شعیب بهمن در گفتوگو با «شرق»، چشمانداز جنگ اوکراین را بررسی کرد
وقتی اروپاییها دلسرد میشوند
کلیسای سنپیتر در واتیکان روز شنبه ششم اردیبهشت میزبان دیدار دوجانبه میان ترامپ و زلنسکی بود. تصاویر این دیدار خیلی زود با عنوان یک دیدار تاریخی در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. رهبران آمریکا و اوکراین، روی دو صندلی گرانقیمت و زیر سقف باشکوه کلیسا در حاشیه مراسم وداع با پاپ فرانسیس روبهروی هم قرار گرفتند تا قدمی برای پایان جنگ بردارند. ترامپ عجله دارد تا هرچه زودتر به یک موفقیت بزرگ و چشمگیر دست پیدا کند؛


مهسا مژدهی: کلیسای سنپیتر در واتیکان روز شنبه ششم اردیبهشت میزبان دیدار دوجانبه میان ترامپ و زلنسکی بود. تصاویر این دیدار خیلی زود با عنوان یک دیدار تاریخی در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. رهبران آمریکا و اوکراین، روی دو صندلی گرانقیمت و زیر سقف باشکوه کلیسا در حاشیه مراسم وداع با پاپ فرانسیس روبهروی هم قرار گرفتند تا قدمی برای پایان جنگ بردارند. ترامپ عجله دارد تا هرچه زودتر به یک موفقیت بزرگ و چشمگیر دست پیدا کند؛
اما برای زلنسکی مسئله تمامیت ارضی اوکراین، از هرچیز دیگری مهمتر است. ترامپ دو روز بعد از این دیدار مدعی شد فکر میکند اوکراینیها با به رسمیت شناختن تسلط روسیه بر منطقه کریمه موافق هستند. این مهمترین نقطه مورد اختلاف است که به یک مانع برای پایان جنگ بین روسیه و اوکراین تبدیل شده. با این حال تسلیم کامل کریمه به روسها میتواند به معنای شکستی واقعی برای کییف باشد. زلنسکی اما انتخابهای زیادی ندارد. او همین حالا با قطع کمکهای تسلیحاتی و مالی ایالات متحده در شرایط ضعف قرار گرفته و ادامه جنگ در شرایط فعلی برایش ممکن نیست. از سوی دیگر کشورهای اروپایی حتی با قول و قرارهایی که برای حمایت از کییف دادهاند، نمیتوانند در مقابل خواسته روسها برای بهرسمیتشناختن تسلط بر کریمه مقاومت کنند. آنها اما یک نگرانی مشترک دارند و آن این است که روسیه از این پس با اعتمادبهنفس بیشتری اقدام به بهراهانداختن جنگ با هدف گسترش سرزمینهای خود و به بهانه مسائل ژئوپلتیکی کند. در «شرق» با شعیب بهمن، تحلیلگر مسائل اوراسیا، به گفتوگو نشستیم.
ترامپ ادعاهایی را درباره موافقت زلنسکی با بهرسمیتشناختن تسلط روسیه بر کریمه مطرح کرده است. تا این ساعت اوکراینیها که تا هفته قبل مخالف سرسخت چنین امری بودند، موضوع را تکذیب نکردهاند. آیا میتوان گفت کییف به دلیل آنکه دیگر توان ادامه جنگ را ندارد، احتمالا ناچار است با الحاق رسمی کریمه به روسیه موافقت کند؟
واقعیت این است که در مسئله اوکراین اساسا خود دولت زلنسکی در واقع متغیر و بازیگر مستقلی محسوب نمیشود. یعنی بیشتر از اینکه دولت اوکراین در روند جنگ تأثیرگذار و تصمیماتش مؤثر باشد، این سایر بازیگران هستند که دارای درجه بیشتری از توان تأثیرگذاری و تصمیمگیری به شمار میآیند. از آغاز جنگ هم در واقع همین وضعیت حاکم بود و بیشتر از اینکه کییف درباره کموکیف جنگ تصمیم بگیرد، این طرفهای غربی بودند که با حمایت خودشان و با جهتگیریهای خودشان فضا را مشخص کرده و تعیین میکردند که چه چیزی باید چه در عرصه سیاسی چه در میدان جنگ رخ بدهد.
بنابراین الان هم شرایط از این حیث تغییر نکرده. آن چیزی که تغییر کرده در واقع سیاستهای آمریکاست. آنها در یک دورهای از پدید آمدن جنگ در اوکراین حمایت کردند و حتی نقش تحریککننده در به وجود آمدن جنگ داشتند. در دورهای با کمکهای مالی و تسلیحاتی از تداوم جنگ حمایت کردند و الان هم در دوره ترامپ اساسا رویکرد جدیدی را اتخاذ کردند و خواهان این هستند که به هر حال جنگ به پایان برسد و سرنوشت دیگری پیدا کند؛ بنابراین اوکراینیها در چنین شرایطی چارهای جز پیروی از بازیگران بزرگ و مؤثر در این قضیه ندارند. از همان اول هم پیشبینی میشد که اوکراین به بزرگترین قربانی جنگ تبدیل شود و امروز این اتفاق دارد میافتد. عملا با معامله بین قدرتهای بزرگ، سرنوشت و آینده اوکراین تعیین میشود که میتواند به جدایی بخشهایی از این کشور و از دست رفتن تمامیت ارضی آن منجر شود.
در روزهای گذشته طرح صلح پیشنهادی ترامپ مطرح شده و بخشهایی از آن در دسترس است. به نظر میآید این طرح شامل امتیازات بسیار زیادی به روسهاست و در مقابل به اوکراینیها تضمین خاصی داده نشده و جزئیاتی درباره ضمانت اجرا یا مسائلی مانند کمک به بازسازی، مطرح نمیشود. برخی از ناظران میگویند که چنین طرحی نمیتواند به یک صلح پایدار منجر شود و امکان دستاندازی دوباره روسها به اوکراین را فراهم میکند. شما چنین امکانی را چقدر محتمل میدانید؟
واقعیت این است که اگر جنگ اوکراین در مرحله فعلی هم متوقف شود، مسئله به شکل ریشهای حل نخواهد شد. به این دلیل که روسیه در مورد اوکراین یک نگاه تاریخی خاص دارد و این نگاه تاریخی خاص روسها تا زمانی که اوکراین را به طور کامل در درون خودشان هضم نکنند همچنان ادامه خواهد داشت. در عین حال یک مسئله جبر جغرافیایی هم در اینجا حاکم هست که آن هم به نوعی بر رویکرد طرفین تأثیر دارد. به این دلیل که روسیه در طول حداقل پنج سده اخیر بارها و بارها از طرف مرزهای خودش مورد تهاجم قرار گرفته یا در مرزها با کشورهای اروپایی درگیر نزاع و جنگ بوده.
به طور متوسط در تاریخ ۵۰۰ سال اخیر روسیه، هر ۳۳ سال یک بار این کشور درگیر یک جنگ در مرزهای خود بوده و امروز هم اساسا یکی از دلایل شکلگیری جنگ با اوکراین همین وضعیت جغرافیایی و ژئوپلتیکی به شمار میآید. بنابراین موضوع پیچیدهتر از آن است که بپذیریم مثلا با به رسمیت شناختن پیوستن کریمه به خاک روسیه این جنگ پایان پیدا میکند. ممکن است در این جنگ در همین نقطه و در شرایط فعلی فریز شود ولی قطعا در آینده این بحران مجددا سرباز خواهد کرد. خود اوکراین هم با توجه به وضعیتی که دارد اساسا در کشاکش بین غرب و روسیه باقی خواهد ماند. حتی بعد از سقوط زلنسکی ممکن است یک دولت معتدلتر یا حتی یک دولت روسگرا بر سر کار بیاید ولی بازهم آن دولت معتدل دچار چالشهای جدی خواهد شد. بنابراین خیلی سادهاندیشانه است که تصور کنیم الان با یک طرح صلح کل مسئله اوکراین حلوفصل میشود و این کشور ثباتی پیدا میکند و این ثبات پایدار خواهد بود.
نگرانیهای ژئوپلیتیکی که روسیه دارد، همیشه اروپاییها را نگران میکند. یک بخش آن هم مربوط به تسلط بر کریمه است. این تصور وجود دارد که پذیرش رسمی تسلط روسها بر کریمه، یک سرآغاز برای روسها باشد تا این شیوه را در آینده هم ادامه دهند. چنین مسئلهای آنها را هراسان کرده. با توجه به این مسئله آیا میتوانیم بگوییم که کنترل احتمالی کریمه میتواند پیامدهای استراتژیکی برای اروپا داشته باشد؟
بله این موضوع بهشدت اروپا و امنیت این قاره را تحت تأثیر قرار میدهد؛ چون به هر حال برای اولین بار پس از جنگ سرد (به غیر از بحران یوگوسلاوی) است که مرزهای جغرافیایی و مرزهای سیاسی در اروپا تغییر پیدا میکند. این اتفاق توسط قدرتی میافتد که اروپاییها همیشه به آن به چشم یک تهدید نگاه کرده و هیچوقت نتوانستند روسیه را در درون خودشان حل کنند. بنابراین اتفاقا یک اتفاق ژئوپلیتیکی بسیار مهم برای اروپاییها خواهد بود و این رویداد ژئوپلیتیکی حداقل در ابعاد امنیتی میتواند پیامدهای بسیار برای اروپاییها داشته باشد. بهخصوص که الان این اتفاق اساسا با تغییر جهتگیری آمریکاییها رخ میدهد و این باز هم خودش یک ضربه خیلی بزرگتر برای اروپاییها به حساب میآید. آنها این احساس را دارند که آمریکا در یک بزنگاه تاریخی اروپا را با مسائل ژئوپلیتیکی خودش رها میکند و نهتنها اروپا را رها میکند، بلکه با دشمن سنتی اروپا یعنی روسیه وارد تعاملی میشود که این تعامل خیلی برای اروپاییها قابل هضم نیست. بنابراین حتما این موضوع میتواند تأثیرات و پیامدهای امنیتی بسیار گستردهای داشته باشد.
یک مقدار بیشتر در مورد پیامدهای امنیتی که ممکن است برای اروپا ایجاد شود صحبت کنیم. یعنی به صورت ملموس اروپا با چه تهدیدی مواجه است؟
روندهای پیشین همکاری اروپا با روسیه در دهههای ۹۰ و 2000 خیلی روندهای جالبی نبودهاند. یعنی نتوانستند از طریق ادغام اقتصادی مشکلات امنیتی خودشان با روسیه را حلوفصل کنند که نمونه بارزش جنگ اوکراین است. در وجه دیگرش اروپاییها احساس تنهایی میکنند از اینکه آمریکاییها در یک بزنگاه تاریخی آنها را در برابر روسیه تنها گذاشتند. این بحث یک بحث جدی است. اینکه اروپا آیا میتواند در بحرانهای آینده و در مناقشات آینده اساسا با آمریکا کار کند؟ آیا سازوکارهایی مثل ناتو پاسخگوی بحرانها و مناقشات آینده خواهند بود یا نه؟ اینها مسائل بسیار جدی است که امروز در اروپا مطرح شده. حتی بحثهای خیلی جدی دیگری که از گذشته بود و بحث درمورد ایجاد ارتش مستقل اروپایی امروز خیلی شدت بیشتری گرفته و به نظر میرسد اگر این معامله انجام بشود، اروپاییها با جدیت بیشتری به سمت ایجاد سازوکارهای نظامی و امنیتی دروناروپایی خواهند رفت و دیگر همانند گذشته به آمریکا به عنوان متحدی در بزنگاههای تاریخی نگاه نخواهند کرد.
آیا به نظر شما پوتین با اقداماتی مثل آتشبسهای کوتاهمدت یا کارهایی چون قطع حملات به زیرساختهای انرژی، به نوعی از خودش برای رسیدن به یک توافق صلح نرمش نشان داده یا این اقدامات تاکتیکی است برای اینکه دوباره بتواند نیرویش را جمع کند تا دوباره به بخشهای بیشتری از اوکراین دست بیندازد؟
در شرایط فعلی روسها به آن چیزی که میخواستند دست پیدا کردند. یعنی حداقل در این مرحله به هر حال موفق شدند ضمن اینکه حاکمیت خودشان در کریمه را به اثبات برسانند آمریکاییها را به حمایت از خود متقاعد کرده و باعث شوند تا از این موضوع صحبت کنند و آن را بپذیرند. روسها در مرحله فعلی دستکم شاید خیلی تمایلی نداشته باشند بیش از این، این جنگ و نزاع ادامه پیدا کند؛ چون به آن چیزی که میخواستند رسیدند و در نتیجه از پایان جنگ استقبال میکنند. بالاخره فرسایشیشدن جنگ میتواند برای روسیه هم چالشساز باشد. روسها قاعدتا از شرایط توافق صلح ترامپ حمایت میکنند و خواهان این هستند که در شرایط فعلی بحران فروکش کند.
به هر حال بین اوکراین و روسیه یک نوع بیاعتمادی تاریخی وجود دارد. آیا مکانیسمهای تضمینکنندهای را شاهد هستیم که برای اجرای یک توافق مناسب باشد یا نه؟
اگر آمریکاییها دست حمایت خودشان را از پشت سر دولت اوکراین بردارند، زلنسکی قادر به ادامه جنگ نخواهد بود. بنابراین یک بخش آن میتواند وابسته به سیاستهای آمریکا باشد و احتمالا بخش دیگرش که روسها بر آن پافشاری خواهند کرد جابهجایی قدرت در اوکراین و در واقع کناررفتن زلنسکی از قدرت است. در آمریکا هم ترامپ خیلی نسبت به این مسئله بیمیل نیست. این هم خودش میتواند جزء مواردی باشد که احتمالا به شکل جدی مطرح شده و طرفین خواهان کناررفتن زلنسکی باشند. این دو در واقع میتوانند حداقل در کوتاهمدت تضمینی باشند بر اینکه مسئله آتشبس یا رسیدن به توافق صلح پیش برود.