5 منطقه قرمز پایتخت
آسیه اسحاقی، عضو هیئت علمی مرکز مطالعات راه، مسکن و شهرسازی معتقد است که آبهای حاصل از سدهای طالقان، کرج، ماملو، لتیان و لار به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای جمعیت تهران نیست و علاوه بر مناطقی مانند 17، 18 و 19 مناطق 10 و 12 هم اصلا امکان افزایش جمعیت و بارگذاری بیشتر جمعیتی را بههیچوجه ندارند.
آسیه اسحاقی: عضو هیئت علمی مرکز مطالعات راه، مسکن و شهرسازی معتقد است که آبهای حاصل از سدهای طالقان، کرج، ماملو، لتیان و لار به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای جمعیت تهران نیست و علاوه بر مناطقی مانند 17، 18 و 19 مناطق 10 و 12 هم اصلا امکان افزایش جمعیت و بارگذاری بیشتر جمعیتی را بههیچوجه ندارند.
سرعت بالای رشد و گسترش شهری به همراه رشد روزافزون جمعیت و مدیریت ناکارآمد، پیامدهای متعدد محیطزیستی مانند آلودگی هوا، کاهش کیفیت آب، تخریب پوشش گیاهی و تهدیدهای جدی برای تابآوری و سلامت کلانشهرهای بزرگ را به همراه دارد که بهمرور زیست شهری را با چالشهای عدیدهای روبهرو میکند و در نهایت امکان بارگذاری و زیست جدید را برای شهر از بین میبرد. هرچند زیستپذیری در یک جامعه بهطورکلی به سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی تقسیم میشود و اصطلاح زیستپذیری به درجه تأمین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیتهای افراد آن جامعه اشاره میکند. یک جامعه غیر زیستپذیر به نیازهای افراد آن جامعه بیاعتناست و به خواستههای آنها احترام نمیگذارد. این در حالی است که کارشناسان محیطزیست و مدیریت شهری بارها هشدار دادهاند که ظرفیت زیستی در پایتختِ ایران رو به پایان است و باید برای آن چارهای اندیشید. علاوه بر این بهدلیل استفاده
بیش از حد از منابع آبهای زیرزمینی در کلانشهر تهران، بسیاری از مناطق با بحران فرونشست زمین مواجه هستند که از آن بهعنوان زلزله خاموش یاد میشود. حال سؤال اینجاست که شهری که از ظرفیتهای زیستمحیطی خود عبور کرده و کیفیت زیستن در آن رو به افول است، چگونه میتواند این بحرانها را مدیریت کند و آیا ظرفیتی برای بارگذاری جمعیت در مناطق تهران وجود دارد که این کلانشهر را به عنوان کلانشهر الگو برای سایر کشورهای جهان اسلام تبدیل کند؟
علی بیتاللهی، استاد دانشگاه و رئیس بخش زلزلهشناسی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی که مطالعات متعددی را در زمینه فرونشست زمین بهویژه در تهران انجام داده، معتقد است که توزیع آب شرب با تانکرهای مختلف که اخیرا در پی وقوع سیل در رود چالوس یا کرج رخ داده، ظرفیت زیستی در محدوده کلانشهر تهران را بهخوبی نشان داده است. او با بیان اینکه پدیده توزیع آب شرب توسط تانکرهای مختلف در برخی مناطق تهران صرفنظر از دلایل کار، هشدار بسیار جدی درخصوص جمعیتپذیری شهر تهران است، به «شرق» میگوید: صرفنظر از اینکه زمین و اراضی و امکان توسعه فیزیکی و کالبدی شهر چگونه است، یکسری پتانسیلها و استعدادهایی در شهر وجود دارد که باید در مدیریت توسعهای مد نظر قرار بگیرد زیرا چنین به نظر میآید که علاوه بر مسئله آلودگی هوا، انباشت ترافیک و المانهای آلاینده، موضوع اولویتدار بعدی برای زیست یک انسان، آب است.
آبِ تهران پاسخگوی جمعیت فعلی هم نیست!
این محقق دانشگاه با تأکید بر اینکه ارزیابی کلی از منابع آبی سطحی و زیرسطحی در کلانشهر تهران نشان میدهد که اصولا تهران پاسخگوی همین جمعیت از نظر تأمین آب شرب مورد نیاز جمعیت نیز نخواهد بود، میگوید آب موردنیاز صنایع، تأسیسات و مجموعههای کشاورزی نیز در این کلانشهر بسیار قابل ملاحظه است. ازاینرو در این زمینه منابع سطحی و آبهای حاصل از سدهای طالقان، کرج، ماملو، لتیان و لار به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای جمعیت تهران نیست. دلیلش هم این است که در همین شرایط گاه تا بیش از 50 درصد آب شرب تهران از طریق آبهای زیرزمینی با حفر چاههای آب در مجموعه شهری تهران و اطراف آن تأمین شده است.
بیتاللهی افت کیفیت آب در تهران را یکی از اتفاقاتی میداند که بهدلیل استفاده بیش از حد از آبهای زیرسطحی رخ داده است و میگوید: حفر چاههای متعدد آب منجر به افت کیفیت آب شده است بهطوری که خود من در یک اندازهگیری با توالی حدود 25ساله شاهد کاهش کیفیت آب به میزان 10 برابری آن بودم یعنی مقاومت الکتریکی آب 10 برابر کم شده است به این معنی که افزایش 10 برابری EC آب (EC که اختصار عبارت Electrical Conductivity به معنای میزان هدایت الکتریکی آب است) را نشان میدهد که معرفی املاح است. این پرسپکتیوی از تأمین آب در تهران است. با توجه به اینکه دشت تهران در اراضی پاییندست به سطح آب زیرزمینی نزدیکتر میشود. در واقع کمربند حفر چاههای آب هم از سمت مسیر میانی تهران یعنی حوالی بلوار کشاورز به پایین است که باعث کاهش سطح آب زیرزمینی و فرونشست زمین میشود.
این زلزلهشناس با تأکید بر اینکه اقداماتی که در شرایط فعلی تهران منجر به مهاجرت به این کلانشهر شود، امری اشتباه و مغایر با توسعه پایدار ملی کشور است، ادامه میدهد: در توسعه پایدار ملی کشور، توقع بر این است که در کلانشهرها مهاجرت معکوس صورت بگیرد. در غیر اینصورت اگر پنج میلیون واحد مسکونی هم در تهران ساخته شود، بازهم مشکل مسکن وجود خواهد داشت زیرا جاذبههای تهران، مشاغل و کسب درآمد و مواردی از این دست منجر به مهاجرت خواهد شد و این مهاجرت بار سنگینی بر آلودگی هوا، کیفیت آب و نیازهای زیرساختی در پایتخت خواهد گذاشت. آنموقع است که میگوییم در تناقض با توسعه پایدار کلانشهرها و کشور است. ضمن اینکه این امر نهتنها در تهران بلکه در مشهد، شیراز، اصفهان، تبریز و برخی مراکز استانی بهصورت عارضه خود را نشان میدهد و در نهایت افت سطح آبهای زیرزمینی بهدلیل انباشت نیاز آبی منجر به فرونشست زمین میشود.
5 منطقه تهران امکان بارگذاری بیشتر جمعیت را ندارند
بیتاللهی با این هشدار که برخی مناطق تهران امکان بارگذاری جمعیتی بیش از حد را ندارند، میگوید: با ترسیمی که از موقعیت مکانی برای تهران قائل هستیم و با توجه به فشار آبهای زیرزمینی و فرونشست زمین که مناطق جنوبی تهران را نشانه رفته است، علاوه بر مناطقی مانند 17، 18 و 19 مناطق 10 و 12 هم اصلا امکان افزایش جمعیت و بارگذاری بیشتر جمعیتی را بههیچوجه ندارند و توقع بر این است که اقداماتی انجام شود که مهاجرت در تهران منفی شود و از بار جمعیت کاسته شود.
او ادامه میدهد: گاه آدم میشنود که قرار است جمعیت در شهرهای اقماری تهران شکل بگیرد درصورتیکه باید بهصورت عریان، شفاف و آشکار تبعات آن منعکس شود و اگر به همین موضوع تأمین آب مورد نیاز بهصورت غیرتخصصی هم نگاه شود، میبینیم که چه مشکلاتی وجود دارد و روند افت کیفیت آب کاملا گویاست. البته شاید بدون توجه به پارامترهای مبنایی و بنیادی در توسعه اصولی شهری، یک مسئول ریسک کند و این کار را انجام دهد اما باید متوجه مشکلات پنج سال، سه سال و دو سال آینده هم باشد. چیزی که اکنون داریم مشاهده میکنیم، نتایج کارهای قبلی ماست.
بیتاللهی همچنین تأکید میکند که موضوع فرونشست زمین، ساختوساز روی گسلها، خطرپذیری و موضوع مخاطرات مختلفی از جمله آلودگیهای هوا و آب شرب که شهر تهران را احاطه کرده است، واقعیت انکارناپذیر است که این جمعیتپذیری حتی بسیار بیشتر از سقف تحمل تهران است و بیشتر از آن بههیچوجه جایز نیست و باید دراینباره فکر شود.
ریشهیابی مسائلی که منجر به مهاجرت میشود نشان داده که علت مهاجرت در استانهایی مانند خوزستان و شهرهای کوچک و روستاهای مختلف که متأسفانه جمعیت روستایی در کشور به زیر 20 درصد رسیده است، «اشتغال» است. علی بیتاللهی با بیان این مطلب میگوید: اگر میخواهیم این روند معکوس شود، ضرورت دارد که ریشه اصلی مسئله که کسب درآمد و اشتغال است در اقصا نقاط کشور بهدرستی توزیع شود. کلانشهرها جاذبهها و امکاناتی دارند که فینفسه برای افرادی که دنبال درآمد هستند، ظرفیت مثبتی تلقی میشود اما وقتی همان جمعیت با مشکلاتی مانند سکونتگاههای غیررسمی، شهرهای اقماری، مراکز جمعیتی غیرقانونی و غیرمصوب که در فرحزاد، دارآباد و گلابدره نیز مشاهده شد، مواجه میشود با هیچ اقدام فیزیکی نمیتوان مشکلات را حل کرد؛ بنابراین بهترین راهکار این است که ریشهیابی پدیده مهاجرت به کلانشهرها را که اشتغال و درآمدزایی است، حل کنیم و مسیر باید به سمت خود و سرزمینهای مردم در استانهای مختلف هدایت شود.
او همچنین در هشدار به متولیان شهر تهران درباره افزایش بارگذاریها میگوید: در روند افزایش جمعیت در تهران اگر هر اقدامی که داریم انجام میدهیم، منجر به جمعیتپذیری بیشتر شود، مانند احداث ساختمانهای مسکونی باید توجه کنیم که همین امر خود به خود منجر به مهاجرت، تشدید مهاجرت و افزایش جمعیت خواهد شد و این امر مستلزم توجه به نیازهایی است که در آینده باید پاسخگوی آن باشیم. بنابراین راهکار این است که در این مسئله بیشتر، بافتهای فرسوده را برای جمعیت فعلی مد نظر قرار بدهیم و سعی کنیم درخصوص آسیبپذیری تهران تلاش کنیم و تمهیداتی بیندیشیم که مهاجرت منفی شود. مهاجرت در شهرهای بزرگ بعد از چند سال از نظر ترافیک، آلودگی هوا و منابع آب و... بحران عمیقی خواهد بود که دیگر غیرقابل کنترل خواهد شد و شاید این مسئولان نتوانند جوابگوی مشکلات باشند.