|

کنشگری برای کاهش گام‌به‌گام اعدام

افق اقبال هیچ بشری سلب حیات نیست و در کرانه و میانه زندگی گاه وقایعی حادث می‌شود که فرد را در تقابل با نظام هنجارین و معارضه با قانون کشور قرار می‌دهد. بی‌شک حق حیات قرین با کرامت و احترام شهروندان مهم‌ترین حق خدادادی است و همه باید کوشش کنیم این امانت خداداد را مراقبتِ با‌کیفیت کنیم.

صالح نقره‌کار وکیل دادگستری

افق اقبال هیچ بشری سلب حیات نیست و در کرانه و میانه زندگی گاه وقایعی حادث می‌شود که فرد را در تقابل با نظام هنجارین و معارضه با قانون کشور قرار می‌دهد. بی‌شک حق حیات قرین با کرامت و احترام شهروندان مهم‌ترین حق خدادادی است و همه باید کوشش کنیم این امانت خداداد را مراقبتِ با‌کیفیت کنیم. با این حال سیاست‌گذاری کیفری در کشور ما به سمت تجویز و اعمال برخی مجازات‌های سالب حیات رفته است. اکنون مسئله اعدام در ایران به‌مثابه یک موضوع مهم قابل تحلیل است. با وجود مضامین غنی دینی و فرهنگ نوع‌دوستی و حمایت از هم‌نوع و صلح و عفو و گذشت، اما در عمل میزان و آمار سلب حیات‌ها نگران‌کننده است. قوه قضا و وکلا می‌توانند نقش مؤثرتری در این فرایند داشته باشند.

الف- قوه قضا: کاهش اعدام نیازمند یک رویکرد جامع و چندجانبه است که هم به مسائل قانونی و هم به مسائل اجتماعی توجه کند. قوه قضائیه می‌تواند در این راستا اقداماتی انجام دهد، ازجمله:

۱. اصلاح قوانین کیفری: بازنگری در قوانین مرتبط با جرائم مستوجب اعدام برای محدودکردن این مجازات به شدیدترین و خطرناک‌ترین جرائم (مطابق با استانداردهای بین‌المللی). حذف مجازات اعدام برای جرائمی که ماهیت غیرخشونت‌آمیز دارند، مانند برخی از جرائم مرتبط با مواد مخدر.

2. ترویج استفاده از مجازات‌های جایگزین: تقویت استفاده از مجازات‌های جایگزین مانند حبس ابد یا اقدامات اصلاحی. ارائه برنامه‌های بازپروری برای متهمان و محکومان، به‌ویژه در حوزه‌های اجتماعی و اعتیاد.

۳. تقویت عدالت ترمیمی: ایجاد فرایندهایی که به حل‌وفصل اختلافات میان قربانی و متهم از طریق مذاکره و مصالحه کمک کند. ترویج نهادهای میانجی‌گری برای کاهش موارد قصاص از طریق جلب رضایت اولیای‌دم.

۴. آگاهی‌بخشی و فرهنگ‌سازی: اجرای برنامه‌های آموزشی و رسانه‌ای برای تغییر نگرش عمومی درباره مجازات اعدام. آگاه‌سازی جامعه از تأثیرات مخرب اعدام بر خانواده‌ها و جامعه.

5. بهبود فرایند قضائی: اطمینان از دادرسی عادلانه و دسترسی متهمان به وکیل و حقوق قانونی. کاهش احتمال صدور احکام ناعادلانه از طریق آموزش قضات و تأکید بر بررسی دقیق شواهد.

6. برنامه‌های پیشگیرانه اجتماعی: مبارزه با فقر، اعتیاد و بی‌کاری که می‌توانند ریشه بسیاری از جرائم باشند. سرمایه‌گذاری در آموزش، بهداشت و رفاه عمومی برای کاهش نرخ جرم و جنایت.

۷. تعامل با نهادهای بین‌المللی: همکاری با نهادهای بین‌المللی حقوق‌بشری برای اصلاح سیستم قضائی و تقویت حقوق متهمان. استفاده از تجربیات دیگر کشورها در کاهش و محدودکردن مجازات اعدام.

با اتخاذ این اقدامات، قوه قضائیه می‌تواند به جای تکیه بر مجازات اعدام به‌عنوان ابزار اصلی عدالت، به سوی یک نظام قضائی مؤثرتر حرکت کند.

ب) وکلا: جامعه 130 هزار‌نفری وکلا در ایران با ایفای نقش مؤثر در مراحل مختلف دادرسی و با بهره‌گیری از ابزارهای قانونی و حقوق‌بشری، می‌توانند در کاهش صدور و اجرای حکم اعدام نقشی کلیدی ایفا کنند. این نقش در سه حوزه اصلی قابل بررسی است: دفاع تخصصی حقوقی، مشارکت در اصلاحات قانونی، و تأثیرگذاری اجتماعی. وکلا با دفاع مؤثر از متهمان، تلاش برای جلب رضایت اولیای‌دم، مشارکت در اصلاح قوانین و آگاهی‌بخشی عمومی، می‌توانند نقشی اساسی در کاهش صدور و اجرای احکام اعدام ایفا کنند. این تلاش‌ها می‌تواند به‌تدریج زمینه‌ساز حرکت به سوی محدودیت یا حذف کامل مجازات اعدام شود. راهکارهای عملی عبارت‌اند از:

اول. دفاع حقوقی مؤثر در پرونده‌های اعدام: دست‌کم نگرفتن نقش وکیل در پرونده‌های امنیتی و محاربه و بغی و جاسوسی و... مهم است. وکیل در تبیین و تکشف و تشخیص چهار ضلع جرم و مجرم و مجازات و مسئولیت کیفری می‌تواند با ارائه دفاعیه قوی و استناد به حقوق قانونی موکل، در روند دادرسی و تفهیم شبهات موضوعی و حکمی درباره ارکان سه‌گانه جرم اعم از رکن روانی و قانونی و مادی تأثیرگذار باشد. تبصره ماده 48 قانون آیین دادرسی کیفری یک مانع بر استحقاق شهروند در مظان اتهام برای اختیار وکیل معتمد خویش است.

دوم. استناد بهنگام به موازین دادرسی منصفانه: وکیل می‌تواند با استناد به قوانین داخلی و اصول حقوق بشر، به نفع موکل خود از صدور حکم اعدام جلوگیری کند. 

استفاده از ابهامات قانونی: در مواردی که قانون دارای تفسیرهای مختلف است، وکیل می‌تواند تفسیرهای انسانی‌تر را مطرح کند. تلاش برای جایگزینی و کاهش مجازات: وکیل می‌تواند از دادگاه تقاضای اعمال مجازات‌های جایگزین مانند حبس ابد یا دیه کند.

سوم. میانجیگری و جلب رضایت در پرونده‌های قصاص: در پرونده‌های قتل عمد که منجر به قصاص می‌شود:

مذاکره با اولیای‌دم: وکیل می‌تواند با تلاش برای جلب رضایت اولیای‌دم و میانجیگری، از اجرای قصاص جلوگیری کند.

تشویق به مصالحه: استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی برای تشویق اولیای‌دم به بخشش و پذیرش دیه می‌تواند مؤثر باشد.

چهارم. استفاده از ظرفیت‌های حکومت قانون در فرایند دادرسی: فرجام‌خواهی و اعاده دادرسی و استفاده بهینه از همه ظرفیت‌های قضائی یک راهبرد سزاوار است. در مواردی که اشتباهات یا نقض حقوق رخ داده است، تشبث به دیوان‌ عالی کشور فرصتی است تا مانع از اجرای حکم اعدام شوند.

پنجم. تلاش برای تغییر قوانین کیفری: وکلا می‌توانند با مشارکت در فرایندهای قانون‌گذاری و ارائه پیشنهادها، به اصلاح قوانین مرتبط با مجازات اعدام کمک کنند.

تأکید بر محدود‌سازی جرائم مستحق اعدام: وکلا می‌توانند برای محدودکردن مجازات اعدام به جرائم بسیار سنگین و حذف آن از جرائم مرتبط با مواد مخدر و جرائم غیرخشن تلاش کنند.

ششم. تأثیرگذاری بر افکار عمومی: وکلا می‌توانند با برگزاری کارگاه‌ها و ارائه مطالب آموزشی، جامعه را درباره پیامدهای منفی مجازات اعدام آگاه کنند.

تأثیرگذاری بر رسانه‌ها: حضور وکلا در رسانه‌ها برای نقد مجازات اعدام و ارائه جایگزین‌های انسانی‌تر می‌تواند افکار عمومی را به سوی مخالفت با اعدام سوق دهد.

هفتم. تلاش برای تغییر رویه‌های قضائی، تأثیرگذاری بر قضات: وکلا می‌توانند از طریق ارائه استدلال‌های حقوقی و انسانی، قضات را به صدور احکامی جایگزین اعدام متقاعد کنند.

تأکید بر اصل تناسب جرم و مجازات: وکلا می‌توانند با استناد به این اصل، قضات را به درنظر‌گرفتن مجازات‌های متناسب‌تر و کمتر از اعدام ترغیب کنند. لازم است به‌عنوان مسئولیت انسانی همه تلاش کنیم اعدام در کشور کاهش یابد. این آمار و ارقام زیبنده ما ایرانیان انسان‌دوست نیست؛ به‌ویژه آنکه وضعیت‌های مجرمانه اغلب محصول و معلول شرایط بد روانی و اقتصادی است. علت‌ها را دریابیم و با معلول‌ها به شیوه انسانی‌تر مواجه شویم. دگرش ارزش‌های کیفری در دوره ما اتفاق افتاده و با نظام سنتی جزایی نباید با وضعیت مجرمانه مواجه شویم. اجتهاد روزآمد لازم است.