سروش طالبی، پژوهشگر آب درباره چالشهای حوزه آبریز زاینده رود توضیح میدهد؛
راهکار نجات زایندهرود
حوضه زایندهرود که در گروه حوضههای آبریز پرچالش ایران قرار میگیرد، همواره با تعارضات ریز و درشت مواجه بوده که گاهی سطح مناقشه را تا اعتراضات گسترده اجتماعی هم پیش برده است. در چنین شرایطی تنها نسخه تجویزشده برای کاهش تعارضات آبی در این حوضه پرتنش، انتقال آب از سرشاخههای کارون بوده است، اما سروش طالبی، پژوهشگر آب بر این باور است که برای حل مناقشات آبی زایندهرود، پایانی نمیتوان متصور بود؛ بلکه با افزایش مشارکت ذینفعان با شیوههایی که خود ذینفعان آن را طراحی میکنند، میتوان انتظار بستری را داشت که در آن دیگر نمیتوان حق گروههایی را نادیده گرفت و تصمیماتی را روی میز قرار داد که در آن گروههایی بدون امکان نقشآفرینی حذف شده باشند.
لیلا مرگن-خبرنگار: حوضه زایندهرود که در گروه حوضههای آبریز پرچالش ایران قرار میگیرد، همواره با تعارضات ریز و درشت مواجه بوده که گاهی سطح مناقشه را تا اعتراضات گسترده اجتماعی هم پیش برده است. در چنین شرایطی تنها نسخه تجویزشده برای کاهش تعارضات آبی در این حوضه پرتنش، انتقال آب از سرشاخههای کارون بوده است، اما سروش طالبی، پژوهشگر آب بر این باور است که برای حل مناقشات آبی زایندهرود، پایانی نمیتوان متصور بود؛ بلکه با افزایش مشارکت ذینفعان با شیوههایی که خود ذینفعان آن را طراحی میکنند، میتوان انتظار بستری را داشت که در آن دیگر نمیتوان حق گروههایی را نادیده گرفت و تصمیماتی را روی میز قرار داد که در آن گروههایی بدون امکان نقشآفرینی حذف شده باشند.
زایندهرود که از آن به نام بزرگترین و پرآبترین رودخانه فلات مرکزی ایران یاد میشود، از استان چهارمحالوبختیاری سرچشمه گرفته و در مسیر غرب به شرق استان اصفهان حرکت میکند. رودخانهای که اینروزها خشکشدنش بر مصائب و مشکلات ساکنان اصفهان دامن زده است، گویا قرار نیست روی خوش به خود ببیند. حوضه پرتنش زایندهرود چند سالی است که نامش با اعتراضات آبی گسترده گره خورده است. کشاورزان اصفهانی که سالهاست حقابه مورد انتظار خود را دریافت نمیکنند، پای ثابت اعتراضات هستند. گاهی کنشگران آب اصفهان بر اجرای پروژههای انتقال آب متعدد از حوضه زایندهرود به کاشان و یزد اعتراض میکنند، اما تأکید آنها برای حل مشکلات این حوضه آبریز مهم فلات مرکزی، اجرای پروژههای انتقال از سرشاخههای کارون است. آیا با اجرای چنین پروژههایی میتوان تعارضات آبی حوضه آبریز زایندهرود را حل کرد؟
نظرات مخالفان و موافقان انتقال آب
سروش طالبی، پژوهشگر آب در اینباره به «شرق» میگوید: «هم موافقان انتقال آب و هم مخالفان آن از دری وارد بحث میشوند که این ورودی اشتباه و سخنان هر دو گروه قابل ردکردن است. من فکر میکنم این شیوهای که منتقدان انتقال آب مطرح میکنند، ظرفیت و تأثیر نقد را کاهش میدهد».
او ادامه میدهد: «بحث اصلی این است که آیا انتقال آب کمبود را برطرف میکند یا نه، و تعارض برطرف خواهد شد؟ واضح است که انتقال آب تعارض را برطرف نمیکند، ولی اگر محور بحث را بر ازبینرفتن یا کاهش تعارض و کمبود آب بگذاریم، سؤالی که پیش میآید این است که خب آلترناتیو شما برای این دو مسئله چیست؟ در اینجا به نظر من دستان منتقدین خالی خواهد بود. تعارض تحت شرایط موجود سرزمینی به عنوان منطقهای با اقلیم خشک و منابع محدود و وضعیت اقتصادی و جمعیتی کشور شکل میگیرد و ماندگار خواهد بود؛ بنابراین در این مناطق نباید به دنبال رفع تعارض بود. با زیادبودن این تعارضات است که نادیدهگرفتن راحت یک گروه ذینفع غیرممکن میشود. اتفاقا در چنین شرایط پرتعارضی است که مشارکت به وجود میآید، شفافیت ایجاد شده و شرایط بهتر خواهد بود».
این پژوهشگر آب با تأکید بر اینکه نقدهای وارده به انتقال آب باید به شکل دیگری مطرح شود، هزینههای اقتصادی و اجتماعی این طرحها را مهم ارزیابی میکند.
تعارضات آبی، حلنشدنی است
این پژوهشگر آب تأکید میکند: اگر کسی انتظار داشته باشد که با یک کار یا تصمیمی از جمله انتقال آب، یا مدیریت مصرف یا کارهای اجتماعی تعارض در آب حل شود، به نظر من به خطا رفته است. تعارضات آبی حل نمیشود و باید وجود داشته باشد. اتفاقا در شرایطی که تعارضها آشکار و در معرض دید شده، میتوان انتظار داشت که تصمیمات بهتری گرفته شود.
در برابر چنین نظری ممکن است افرادی به مراجعی علمی یا خاطراتی ارجاع دهند که در آن گذشته صلحآمیز، پایدار و مبتنی بر توافق و قاعده (همچون طومار شیخ بهایی) بوده است. آب همواره در رودخانه جریان داشته، کشاورزان کمبودی نداشتهاند و محیطزیست پایدار بوده است. من با مرور آرشیوها نشان میدهم چنین گذشتهای که همه بدون چالش به آب دست پیدا میکردهاند، اسطوره است و وجود نداشته. خود مبدأ طومار تعارض است و نوشتهشدن طومار هم به مفهوم حل تعارض نیست. دائما چالش وجود داشته است.
100 پرونده نزاع از دهه 1300 تا 1350 شمسی
به گفته این پژوهشگر آب، آرشیوهای زایندهرود از اواخر قاجار تا اویل دهه 50 نشان میدهد که بیش از صد مورد اعتراض، شکایت، جنگ و دعوا در این دوره در ارتباط با بهرهبرداری از زایندهرود ثبت شده است. بهطور متوسط سالانه دو تا سه مورد پروندههای نزاعی وجود دارد که بعضی از آنها ممکن است به صد صفحه برسد. بخشی از این پروندهها مثلا در این مورد بوده که رودشتیها با لنجانیها به مشکل خوردهاند. یا کشاورزان با شهروندان، یا زارعان یک روستا یا میان روستاهای مختلف. با هر نوسان در جریان آب رودخانه، این چالشها مضاعف میشده. یا مصارف جدیدی مثلا با گسترش شهر اصفهان و نیاز به آبیاری فضای سبز، آبپاشی خیابانها یا آبرسانی به مثلا لشکر اصفهان به وجود میآمده است. یا نهرها و بندهای قدیمی خراب شده و نیاز به بازسازی و تغییر و تحولاتی در آنها ایجاد میشد.
او اضافه میکند: از اواخر دهه 40 تا اوایل دهه 70 در زایندهرود تعارض نداشتیم، اما اتفاقات بد زیادی در آن زمان افتاد. تعارض نداشتیم چون دانش و نهادهای جدیدی هژمون میشوند و عموم جامعه نمایندگی برای تصمیمگیری را به آنها واگذار میکنند. وقتی تعارض نبود، کسی هم نبود که کنترل کند آب را به کاشان، یزد و... نبرند و در پاییندست و بالادست توسعه از حقوق بهرهبرداران قبلی داده نشود. در آن مقطع تصمیمگیران یک گروه محدودی از دولتمردان و متخصصان بودند که آن گروه حتی اگر خیرخواه بود و دانش تخصصی و اداریاش را داشت، ولی بالاخره ظرفیت و زاویه دید و دانشش هم محدود بود. این گروه دانش یک کشاورز خردهمالک پاییندست یا یک عشایر بالادست را نداشت، زیرا زاویه نگاه آنها را نمیتوانست داشته باشد.
طالبی تأکید کرد: در شرایطی که به نظر میرسد تعارضی وجود ندارد و تصمیمات بهدرستی گرفته میشود، اتفاقا فاجعه به بار میآید؛ زیرا یک گروه محدودی به نمایندگی از کل جامعه تصمیم میگیرد. این گروه محدود بوروکراتها، مشاوران و متخصصان همکارشان هستند. آنها در یک سیستم اداری و رسمی خیلی محدود برای همهچیز تصمیم میگیرند، لوله میکشند، تونل میسازند و مصرف تعریف میکنند. شبکه آبیاری طراحی، و احساس میکنند که کار خیر کردهاند، ولی نتیجهاش شرایط امروز میشود. نتیجهاش این بود که چند دهه بعد تازه مشخص میشد همین دانش تخصصی کوریهای بسیاری هم داشته است. تازه این کوریها علاوه بر اعمال نفوذهای سیاسی یا منافع ناصواب شخصی و سازمانی است.
مادیت آب و تعارضهایش
او اضافه میکند: به نظر من، آب یک ماهیت فیزیکی دارد که این تعارضات در حوزه آن اجتنابناپذیر است. آب سیال و پر از عدم قطعیت است و این سیالیت و عدم قطعیت به حکمرانی و قواعد آن نیز جریان پیدا میکند. یک سال آب کم میشود و یک زمان زیاد خواهد شد. وقتی مصرف جدیدی ایجاد یا شهر بزرگ میشود، تعارض شکل میگیرد. گاهی سیل یک بند را خراب میکند و بازسازی این بند در چهار سال بعد میتواند محل نزاع باشد؛ زیرا دیگران میگویند که چرا اینگونه ساخته شد. اساسا حتی با ابزارها و دانش امروزی هم به طور دقیق یا غیر بحثبرانگیزی نمیشود تعیین کرد که کجا چقدر آب مصرف میشود.
اینها مسائلی است که دائما بر سر آن بحث است و حتی شاهد خونریزی و کشتهشدن در جریان درگیریها هستیم. طالبی ادامه میدهد: بنابراین، تصور وجود یک گذشته صلحآمیز پایدار صرفا اسطوره است و با واقعیت همخوانی ندارد. چهره زایندهرود در سالهای متمادی تغییر کرده است. همین تصور امروزی از جریان دائمی زایندهرود تصوری مدرن است؛ درحالیکه به تاریخ و وضعیت طبیعی رودخانه نسبت داده میشود. اینکه میگویم این تصویر مدرن است، زیرا ناشی از تغییر و تحولات سد زایندهرود و بسترسازیهایی است که از دهه 50 تا 70 شهرداری اصفهان در رودخانه انجام داده و بندهای سنگی ساخته که با جریانهای کم هم آب پشت بندها باقی مانده و همه سال پرآب به نظر برسد. درحالیکه بستر آن درواقع مجموعهای از استخرهای پشت سر هم بوده است.
او ادامه میدهد: جریان آب رودخانه در طول زمان در حال کم و زیادشدن بوده است. درست است که تغییر در دهههای اخیر اتفاق افتاده که میگوییم رودخانه خشک شده، ولی باید دید این تغییر، چه چیزی را به چه شرایطی تبدیل کرده است.
نسخهفروشی ممنوع
این پژوهشگر آب تأکید میکند: آنچه مسلم است اینکه در گذشته هم تعارضات آبی در زایندهرود وجود داشته است. اکنون و آینده هم این تعارضات اجتنابناپذیر است. اگر کسی بخواهد برای حل مشکل، نسخه به ما بفروشد و بگوید که با انتقال آب، مدیریت مصرف، کارهای اجتماعی یا با هر چیز دیگری رفع تعارض میکند، به نظر من یا ناآگاهانه صحبت میکند یا میخواهد جنسی که ندارد را بفروشد. او اضافه میکند: اکنون به نظر من باید دائما گروههای مختلف ذینفع در حوزه زایندهرود مرئی باشند و صدا داشته باشند. مطالبه و اعتراض کنند. به این شکل مدیریت آب امکان و فرصت این را نخواهد داشت که بخشی از گروهها را نبیند و نادیدهگرفتن گروهها برای مدیران آب غیرممکن میشود. برای من فرقی نمیکند که این اعتراض را کشاورزان شرق اصفهان بکنند تا بختیاریهای مخالف انتقال آب یا شهروندان اصفهان. همه اینها حق دارند و نباید شرایطی وجود داشته باشد که امکان بهرسمیتنشناختن این حقوق فراهم شود.
طالبی میگوید: دو سه دهه قبل کشاورزان انتهای حوضه یک گروه غیرقابل دیدن بودند زیرا در بالادست آبش را میبردند و دسترسی راحتی به آب داشتند. میگفتند غرب اصفهان هم باغ دارد و اگر آب به آن نرسد، آسیب میبیند؛ بندهای شهر اصفهان باعث میشد رودخانه هم آبدار به نظر برسد، فولاد هم ارجح بر همه چیز بود، ولی شرق اصفهان دیده نمیشد. نظر همه آدمها این بود که وضعیت خوب است و به کسانی که آب باید برسد، میرسد. هر وقت آب بیشتر شد، به شرق اصفهان هم خواهد رسید.
طالبی ادامه میدهد: ولی این اعتراضات و جنبشهایی که شکل گرفت، باعث شد شرق اصفهان بتواند خود را به حوزه تصمیمگیری تحمیل کند و دیگر گروهی نباشد که نادیده گرفته شود. مخالفان انتقال آب در چهارمحالوبختیاری هم تبدیل به گروهی شدند که توانستند صدایشان را بلند کنند و بگویند ما هم حقی داریم و در این کشور هستیم. قرار نیست هرچه آب و بودجه هست، برای جاهایی برود که قبلا هم از آن برخوردار بودهاند، پس سهم ما چه میشود؟ اخیرا شهر اصفهان و حفظ آن از فرونشست یا حق جریان دائمی هم جدیتر از قبل مطرح میشود.
این پژوهشگر آب اضافه کرد: در فضای جدید، کشاورزان شبکههای غرب اصفهان هم فعال شدند. فکر میکنم مدیریت آب در هر حوضهای در ایران که به دلیل کمبود آب در یک اقلیم خشک، با همین شرایط مواجه است به همین نحو باید با مشارکت همه ذینفعان باشد و این رویکردی است که باید از آن دفاع کرد.
او درباره اینکه آیا باید همه ذینفعان را دور میز جمع کرد، اینگونه توضیح میدهد: اینکه بگوییم همه ذینفعان باید دور میز جمع شوند، اگرچه حتما بخشی از حکمرانی آب است ولی دیدگاهی است که ممکن است به سمت نخبهگرایی برود. زیرا ذهن به نگرشی دولتی محدود میشود که در قدم اول ذینفعان را شناسایی و بعد همه را با هم دور یک میز جمع میکند تا به یک توافق برسند. این رویکرد ممکن است در تسلط گروههای قدرتمند قبلی و صرفا با ظواهر مشارکتی باشد.
طالبی تأکید میکند: دولت نمیتواند به کشاورز شرق اصفهان بگوید که چگونه مشارکت کند. اینکه کشاورزان شرق اصفهان تراکتورهایشان را داخل خیابان میآورند، یک شکل از مشارکت در مدیریت آب است. وقتی آنها جلوی آب منطقهای میآیند و در دوشنبههای آبی هر هفته اعتراض میکنند، این چه چیزی غیر از مشارکت است؟
طالبی اضافه میکند: در شکل نخبهگرا، جلسهای هست که به نظر من میشود در آن پنهانکاری و افراد را به صورت شخصی به نحوی انتخاب کرد که نمایندگی واقعی جمع را نداشته باشند. یا در تعارضاتی درون همان جمع، نماینده انتخابشده جانب تصمیمی را بگیرد که خودش در آن منتفع میشود. حاصل این رویه اتفاقات دهههای گذشته است. اصلا ممکن است کسی که گروههای مختلف را برای مشارکت دعوت میکند، نتواند خیلی از گروهها را ببیند یا اصلا خیلی مواقع مسائل آبی در مقیاسهای مختلف است و همه ذینفعان را نمیتوان در یک جا جمع کرد. این پژوهشگر آب در تشریح سخن خود میگوید: زمانی مسئله حوضه زایندهرود با حوضه کارون است. یک موقع مسئله چهارمحالوبختیاری با اصفهان است. یک مقطع مسئله، کشاورزی اصفهان با صنایع اصفهان است. یک زمان مسئله، شبکههای غرب و شرق اصفهان است. یک موقع آبشار و رودشت با هم درگیرند و زمانی هم در رودشت دریچه بالا با دریچه پایین با هم به مشکل خوردهاند. گاهی نیز تعارض بین دو کشاورز همسایه یا دو روستای مجاور است.
او ادامه داد: وقتی مسائل در مقیاسهای مختلف اینقدر متنوع است، اینکه انتظار داشته باشید یک شورایی به همه مسائل فکر کند، و نمایندگانی معین صلاحیت پرداختن به همه این مسائل را داشته باشند، منطقی نیست. مثلا فرض کنید یک نماینده از شرق اصفهان به جلسه دعوت شود. در مقیاسی از مسئله زایندهرود، تعارض بر سر باغداران و صیفیکاران شرق اصفهان با کشاورزانی است که فقط گندم میکارند. در این تصمیمگیری همان نماینده شرق اصفهان نمیتواند نمایندگی همه کشاورزان شرق را داشته باشد. بنابراین هر انتخابی از اعضا در چنین شکلی از مشارکت به معنی ارجحیت دادن به یک طرف نزاع است.
طالبی تأکید میکند: شیوههای مشارکت خیلی متکثر است. از شیوههای متکثر مشارکت باید دفاع کرد و آنها را به رسمیت شناخت. این شکلی که کشاورزان اصفهان با تراکتور و اعتراضات خیابانی در حال مشارکت در مدیریت آب هستند، خیلی قابل دفاع است.
لزوم کاهش تصمیمات پشت پرده
این پژوهشگر آب درباره راهکارهای کاهش تعارض بیان میکند: من به دنبال کاهش تعارض نیستم بلکه باید تصمیمات پشت پرده و تصمیمهایی که گروههای بیصدا را نامرئیتر میکند کم شود. 20 سال پیش در زایندهرود کار پیچیدهای نبود که شما تصمیمی بگیرید و یک گروه را نادیده گرفته و حقش را تأمین نکنید. بهراحتی آب خوردن این کار انجام میشد، اما اکنون حتی اگر یک چاله حفر کنید، صدها چشم نظارهگر آن هستند و کسانی هم که چنین اقدامی برخلاف منافعشان باشد، در برابرش اعتراض میکنند.
او ادامه میدهد: در این شرایط راحت نمیتوان هر کاری دلت خواست انجام دهی و افراد را نادیده بگیری. همانطور که مخالفان انتقال آب توانستند این مسئله را به قدری مطرح کنند که تبعات آن به گوش همه برسد و از این پس راهکار انتقال آب بهراحتی در جلسات ارائه نشود.
طالبی اضافه میکند: کنشگرانی در یک فضایی توانستند گفتمانی را بسازند که در آن دیگر انتقال آب نسخه شفابخشی نیست و بنابراین مختصصان و دولتیها دیگر نمیتوانند بهراحتی بگویند که باید برای حل مشکل، آب منتقل کرد. چنین دستاوردی در یک فضای پرمناقشه شکل میگیرد و موفق میشود.