نسل آینده در میان فشارهای اقتصادی
اقتصاد، جامعه و فرهنگ»، اشاره میکند که جوانان نهتنها آیندهسازان یک جامعه هستند، بلکه بازتابدهنده سلامت اجتماعی و اقتصادی آن جامعه نیز محسوب میشوند. زمانی که فشارهای اقتصادی و سیاسی بر یک جامعه افزایش مییابد، جوانان اولین قشری هستند که هزینههای آن را پرداخت میکنند.


داوود طالبی
مانوئل کاستلز، جامعهشناس برجسته اسپانیایی، در کتاب «عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ»، اشاره میکند که جوانان نهتنها آیندهسازان یک جامعه هستند، بلکه بازتابدهنده سلامت اجتماعی و اقتصادی آن جامعه نیز محسوب میشوند. زمانی که فشارهای اقتصادی و سیاسی بر یک جامعه افزایش مییابد، جوانان اولین قشری هستند که هزینههای آن را پرداخت میکنند. این جمله بهخوبی گویای وضعیت جوانان ایرانی در سالهای اخیر است؛ نسلی که در میان تحریمهای بینالمللی و فشارهای اقتصادی مجبور است آینده خود را در شرایطی نامطمئن و پرچالش بسازد.
از سال ۱۳۸۸ به این سو، ایران با تحریمهای بیسابقهای مواجه شده است. این تحریمها که ابتدا با هدف محدودکردن برنامه هستهای ایران آغاز شد، به مرور زمان به بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی گسترش یافت. جوانان، بهعنوان قشری که بیشترین تأثیر را از این تحولات پذیرفتهاند، در مرکز این بحران
قرار دارند.
در سالهای پس از ۱۳۸۸، تحریمها بر صنایع نفت و گاز متمرکز بودند، اما به مرور زمان به بخشهای مالی، بانکی و حتی دارویی نیز تسری یافتند. این تحریمها نهتنها باعث کاهش درآمدهای ملی شدند، بلکه فرصتهای شغلی را نیز برای جوانان محدود کردند. بهعنوان مثال، در سال ۱۳۹۱، نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ساله به بیش از ۲۸ درصد رسید، در حالی که این رقم در سال ۱۳۸۸ حدود ۲۳ درصد بود.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۱، نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ساله به حدود ۲۵ درصد رسید.
همچنین بررسیها نشان میدهد که بیش از ۴۰ درصد از فارغالتحصیلان دانشگاهی در ایران بیکار هستند یا در مشاغل غیرمرتبط با تحصیلات خود فعالیت میکنند.
تحریمها همچنین باعث کاهش سرمایهگذاری خارجی شدهاند. در سال ۱۴۰۰، جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران به کمتر از یک میلیارد دلار رسید، در حالی که این رقم در سال ۱۳۸۸ بیش از چهار میلیارد دلار بود.
تحریمها نهتنها بر اقتصاد، بلکه بر روان و آیندهنگری جوانان نیز تأثیرات عمیقی گذاشتهاند. بسیاری از جوانان ایرانی امروز با احساس ناامیدی، بیپناهی و اضطراب مواجه هستند.
بر اساس نظریههای روانشناسی، فشارهای اقتصادی طولانیمدت میتوانند باعث بروز «سندرم درماندگی آموختهشده» در افراد شوند. این سندرم که اولین بار توسط مارتین سلیگمن مطرح شد، به حالتی اشاره دارد که فرد پس از مواجهه مکرر با شرایط سخت و غیرقابل کنترل، احساس میکند هیچ کنترلی بر زندگی خود ندارد. این وضعیت در میان جوانان ایرانی به وضوح قابل مشاهده است؛ بسیاری از آنها با وجود تلاشهای فراوان، قادر به یافتن شغل مناسب یا ساختن آینده مطلوب خود نیستند.
بهطور مثال، در سالهای اخیر شاهد افزایش مهاجرت جوانان تحصیلکرده به خارج از کشور بودهایم. بر اساس گزارشهای رسمی، سالانه بیش از ۱۵۰ هزار نفر از ایران مهاجرت میکنند که بخش عمدهای از آنها را جوانان تشکیل میدهند. این پدیده که به «فرار مغزها» معروف است، نهتنها باعث کاهش نیروی کار متخصص در کشور شده، بلکه آینده توسعه ایران را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
تحریمها باعث شدهاند جوانان ایرانی مجبور به تغییر سبک زندگی خود شوند. افزایش قیمتها، کاهش دسترسی به کالاهای اساسی و محدودیتهای مالی، جوانان را به سمت مشاغل غیررسمی و کمدرآمد سوق داده است.
در سالهای پس از ۱۳۹۲، شاهد افزایش مشاغل غیررسمی مانند دستفروشی، کار در کافهها و فعالیتهای اینترنتی بدون مجوز بودهایم. این مشاغل نهتنها امنیت شغلی ندارند، بلکه باعث کاهش کیفیت زندگی جوانان نیز شدهاند.
جوانان ایرانی امروز در میان فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها، مانند ققنوسهایی هستند که از خاکستر بحرانها سر برمیآورند. آنها با وجود همه موانع، نشان دادهاند که میتوانند با خلاقیت و پشتکار، آینده خود را بسازند. اما سؤال اینجاست که آیا جامعه جهانی و سیاستگذاران داخلی به این نسل فرصت خواهند داد تا بالهای خود را باز کند یا تحریمها همچنان مانند زنجیرهایی سنگین، مانع پرواز آنها خواهند بود؟ آینده ایران در گرو پاسخ به این پرسش است.