آفت ناکارآمدسازی تصمیمهای اساسی
بسیاری از تصمیمات درست مسئولان به سبب عبورنکردن از مسیر همدلی یا درک درست کارگزاران یا ضعف علمی و فقدان تجربه و ناکارآمدی و گاه سودجویی برخی از اعضای تیم همکاران و مدیران میانی، در عمل نتیجهای نامطلوب میدهد. واگرایی جامعه و عدم اعتماد عمومی مزید بر علت شده و یاران موافق کارآمد پس زده و کمیاب میشوند. پیامد آن نهتنها خسارتبارشدن و هزینه بهبارآوردن است، بلکه برای همیشه راهپیمودن به سوی آن تصمیمات درست و آن اهداف اساسی بسته میشود.
بسیاری از تصمیمات درست مسئولان به سبب عبورنکردن از مسیر همدلی یا درک درست کارگزاران یا ضعف علمی و فقدان تجربه و ناکارآمدی و گاه سودجویی برخی از اعضای تیم همکاران و مدیران میانی، در عمل نتیجهای نامطلوب میدهد. واگرایی جامعه و عدم اعتماد عمومی مزید بر علت شده و یاران موافق کارآمد پس زده و کمیاب میشوند. پیامد آن نهتنها خسارتبارشدن و هزینه بهبارآوردن است، بلکه برای همیشه راهپیمودن به سوی آن تصمیمات درست و آن اهداف اساسی بسته میشود.
مقابله خاموش و تقابل عملی مؤثر با تصمیم درست یک مصلح یا رئیسجمهور کارآمد چنین شیوهای است. شیوهای از تقابل و به شکست کشاندن سیاستهای استراتژیک که گاه در لباس میش و دلسوزی، گاه با پرچم دفاع از استقلال و دین و گاه با شعار دلسوزی و انواع و اقسام پوششهای نوآورانه و فریبنده، همواره حقبهجانب و از سر خیرخواهی، اگر موفق شوند با تحریک احساسات مردم، متدین و لائیک، اصلاحطلب و اصولگرا، ملیگرا و گلوبالیست جلوه میکند.
چنین شیوههایی را بارها دیدهایم و عواقب زیانبار و گاه جبرانناپذیر آن را تجربه کردهایم. شیوههای تقابل خاموش یا آشکار، گاه منشأ داخلی و گاه آبشخور خارجی و جوسازی رسانهای داشته و به مدد جوسازیهایی ناشی از عدم سیطره جریان آزاد اطلاعات، موفق هم شده است.
دهها نمونه و مصداق را میتوان بر شمرد که دودش به چشم ملت مظلوم و نجیب ایران عزیز رفته است. شاهد این مدعا، وضعیت امروز جامعه و بحرانهای گوناگون است.
بگذریم؛ همین مقدمه درباره شعار اصلی پزشکیان یعنی «وفاق ملی» مصداق دارد.
وفاق ملی تنها چشمانداز دولت چهاردهم نیست، بلکه نیاز فوری و فوری و فوری امروز ماست. تصمیمی درست، حیاتی و نجاتبخش که همگرایی ملی را در چندقطبی موجود تسهیل میکند. اما به شرط آنکه در عمل، کارگزارانی همدل و همقسم، کارآمد و صادق را از همه دیدگاهها به کار گیرد و در عمل قربانی حسادت و رقابت سیاسی و ترس ازدستدادن قدرت این و آن نشود و با شعارها و پرچمهای رنگارنگ به مقابله با آن برنخیزند. پزشکیان، پرچمدار وفاق ملی، در خلأ تصمیم نگرفته و وضعیت جامعه را خوب شناخته است و برای رسیدن به وفاق ملی، راهکارهای گوناگونی پیشبینی و ساخته است.
1. استفاده کامل از کارشناسان و ایجاد مجالهایی که کارشناسان ثمره حضور و مشارکتشان را در فرایند تصمیمسازیهای گوناگون کشور ببینند؛ نه آنکه مدیران ارشد رأسا تصمیم بگیرند. این همه ناترازی در محیط زیست، آب، برق و انرژی حاصل بیتوجهی به امر کارشناسی است. یادمان باشد که سازمان مستقل و قدرتمند برنامه و بودجه تعطیل شد و به فرمانبری در انحصار رئیسجمهور وقت تبدیل شد و موارد بسیار دیگر.
تا جایی که از نزدیک مشاهده کردهام، پزشکیان برای همه پیشنهادها و تقاضاها خود تصمیم نمیگیرد و به مسئولان آن ارجاع میدهد و از آنها میخواهد تا نظر کارشناسان خود را اخذ و ارسال کنند. فرایندی که در انتخاب وزرای کابینهاش نیز به کار گرفت.
2. استفاده از ظرفیت همه مدیران کارآمد از هر مشرب و دیدگاه؛ پزشکیان در انتخابشدن به هیچ حزب و جریان سیاسی و مالی و نگرش انقلابی و غیرانقلابی بدهکار نیست؛ فقط و فقط وامدار مردم است؛ ایرانیان نجیب، پاکنیت و طالب همگرایی و شایسته مهرورزی و بهروزی که آخرین تیر امید خود را در کمان گذاشتهاند. یادم میآید که پزشکیان همان روزهای اول گفت: همه مدیران ارشد دولت سیزدهم خطی و جناحی و سرسپرده سیاسی و ژنرال نیستند، بلکه اکثر آنها طالب کار و خدمت بودهاند.
اگر انتقادی هم به آن دولت باشد، به سبب عدم توجه به شایستهسالاری و نیز انتخاب خطی و محفلی برخی از آنها بوده است. پزشکیان هم در ابتدای کار و هم در همه جلسات، تغییر مدیران دولت پیشین را منوط بر انتخاب مدیران شایستهتر، کارآمدتر و باتجربهتر کرده است. پزشکیان همواره تذکر داده است که مبادا تغییر مدیران ریشه در جناحبندی و انتساب به رویکرد سیاسی «دیگری» داشته باشد؛ چون او همه «دیگری» و دیگران را به رسمیت میشناسد و در کار ساختن کشوری با این همه چالش به همه نیاز دارد. مبادا رویکرد رئیسجمهور چهاردهم زمانی که به وزرا و سطوح پایینتر تسری مییابد، قربانی همان شیوههایی شود که در ابتدا ذکر شد. مدیرانی باید تغییر کنند که سیاست استراتژیک رئیسجمهور پزشکیان مبنی بر وفاق ملی، آموزش، همکاری با دنیا، کاهش چالش و تشنج و حل مسئله را باور دارند و کسانی باید جای آنها را پر کنند که از آنها کارآمدتر باشند نه ضعیفتر، کمتجربهتر و کمسوادتر. تغییر مدیران پیشین رویکرد پزشکیان نیست، اما اصلاح کارآمدی و بهرهوری بیشتر دولت هدف اصلی او است. در برخی انتصابات در سطوح میانی و گاه بالاتر، بوی دادوستدهای سیاسی، محفلی و فامیلی استشمام میشود؛ زیرا مدیر جدید نهتنها در شایستگی هموزن مدیرقبلی نیست، بلکه بعضا ضعیفتر هم هست. چنین انتصابهایی خیانت به رئیس دولتی است که بخشی از بار مسئولیت خود را به دوش وزرا گذاشته است.
3. پزشکیان سازوکار مهم دیگری را هم برای هموارکردن مسیر «وفاق ملی» تعیین کرده با عنوان Evident Based یا استفاده آگاهانه، صریح و خردمندانه از بهترین شواهد فعلی در تصمیمگیری که در تحلیل آینده به آن میپردازیم.