تحمل و احترام به حضور شهروندان در پیادهروها
سالهاست این ترجیعبند شهر پیادهمحور و زندگی پیاده در شهر و در کنارش حملونقل عمومی شهری که در واقع آن روی دیگر سکه پیادهرفتن است را تکرار میکنیم.
سالهاست این ترجیعبند شهر پیادهمحور و زندگی پیاده در شهر و در کنارش حملونقل عمومی شهری که در واقع آن روی دیگر سکه پیادهرفتن است را تکرار میکنیم. دوستی میگفت در بقیه موارد میشود ظاهرسازی کرد ولی پیادهروها دست همه را رو میکنند! وقتی پیادهرو محل جولان موتوریها میشود و بچه و بزرگ با ترس و لرز قدم برمیدارند و... و پلیس هم سکوت میکند؛ وقتی پیادهرو میشود جای دستفروشان بیچارهای که برای یک لقمه نان مجبورند با مأموران شهرداری بسازند و بسوزند؛ وقتی پیادهرو دیگر جای گردش و تماشای ویترینها نیست و مرتب تنه میخوری و هل داده میشوی و... خلاصه وقتی این مهمترین فضای عمومی شهری به مکانی نامطبوع بدل میشود، آن زمان است که شهروندان از خود میپرسند: آیا واقعا شهر برای ما ارزش قائل است؟
آیا آنان که بر زندگی مردم در خیابان نظارت دارند، میخواهند یک زندگی انسانی و با آرامش و طیب خاطر را برای حضور ما در شهر تدارک ببینند یا اصلا برایشان مهم نیست؟ چرا فقط ترافیک سواره و موتوریزه در شهر بر همه چیز غلبه دارد؟ چرا زیبایی، نظافت، منظر شهری و سلامت محیطهای شهری در درجه آخر قرار میگیرد؟
برای آنها که در مرکز تاریخی تهران زندگی میکنند، پیادهروها به عنوان رگهای حیاتی شهر، نقشی بسیار مهم در خوانش و درک بافت شهری ایفا میکنند. پیادهروها نه تنها مسیرهای ارتباطی بین ساختمانها و بناهای قدیمی شهرند و مسیر راه افراد به پارک شهر و بازار و بهارستان و لالهزار هستند، بلکه به عنوان واسطهای بین فرد و محیط ساختهشده عمل میکنند. من از اینکه هنوز مغازهها و پاساژها دو طرف خیابانها قرار دارند خوشحالم، زیرا سرزندگی شهر از رنگارنگی و شلوغی آنهاست. پیادهروها اغلب قدیمیترین فضاهای یک شهر هستند و به عنوان شاهدان زنده تحولات تاریخی عمل میکنند.
لایه لایه خاطرات شهر را در تابلوی مغازهها، سنگفرشها، جدولها و درختان قدیم و جدید، در نشانههای فرسایش بر روی آنها میبینی که حکایت از گذر زمان و رویدادهای تاریخی دارند. پیادهروها مکان ایجاد ارتباط مستقیم بین افراد و محیط شهرند و بنابراین به شکلگیری حس مکان و تعلق خاطر به بافت شهر قدیم کمک میکنند. این فضاها بهخصوص در محلات شهری مکانهایی برای تعاملات اجتماعی، برقراری ارتباط بین افراد و ایجاد جوامع محلی هستند. پیادهروها هویت فرهنگی و تاریخی شهرند و به معرفی ویژگیهای خاص شهر کمک میکنند. پیادهروها به عنوان مسیرهای دسترسی به بناهای تاریخی، موزهها، بازارها و سایر فضاهای عمومی، نقش مهمی در جذب گردشگران و تقویت اقتصاد محلی دارند. آری، همین پیادهروهایی که تا گلوگاهشان در آنها موتور و ماشین پارک میشود، رگهای حیاتی شهرند!
وقتی به شهرهای دیگر سفر میکنیم، دقتمان بیشتر میشود. به چیزهایی توجه میکنیم که در شهر خودمان تهران فرصت نمیکنیم در آنها مداقه کنیم. اما در آن شهرها طراحی پیادهروها و نوع مصالح بهکاررفته در ساخت آنها، مانند سنگفرش، آجر یا بتن، به چشممان میآید و مبلمان شهری یا نیمکتها، ایستگاههای اتوبوس، سطلهای زباله و دیگر المانهای طراحیشده، علاوه بر کارکرد عملی، در ظاهر و حس و حال فضا تأثیر میگذارد و در ایجاد فضایی دلنشین و دعوتکننده کمک میکنند. نورپردازی مناسب در شب نیز که جای خودش را دارد و در همه دنیا به اهمیت آن پی بردهاند. در تابستانهای گرم کشورمان وجود گیاهان و درختان سایهانداز در حاشیه پیادهروها همیشه عزیز بوده و به بهبود کیفیت هوا، کاهش آلودگی صوتی و ایجاد فضایی سرسبز و دلنشین کمک میکرده است. همه به خاطر داریم کوچهباغهای شمیران و دیگر شهرهایمان را که آسفالت نبودند، اما باصفا بودند. همه خاطرات کودکیمان پر است از مسیرهایی که پدر یا مادر دستمان را میکشیده و تشری هم میزدهاند تا حواس پرتمان را از تماشا به راه بازگردانند!
یکی از مهمترین چالشها در بافتهای تاریخی، ترافیک خودرو است که ایمنی عابران پیاده را به خطر انداخته و از کیفیت زندگی شهری میکاهد. برای رفع این مشکل، به زعم امیرحسین دهباشی و دیگر معماران خوشفکر، میتوان از روشهایی مانند ایجاد پیادهراه، محدودکردن تردد خودروها و استفاده از حملونقل عمومی در کنار آن استفاده کرد. چه بسیارند شهرهایی که سطوح وسیعی از مرکز شهرشان را کلا به روی ترافیک سواره خودروی شخصی بستهاند (نمونه سمرقند و بخارا، وین و پاریس یا بسیاری شهرهای توریستی دنیا). از سوی دیگر، بسیاری از پیادهروهای قدیمی ما برای استفاده افراد با معلولیت و عبور صندلی چرخدار یا کالسکه مناسبسازی نشدهاند. برای رفع این مشکل، باید رمپهای مناسب، کفپوشهای ضدلغزش و سایر تسهیلات مورد نیاز برای این افراد فراهم شود که بهتازگی این رسیدگیها خوشبختانه در تهران بیشتر شده است.
البته مردم ما هنوز درکی واحد و قانونی از آداب درست رفتار در پیادهروها ندارند. مثلا سد معبر پیادهرو برایشان مهم نیست یا ورود ممنوع آمدن با موتور در پیادهروها (نسبت به جهت حرکت خودروها) برای خیلیها عادی است. خلاصه اینکه پیادهروها بهویژه بهعنوان عناصر کلیدی در مراکز شهرها، نقش مهمی در خوانش و درک شهر و حال خوب ما ایفا میکنند و بنابراین باید در حفظ، نگهداری و بهبود آنها تلاش کنیم تا بتوانیم از میراث معماری شهرمان به بهترین شکل محافظت کنیم و فضایی دلنشین و کارآمد برای شهروندان و گردشگران فراهم کنیم. البته باید گفت تفاوتی بین تردد در پیاد راه با پیادهرو هست. شهرهای قدیمی خودمان واجد هر دو آنها بودهاند و در عهد صفوی اولین «خیابان»ها -ابتدا در قزوین و سپس خیابان چارباغ عباسی در اصفهان– بهعنوان پیادهراه ساخته شدند و همینها برای بسیاری از شهرهای دنیا، حتی در اروپای دوره رنسانس الگو قرار گرفتند.