مرگ سالانه ۴۰۰۰ نفر به دلیل خودکشی در کشور
معاون فرهنگی و اجتماعی فراجا معتقد است خودکشی یکی از فاجعهبارترین رفتارهای خاص نوع بشر است. سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی که به مناسبت روز جهانی پیشگیری از خودکشی به نگارش درآورده و در اختیار رسانهها قرار داده است، نوشته: «خودکشی رفتار مهلک و یکی از فاجعهبارترین رفتارهای خاص بشر است که در آن، آدمی از سر تعمد در پی ستاندن جان خویش و پایانبخشیدن به زندگی برمیآید. حاصل این اقدام تباهکننده در کشور ما، جانباختن سالانه بیش از چهار هزار نفر و آسیبدیدن شدید ۱۰ تا ۲۰ برابر این تعداد است».
معاون فرهنگی و اجتماعی فراجا معتقد است خودکشی یکی از فاجعهبارترین رفتارهای خاص نوع بشر است. سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی که به مناسبت روز جهانی پیشگیری از خودکشی به نگارش درآورده و در اختیار رسانهها قرار داده است، نوشته: «خودکشی رفتار مهلک و یکی از فاجعهبارترین رفتارهای خاص بشر است که در آن، آدمی از سر تعمد در پی ستاندن جان خویش و پایانبخشیدن به زندگی برمیآید. حاصل این اقدام تباهکننده در کشور ما، جانباختن سالانه بیش از چهار هزار نفر و آسیبدیدن شدید ۱۰ تا ۲۰ برابر این تعداد است».
منتظرالمهدی در ادامه این یادداشت نوشت: «پیامدهای ناگوار چنین مرگ و آسیبی، نهتنها متوجه قربانیان و خانواده آنان، بلکه معطوف بر جامعه نیز میشود. آنگاه که خبر مرگ کسی بر اثر عمل خودکشی نشر مییابد، روح انبوهی از شهروندان جامعه آزرده میشود و شمار زیادی از آنان در برابر چنین مرگ فاجعهآمیزی در غم و اندوهی جانکاه فرومیروند. از همین روی، چارهای باید اندیشید و برای پیشگیری از وقوع آن تدبیر عالمانهای کرد. ناگفته پیداست که برای پیشگیری از پدیده خودکشی، ناگزیز باید چندوچون و علل وقوع آن را بازشناخت».
دلایل خودکشی چیست؟
سخنگوی فراجا اضافه کرد: «پرشمارند اندیشمندان و عالمانی که درباره علل خودکشی و رفتارهای خودکشیگرا سخن گفتهاند. امیل دورکیم، جامعهشناس، در صدر عالمانی است که بهگونهای روشمند و علمی از خودکشی سخن گفته است. او از سه نوع خودکشی نام برده؛ هنجارگسستی (آنومیک)، خودخواهانه و نوعدوستانه. به زعم او آنگاه که پیوند فرد و جامعه به سبب عواملی همچون ازدستدادن شغل، رکود اقتصادی و زوال ارزشها، دستخوش تلاطم میشود، یا پیوند فرد با همنوعانش کاهش مییابد، احتمال دستیازیدن به خودکشی فزونی مییابد. اما آسیبشناسان روانی، خودکشی و اقدام به خودکشی را از منظر بیماری شناختی تبیین میکنند. آنان شواهدی به دست دادهاند که نشان میدهد فروشدن در اختلالات روانی، بهویژه افسردگی اساسی، بیش از هر عامل دیگری احتمال خودکشی را افزایش میدهد؛ زیرا افراد افسرده درماننشده نهتنها از زندگی و مواهب آن لذت نمیبرند، بلکه روز به روز در غم و اندوه و استیصال فرومیروند، بهگونهای که چاره را در ستاندن جان خویش میبینند. اما این همه ماجرا نیست؛ چون در میان افرادی که مبادرت به خودکشی کردهاند، افرادی را نیز میتوان نشان کرد که بدون آنکه دورههای مزمن افسردگی را تجربه کرده باشند، اقدام به خودکشی کردهاند. آنچه این افراد را به سوی خودکشی سوق داده، «فقدان تابآوری در برابر ناکامی» بوده است. گویی به اینان یاد ندادهایم که در شرایط پرتلاطم حاصل از شکست شغلی یا عشقی، تحصیلی و...، هیجان خود را مدیریت کنند و ارزشمندترین سرمایه خویش، یعنی جانشان را به مهلکه نیندازند».
او در ادامه نوشت: «آنچه از همه مهمتر است، ارتباط با منبع لایزال الهی و تقویت و استمرار آن است که یقینا امید به زندگی افزون میشود. حُسن ظَن به یزدان مهربان، صبر، استقامت و کنترل خشم از راهکارهای پیشگیرانه این رفتار خودتخریبی است. برای پیشگیری از خودکشی افزون بر شناخت «عوامل سببساز» باید «عوامل انگیزشی» آن را نیز بازشناخت. مطالعات نشان دادهاند عوامل انگیزشی خودکشی پرشمارند، اما از آن میان دو عامل برجستهتر هستند؛ یکی از آن عوامل «پایاندادن» است و دیگری «انتقام». انگیزش اول در کسانی دیده میشود که مدتزمان زیادی دستخوش رنج و اندوه فراوان بوده و نتوانستهاند چارهای برای آن رنج و غم و شرایط استیصالآمیز خود بیابند و اینک خودکشی را چاره ناچار آن یافتهاند. اما انگیزش دوم مخصوص کسانی است که میخواهند با مرگ خود از دیگران به خاطر ستمی که به آنان روا داشتهاند «انتقام» بگیرند؛ انتقام از راه تحمیل احساس گناه و شرمساری و رنج پایانناپذیر بر دیگران.