ایران و بازیکنان ایرانی ادعا میشود که با بازیکنان بزرگ نمیسازد و نمیجوشد. اگر یک درصد هم چنین دلیلی برای همکارینکردن با این مربی عنوان شود، خندهدار است؛ چراکه مورایس با همین اخلاق با سپاهان در صدر جدول لیگ برتر بود و بعد قطع همکاری کرد. از همه مهمتر اینکه مورایس به فضای سیاسی-اجتماعی ایران هم آگاهی دارد و بهخوبی از بحران تحریمهای بانکی که ممکن است هر مدیر فوتبالی را برای پرداخت هزینهها به دردسر بیندازد، آگاه است. با وجود همه این موارد مشهود و روشن، همچنان مشخص نیست که علاقه به همکاری با مربیان درجهدو و سه اروپایی در این باشگاه از کجا نشئت میگیرد و چهکسی سودش را میبرد.