اقتصاد چرخشی و ضرورت آن در توسعه اقتصادی
بشر امروز، ناگزیر از توسعه، همواره با چالشهای آن نیز روبهرو بوده است. این چالشها به انحای مختلف نهتنها فرایند توسعه را با اخلال همراه میکنند؛ بلکه در موارد بسیاری، زندگی بشر را نیز تهدید میکنند. بهعنوان مثال مواردی مانند تغییرات اقلیمی، کمبود منابع حیاتی، بیماریها و مشکلات اقتصادی، از زمره این چالشها محسوب میشوند. در سمت مقابل نیز انسان بهعنوان موجودی هوشمند، سعی کرده است تا از طریق روشهایی مانند همزیستی و زیست پایدار، شدت این آسیبها را کم کرده و آنها را تا حد ممکن تحملپذیر کند؛ تلاشهایی که در برخی موارد موفقیتآمیز و در برخی دیگر نیز با شکست همراه شدهاند.
امیر عسگری: بشر امروز، ناگزیر از توسعه، همواره با چالشهای آن نیز روبهرو بوده است. این چالشها به انحای مختلف نهتنها فرایند توسعه را با اخلال همراه میکنند؛ بلکه در موارد بسیاری، زندگی بشر را نیز تهدید میکنند. بهعنوان مثال مواردی مانند تغییرات اقلیمی، کمبود منابع حیاتی، بیماریها و مشکلات اقتصادی، از زمره این چالشها محسوب میشوند. در سمت مقابل نیز انسان بهعنوان موجودی هوشمند، سعی کرده است تا از طریق روشهایی مانند همزیستی و زیست پایدار، شدت این آسیبها را کم کرده و آنها را تا حد ممکن تحملپذیر کند؛ تلاشهایی که در برخی موارد موفقیتآمیز و در برخی دیگر نیز با شکست همراه شدهاند.
در این راستا، توسعه صنعتی نیز با وجود الزامیبودن، زیست انسان را در مواردی متحمل خطر و آسیبهای فراوان کرده است. چنانکه برای حل چالشهای آن، بسیاری از پژوهشگران و کنشگران سعی کردند تا با ارائه راهحلهایی، مسیر توسعه صنعتی را هموارتر و زیستپذیری انسان را تسهیل کنند. اقتصاد چرخشی بهعنوان یک مفهوم نوپدید، از این دست راهکارهاست. اقتصاد چرخشی بهعنوان یک نظام اقتصادی پایدار در مقابل ساختار سنتیتر آن با نام اقتصاد خطی، میکوشد تا ارزش تولیدشده در چرخه را حفظ کرده و تا حد ممکن آن را به ابتدای زنجیره بازگرداند.
به بیان کلیتر، اقتصاد چرخشی در پاسخ به تحولات جاری بینالمللی درخصوص گرمایش زمین، کمبود منابع، توجه به محیط زیست و همچنین ارائه مدلی اقتصادی با هدف حذف ارتباط مستقیم مابین توسعه اقتصادی و استفاده از منابع، معرفی شده است. اقتصاد چرخشی در چارچوب گفتمان پایداری، مفهومی است که استفاده از عناصر استفادهشده و همچنین ذخیره ارزش موجود در انتهای یک چرخه و بازگرداندن ارزش موجود به ابتدای فرایند با هدف بهکارگیری مجدد آن را تشریح و توصیه میکند. بحرانهای زیستمحیطی موجود و همچنین فقدان بعضی منابع در کنار دستاوردهای اخلاقی، اجتماعی و همچنین اقتصادی این مفهوم، جایگاه آن را در فرایند سیاستگذاری کشورها بسیار برجسته میکند.
با وجود تلاشهای انجامشده مفهوم اقتصاد چرخشی هنوز هم پدیده نوینی است که به تفکر و پژوهشهای بیشتری نیاز دارد. دراینمیان بسیاری آن را مفهومی وابسته به نظام اقتصادی، برخی برگرفته از مفاهیم توسعه پایدار و برخی دیگر نیز مواردی مانند بهینهسازی، بهبود مصرف و بازطراحی با هدف ایجاد مداخلات زیستمحیطی را مفاهیم پایه آن میدانند. بررسی پدیدارشناسانه مفهوم اقتصاد چرخشی نیز به نوعی چندرشتهای بودن آن را آشکار میکند. اقتصاد در این مفهوم دربرگیرنده یک نظام معنایی است و از خردهنظامهایی تشکیل شده که هریک وظیفه و کارکرد ویژهای دارند. لفظ چرخش نیز خردهمفاهیم پایهای مانند تبادل، تعامل، دادوستد و اجتماع را شامل میشود. اصطلاح اقتصاد چرخشی برای اولین بار از سوی پیرس و ترنر
(Pearce and Turner) در سال 1980 در پژوهشی با عنوان «توسعه اقتصاد پایدار» با تأکید بر ارتباط درونی میان اقتصاد و محیط زیست و مبتنی بر پارادایمهای اقتصادی بهویژه اصل هزینه-فایده سودگرایانه مطرح شد. براساساین مفهوم جدید در تقابل با مفهوم اقتصاد خطی (بگیر، بساز، استفاده کن و دور بینداز) قرار گرفت و مفاهیمی نوین ازجمله بساز، استفاده کن، دوباره استفاده کن، دوباره بساز و بازیافت کن را مطرح کرد.
به منظور نائلآمدن به اهداف اقتصاد چرخشی در دهههای گذشته تلاشهای بسیار زیادی صورت گرفته است؛ هرچند این تلاشها توانستهاند مفهومسازی اقتصاد چرخشی را تا حد قابل قبولی بگسترانند؛ با این حال هنوز هم ارکان اصلی و راهبردهای فراگیر قابل قبول، در بسیاری از جنبههای مختلف نظام اقتصاد چرخشی در دسترس نیست. بسیاری از متخصصان و پژوهشگران، سازوکارهای خالق ارزش در نظام اقتصادی را بهعنوان محورهایی میشناسند که بررسی آنها میتواند ارکان اصلی راهبردهای استقرار نظام چرخشی را هموار سازد. براساس اسناد بالادستی، حداقل پنج راهبرد کلان برای اعمال راهبردهای نظام اقتصاد چرخشی پیشرو است. لازم به ذکر است که هریک از این راهبردها تمرکز ویژهای بر روی یک موضوع دارند و از ابعاد مختلفی سازوکار استقرار نظام چرخشی را به تصویر میکشند.
1. باریککردن: به معنای استفاده حداقلی از مواد مصرفی محصولات و متعلقات آنان، استفاده کم، بهینه و متناسب با خروجی انرژی در همه زنجیرههای ارزش و تأمین یک ماهیت کسبوکاری.
2 کندکردن: به معنای استفاده بیشتر از محصولات، مواد مصرفی و همچنین متعلقات آنان در یک بازه زمانی طولانیتر با هدف کاهش استفاده از انرژی.
3. بستهکردن: به معنای بازگرداندن محصولات و همچنین باقیمانده مصرف مشتری به چرخههای اقتصادی.
4. بازتولید: به معنای مدیریت و پایدارسازی خدمات زیستبومهای طبیعی در راستای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و مواد غیرسمی و همچنین استفاده از مواد و تجهیزات تجزیهپذیر در ارکان مختلف زیستبومهای کسبوکاری و فناورانه.
5. آگاهیبخشی: به معنای استفاده از فناوری اطلاعات در راستای حمایت از چهار رکن اصلی ذکرشده.
در کشور ما ایران نیز خطرات قریبالوقوع زیستمحیطی در کنار وابستهبودن توسعه اقتصادی به استفاده از منابع اولیه، لزوم این مفهوم را بیشازپیش پررنگ میکند. در چنین ساختاری، نهتنها منابع اتلاف میشوند؛ بلکه زنجیره ارزش درونی کسبوکارها نیز به مصرف انرژی بالایی برای تولید و سپس بازیافت مواد نیاز دارد؛ بنابراین مفهوم اقتصاد چرخشی، به صورت کلی مدیریت پسماند را امری ضروری ولی بسیار غیربهینه معرفی میکند و بر اصولی تأکید دارد که بر مبنای آن لازم است سازوکارهای اقتصادی و کسبوکاری از بنیادینترین مراحل تا پسماند، به نحوی طراحی شوند که از رسیدن مواد خام به بخش پسماند تا حد ممکن جلوگیری شود.