در مؤسسه رحمان برگزار شد:
سناریوهای پیشروی حیات اجتماعی زنان در ایران
در تاریخ 22 آبانماه 1402 نخستین پنل از مجموعه پنلهای آیندهپژوهی با عنوان آینده حیات اجتماعی زنان در ایران در مؤسسه رحمان برگزار شد.
در تاریخ 22 آبانماه 1402 نخستین پنل از مجموعه پنلهای آیندهپژوهی با عنوان آینده حیات اجتماعی زنان در ایران در مؤسسه رحمان برگزار شد. آیندهپژوهی یکی از حوزههای مطالعاتی میانرشتهای است که به دنبال بررسی و فهم روشمند و موثق حوزههای آینده و گزینههای بدیل آن است، از اینرو به دنبال ایجاد پلتفرمی برای گفتوگو در میان ذینفعان و متخصصان است و هدف از این نوع مطالعه نیز کسب بینش نسبت به آینده و مواجهه پیشدستانه با آن است (فراستخواه، 1400). دبیری علمی و سناریونویسی این پنل بر عهده مقصود فراستخواه بود. زهرا اصغری، کارشناسی دستیار دبیر را بر عهده داشت و فرشته طوسی، لیلا فلاحتی، شهلا کاظمیپور، خدیجه کشاورز، آتنا کامل، مینو مرتاضی و نجمه واحدی اعضای این پنل بودند.
در ادامه خلاصهای از این پنل به همراه فضای سناریو و احتمالات آتی حیات اجتماعی زنان در ایران بیان شده که خلاصه این گزارش به شرح زیر است:
با اجرای پنلهای آیندهپژوهی اجتماعی، جمعا 45 توصیفگر مربوط به روندها، رویدادها و پیشرانهای مربوط به حیات اجتماعی زنان احصا شد و در ادامه با تحلیل تأثیر متقابل (CIA) از تقاطعات این توصیفگرها تعداد 22 عدم قطعیت، همسنجی شدند و از میان آنها در تحلیل نهایی به دو گروه «دوتایی شکلدهنده اصلی به آینده» نائل آمدیم که عبارتاند از:
نخست:
رشد بیبازگشتی در زنان روی داده ولی در حد یک جِرم بحرانی است. آیا این رشد به یک وضعیت فعال و مؤثری منتهی خواهد شد و به بار خواهد نشست به نحوی که بتواند توان قلمروزایی داشته باشد و فرم اجتماعی تازهای ایجاد بکند؟ یا در همان وضعیت توده بحرانی در زیستجهان جامعه میماند؟
دوم:
سرمایه انسانی زنان، انباشت محسوسی پیدا کرده است. این انباشت را در عرصههایی مانند آموزش و تحصیلات عالی، جمعیت شاغل با تحصیلات بالا، افزایش نسبی کنترل زن در خانواده، کاهش باروری، تجرد، سهم محسوس زنان در فاوا، پنجره مشارکتی، قدرت سایه در خانواده، سوژگی تغییر، کنشگریهای غیررسمی، گعدهها، تحرکات خُردمقیاس و... میبینیم.
اما در آن سوی دیگرِ این تحولات همچنان شاهد نابرابریها و شرایط خاصی در جامعه ایران بهویژه خلأهای قانونی هستیم که نامعادله را به زیان زنان بازتولید میکند؛ مانند پایینبودن مشارکت اقتصادی و اشتغال رسمی، بار خدمات خانگی بر روی دوش زنان، بازماندگی دختران از تحصیل، خصوصیشدن آموزش، فشارهای سیاست افزایش جمعیت، کودکهمسری، سازمانهای سیاسی کلاسیک تکجنسیتی، مدیریتهای بالای تکجنسیتی، مردانهبودن ساخت قدرت و ثروت، آسیبپذیریهایی مثل زنانهشدن سالمندی، بیماریها، اعتیاد، خشونت، معضلات جنسی و از همه مهمتر قطبیبودن متن جامعه به نحوی که داستان مجنون و شتر مجنون در ادبیات ما شده است؛ «میکشد آن پیش و این واپس به کین»؛ بخش درخورتوجهی از قشرها هنوز درگیر شرایط سنتی، معیشتی، اجتماعی، معرفتی و خلقوخویی هستند.
در نهایت با توجه به دوگانههای فوق و تحلیلهای صورتگرفته به یک فضای سناریو رسیدهایم که در نمودار زیر با دو محور بازنمایی میشود. یعنی از یکسو ممکن است همچنان شاهد بقا یا حتی بازتولید نابرابریها به زیان زنان یا برعکس افزایش جای پاهای برابر برای زنان، خصوصا تحت فشار مطالبات آشکار و پنهان از سوی جامعه و بهویژه «عملکردهای مرزی» ناشی از چکه جامعه به حواشی سیستمهای مدیریتی و سیاستگذاری باشیم که خلأهای قانونی را به نفع آنها برطرف میکند. از سوی دیگر ممکن است وضعیت زنان در حد همین جِرم بحرانی جاری ادامه یابد یا بهجای آن شاهد وضعیتی مثبت باشیم، یعنی زنان با ابتکاراتی به کمک همه قشرها و گروههای انسانگرا، بتوانند به نحو فزاینده برای خود قلمروسازی اجتماعی بکنند و قادر به ایجاد فرمهای تازه اجتماعی بشوند از این فضای سناریو، چهار احتمال پیشروی آینده اجتماعی زنان در ایران به وجود خواهد آمد که در تصویر شماره یک توضیح داده شده است. به نظر میرسد شانس هرکدام از سناریوهای فوق در کوتاهمدت و بلندمدت فرق میکند مثلا برای آینده خیلی نزدیک شاید حضور زنان عمدتا در سبک زندگی و عمدتا غیررسمی ادامه یابد و صرفا جریانی از راهرفتن آنها در شهر با ترس و لرز را شاهد باشیم.
اما در آینده میانمدت دو احتمال وجود دارد که رخ دهد: بدینترتیب که اگر جای پاها به نفع معادله زنان در بازارها و در ساختار قدرت پیش برود، محتملا زنان در مباحث اجتماعی آتی حضور بهمراتب مؤثرتر و سازندهتر خواهند داشت و نقش اجتماعی آنها بازهم ارتقا پیدا خواهد کرد و در غیر این صورت احتمال میرود جنبش فمینیستی در ایران شدت و التهاب بیشتری پیدا بکند.
درخورتوجهترین آینده در درازمدت، آیندهای است که هم جهان زنان از حالت تودگی بحرانی به سمت سازمانیافتگی اجتماعی، قلمروسازی و تولید فرم اجتماعی ارتقا پیدا بکند و هم جای پاهای برابر برای آنها فراهم باشد. آیندههای محتمل زنان بیگمان از یکسو تحت تأثیر سطح قابلیتها، کنشگری، همکنشی، شبکهسازی و ابتکارات درونی عاملان اجتماعی آنها در نهادهای مدنی، سمنی، محلی، شهری، صنفی و حرفهای بروز و ظهور مییابد و از سوی دیگر به وساطت عملکردهای مرزی منتهی به سیاستگشاییها و اقدامات به نفع برابری زنان پیش میرود و میتواند حسب رویدادها و لحظهها خود را آشکارتر بکند.