|

غزه؛جدال واقعیت و امید

در بالای تپه‌ای مشرف به نوار غزه و در داخل اسرائیل، تلسکوپی قرار دارد که به بازدیدکنندگان این امکان را می‌دهد تا جنگ و بمباران را از فاصله‌ای نزدیک و دقیق‌تر مشاهده کنند. در حومه شهر سدیروت، با پرداخت پنج شِکِل، مردم می‌توانند صحنه‌های واقعی جنگ را با بزرگ‌نمایی ۲۵‌برابری این تلسکوپ ببینند. در اینجا، هیجان و شادی در میان بازدیدکنندگان موج می‌زند. آنها با فریادهای «واو...» و تماشای ستون‌های دود که از نقاط مختلف نوار غزه به آسمان بلند می‌شود، به تماشای این صحنه‌های هولناک می‌پردازند.

غزه؛جدال واقعیت و امید

در بالای تپه‌ای مشرف به نوار غزه و در داخل اسرائیل، تلسکوپی قرار دارد که به بازدیدکنندگان این امکان را می‌دهد تا جنگ و بمباران را از فاصله‌ای نزدیک و دقیق‌تر مشاهده کنند. در حومه شهر سدیروت، با پرداخت پنج شِکِل، مردم می‌توانند صحنه‌های واقعی جنگ را با بزرگ‌نمایی ۲۵‌برابری این تلسکوپ ببینند. در اینجا، هیجان و شادی در میان بازدیدکنندگان موج می‌زند. آنها با فریادهای «واو...» و تماشای ستون‌های دود که از نقاط مختلف نوار غزه به آسمان بلند می‌شود، به تماشای این صحنه‌های هولناک می‌پردازند.

 

افرادی که از تلسکوپ به جنگ نگاه می‌کنند، در حال لذت‌بردن از این تجربه هستند. زوج‌ها عکس می‌گیرند و بچه‌ها در کنار آنها بازی می‌کنند. یکی از بازدیدکنندگان با رضایت در حال سیگار‌کشیدن است و دیگران از مناظر زیبا و امکانات مناسب موجود در این مکان تشکر می‌کنند.

 

«هدِر فنتون» و چهار دخترش در کنار تلسکوپ ایستاده‌اند و هر بار که انفجاری بزرگ در نوار غزه رخ می‌دهد، آنها با هیجان فریاد می‌زنند. در مقابل‌شان ساختمان‌ها به‌شدت آسیب می‌بینند و بر اثر حملات هوایی یا توپخانه‌ای فرو‌می‌ریزند. این خانواده در اوج هیجان خود، با صدای بلند می‌گویند: «چقدر زیبا، چقدر زیبا! خدا را شکر».

 

این صحنه‌ها به وضوح نشان‌دهنده فاصله‌ای عمیق بین دو واقعیت متفاوت است. تنها چند کیلومتر دورتر از این تلسکوپ، شهرهای فلسطینی بیت‌لاهیا و بیت‌حانون قرار دارند که تقریبا به‌طور کامل ویران شده‌اند. فنتون با افتخار به نشریه اشپیگل می‌گوید: «ما آینده را می‌بینیم؛ شهرک‌سازی‌های یهودی در غزه. این فرصتی است که خداوند فراهم کرده تا خشونت متوقف شود و ما سرزمینی را که به یهودیان تعلق دارد، پس بگیریم».

 

این روایت، نمایانگر تضاد عمیق بین زندگی در اسرائیل و نوار غزه است. در‌حالی‌که برخی به تماشای جنگ و ویرانی می‌پردازند و از آن لذت می‌برند، در سمت دیگر، انسان‌ها با درد، رنج و فقدان دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند. این دوگانگی نه‌تنها به وضوح نشان‌دهنده شرایط سیاسی و اجتماعی است، بلکه به عمق انسانی و عاطفی این بحران نیز اشاره دارد. زندگی در غزه و تماشای آن از دور، به ما یادآوری می‌کند ‌در پس هر تصویر زیبای ظاهری، داستان‌های غم‌انگیز و واقعیت‌های تلخی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. این روایت نه‌تنها یک تصویر از جنگ، بلکه یک فراخوان برای همدلی و درک عمیق‌تر از شرایط انسانی است که در این بحران‌ها در حال وقوع است.

 

فرصت‌طلبی اسرائیل

 

در گفت‌وگویی با «هدِر فنتون»، مادر هفت کودک و ساکن اشکلون، او به وضوح از اعتقادات خود ‌به حق اسرائیل بر سرزمین‌های فلسطینی صحبت می‌کند. فنتون‌ که خود را به‌عنوان یک یهودی متعهد به ایده «اسرائیل بزرگ‌تر« معرفی می‌کند، با اطمینان می‌گوید: «خدا به ما ارض اسرائیل را وعده داده‌ و غزه نیز بخشی از آن است».‌ این جمله نه‌تنها نشان‌دهنده دیدگاه او درباره حق تاریخی اسرائیل بر سرزمین‌های فلسطینی است، بلکه به‌نوعی تأکید بر هدف‌های توسعه‌طلبانه‌ای است که بسیاری از اسرائیلی‌ها به آن اعتقاد دارند. فنتون 38‌ساله در ادامه به رؤیای خود برای داشتن خانه‌ای در نوار غزه اشاره می‌کند. او می‌گوید: «غزه همان جایی است که من دوست دارم در آن زندگی کنم. شهرکی باید در نوار غزه ساخته شود که اسم آن هم «یشائی» باشد. یشائی به معنای هدیه خدا است».‌ این اظهارات نشان‌دهنده یک نوع فرصت‌طلبی است که برخی از اسرائیلی‌ها از وضعیت کنونی فلسطینی‌ها بهره‌برداری می‌کنند، به‌ویژه در زمانی که نوار غزه تحت فشارهای شدید نظامی و اقتصادی قرار دارد.

 

اما وقتی از فنتون پرسیده می‌شود‌ آیا احساس همدردی با مردم غزه، به‌ویژه مادران و کودکان کشته‌شده این منطقه دارد؟ پاسخ او تأمل‌برانگیز است. او می‌گوید: «چه کسی در جایی می‌ماند که این همه بمب بر سر آن می‌ریزند؟ آنها می‌توانستند مدت‌ها قبل فرار کنند».‌ این جمله نشان‌دهنده یک نوع بی‌توجهی به واقعیت‌های انسانی و درد و رنج‌هایی است که مردم غزه با آن مواجه‌اند.

 

فنتون همچنین اشاره می‌کند که برای کشورهای اروپایی، کانادا و مصر منطقی‌تر است که فلسطینی‌ها را به‌عنوان پناهنده بپذیرند تا اینکه برای آنها کمک ارسال کنند. او معتقد است‌ عرب‌ها نسبت به نوار غزه، در کشورهای دیگر زندگی بهتری خواهند داشت.

 

این روایت‌ نمایانگر یک دیدگاه عمیقا متعصبانه و فرصت‌طلبانه‌ به وضعیت نوار غزه و مردم آن است. در‌حالی‌که فنتون و امثال او به دنبال تحقق آرزوهای خود در سرزمین‌های فلسطینی هستند، واقعیت‌های تلخ انسانی و رنج‌های مردم غزه در پس این اظهارات نادیده گرفته می‌شود. این تضاد نه‌تنها بر مشکلات سیاسی و اجتماعی موجود تأکید دارد، بلکه نیاز به همدلی و درک عمیق‌تر از شرایط انسانی را بیش از پیش ضروری می‌‌کند.

 

احیای روند شهرک‌سازی‌های اسرائیل در نوار غزه، به یکی از رؤیاهای اصلی و بزرگ تندروهای راست‌گرای اسرائیلی تبدیل شده است. این افراد که در دولت بنیامین نتانیاهو حضور دارند، به‌شدت از ایده‌های افراطی حمایت می‌کنند. در ماه‌های اخیر، برخی از وزرای اسرائیلی ایده‌های غیرانسانی مانند تبعید فلسطینی‌ها به صحراهای خشک و حتی استفاده از بمب اتم بر سر نوار غزه را مطرح کرده‌اند. این اظهارات به وضوح نشان‌دهنده یک تغییر در رویکرد اسرائیل در قبال مسئله غزه و جمعیت آن است.

 

ادعا و واقعیت‌های موجود

 

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در عین حال ادعا کرده است ‌شهرک‌سازی در غزه «واقع‌بینانه» نیست و اسرائیل نیتی برای اشغال دائمی این منطقه یا آواره‌کردن جمعیت غیرنظامی آن ندارد. با‌این‌حال، واقعیت‌های موجود در غزه، پس از بیش از یک سال جنگ، نشان‌دهنده یک وضعیت کاملا متفاوت است. جمعیت حدود 2.3 میلیون نفری غزه بارها آواره شده‌اند و بخش‌های وسیعی از این منطقه به‌طور کامل ویران شده است. بیش از ۴۵ هزار فلسطینی جان خود را از دست داده‌اند و شرایط انسانی در این نوار باریک به‌شدت بحرانی است. در این شرایط، به نظر می‌رسد ‌اسرائیلی‌ها به تدریج بسترهای لازم برای تحقق دستورکارهای خود را فراهم کرده‌اند. این بسترها شامل ویرانی زیرساخت‌ها، آواره‌کردن مردم و ایجاد شرایطی است که به راحتی امکان شهرک‌سازی و اشغال نظامی نوار غزه را فراهم کند. این روند نه‌تنها نشان‌دهنده تغییر در سیاست‌های اسرائیل است، بلکه به‌نوعی تأکید بر اهداف بلندمدت تندروها در راستای الحاق اراضی و پاک‌سازی قومیتی نیز محسوب می‌شود.

 

بر اساس گزارش‌های نشریه اشپیگل و گفت‌وگو با کارشناسان نظامی، سربازان، کارکنان ارائه کمک‌های بشردوستانه و ساکنان فلسطینی شمال نوار غزه، مشخص شده است ‌ارتش اسرائیل تنها بر روی جنگ با حماس و آزادسازی اسرای خود تمرکز ندارد، بلکه به نظر می‌رسد‌ اشغال نوار غزه برای سال‌های طولانی در دستور کار این ارتش قرار دارد. این تحولات نشان‌دهنده یک استراتژی بلندمدت برای تغییر بافت جمعیتی و جغرافیایی نوار غزه است که با اهداف توسعه‌طلبانه راست‌گرایان اسرائیلی همسو است. ایده اخیر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، مبنی بر خروج ساکنان باریکه غزه از این منطقه و تملک آمریکا بر آن برای بازسازی و پاک‌سازی‌ نیز اسرائیلی‌ها را خوشحال کرده است.

 

وضعیت فعلی باریکه غزه نه‌تنها بر بحران انسانی در غزه تأثیر می‌گذارد، بلکه به تشدید تنش‌ها و نارضایتی‌ها در سطح بین‌المللی نیز منجر می‌شود. در‌حالی‌که اسرائیل به دنبال تحقق اهداف خود در نوار غزه است، واقعیت‌های انسانی و حقوق‌بشری در این منطقه به‌شدت نادیده گرفته می‌شود. این روند نه‌تنها به تشدید بحران‌ها کمک می‌کند، بلکه می‌تواند به دور جدیدی از درگیری‌ها و خشونت‌ها دامن بزند.

 

در حال حاضر، سیاست‌های اسرائیل به وضوح به سمت آواره‌کردن مردم غزه، به‌ویژه در شمال این نوار باریک‌ پیش می‌رود. این روند شامل اخراج فلسطینی‌ها از مناطقی است که برای سال‌ها در آن زندگی کرده‌اند. مقامات اسرائیلی به‌طور مکرر تأکید می‌کنند که مقدمات لازم برای آغاز ساخت‌وساز شهرک‌های اسرائیلی در غزه فراهم شده است. این به آن معناست که چه آتش‌بس در غزه محقق شود و چه نشود، دستورکارهای توسعه‌طلبانه و پاک‌سازی قومیتی ادامه خواهد داشت. موشه یعلون، ژنرال سابق ارتش اسرائیل و وزیر دفاع پیشین، به وضوح به این موضوع اشاره کرده است. او بیان می‌کند: «راهی که ما در آن گام گذاشته‌ایم، دربرگیرنده الحاق سرزمینی غزه به اسرائیل و پاک‌سازی قومیتی است».‌ او‌ اعلام می‌کند که مناطقی مانند بیت‌لاهیا و بیت‌حانون دیگر وجود ندارند و ارتش اسرائیل در حال انجام عملیات‌های نظامی فعال در جبالیا‌ست. یعلون به این نکته اشاره می‌کند که شمال غزه هدف جدی پاک‌سازی قومیتی قرار گرفته و این روند به نظر او، اسرائیل را به یک دولت فاشیستی در عرصه بین‌المللی تبدیل می‌کند.

 

موشه یعلون به‌عنوان یک مقام ارشد نظامی و سیاسی، تجربه‌های زیادی در زمینه جنگ‌‌ و درگیری‌های اسرائیل با فلسطینی‌ها دارد. او در سال ۲۰۱۴، زمانی که اسرائیل به نوار غزه حمله کرد، وزیر دفاع بود. این جنگ یکی از خشن‌ترین و خونین‌ترین حملات اسرائیل به فلسطینی‌ها بود که در آن دست‌کم دو هزار فلسطینی جان خود را از دست دادند. این تجربه‌ها به او این امکان را می‌دهد که به دقت وضعیت کنونی و آینده غزه را تحلیل کند.

 

سیاست‌های کنونی اسرائیل در نوار غزه نه‌تنها به تشدید بحران انسانی در این منطقه منجر می‌شود، بلکه به ایجاد یک وضعیت پایدار و ناپایدار در روابط اسرائیل و فلسطینی‌ها نیز دامن می‌زند. با ادامه روند آواره‌سازی و ساخت‌وساز شهرک‌ها، به نظر می‌رسد ‌این دستورکارها به یک واقعیت جدید در نوار غزه تبدیل خواهند شد که تبعات عمیق‌تری برای آینده این منطقه و ساکنان آن خواهد داشت. این وضعیت نه‌تنها بر ‌مردم غزه تأثیر می‌گذارد، بلکه به تشدید تنش‌ها در سطح بین‌المللی نیز منجر خواهد شد.

 

از طرف دیگر، ایال وایزمن، استاد کالج گلداسمیت در لندن و بنیان‌گذار یک آژانس پژوهشی، به‌طور عمیق به بررسی وضعیت نوار غزه و تأثیرات جنگ بر جغرافیای این منطقه پرداخته است. او به‌عنوان یک اسرائیلی که به خوبی با این منطقه آشناست، از ابزارهای مدرن مانند تصاویر ماهواره‌ای و داده‌های مختلف برای رصد تغییرات در محیط جنگ استفاده می‌کند. وایزمن بر این باور است که برای تعریف راهبردهای جنگی و تعیین اهداف، مشاهده تغییرات در محیط جنگ ‌اهمیت بالایی دارد.

 

وایزمن به وضوح بیان می‌کند که ویرانی‌های ایجاد‌شده در غزه، به شکلی بی‌ملاحظه و هرج‌ومرج‌گونه انجام شده‌اند. او تأکید دارد که این ویرانی‌ها نه‌تنها خانه‌های مردم را شامل می‌شود، بلکه زیرساخت‌های حیاتی مانند سیستم‌های آب و فاضلاب، شبکه برق و دیگر تأسیسات مدنی را نیز هدف قرار گرفته‌اند. به گفته او، هدف اصلی این حملات می‌تواند ممانعت از بازگشت فلسطینی‌ها به خانه‌هایشان باشد. وایزمن همچنین به نکته‌ای مهم اشاره می‌کند که مردم غزه همان فلسطینی‌هایی هستند که پیش‌تر از مناطق اصلی محل زندگی خود اخراج شده‌اند و اکنون بار دیگر در حال تجربه‌کردن این مسئله هستند. او این وضعیت را نوعی تکرار تاریخ می‌داند و معتقد است ‌باید آن را در قالب یک روند تاریخی درک کرد. این تحلیل نشان‌دهنده عمق بحران انسانی و اجتماعی در غزه است.

 

نظرات ایال وایزمن به خوبی نشان‌دهنده واقعیت‌های تلخ و پیچیده‌ای است که در نوار غزه در حال وقوع است. ویرانی‌های گسترده و هدفمند، به‌علاوه تلاش برای ممانعت از بازگشت فلسطینی‌ها به خانه‌هایشان، تصویری از آینده این منطقه را ترسیم می‌کند که انگار قرار نیست دیگر‌ فلسطینی‌ها در این منطقه ساکن باشند و این امر می‌تواند به چرخه‌ای از خشونت و آوارگی منجر شود.

 

گلوله‌باران همیشگی

 

در نوار غزه، جایی که جنگ و ویرانی به یک واقعیت روزمره تبدیل شده است، زندگی افرادی مانند محمد کیلانی به تصویر کشیده می‌شود. محمد، وکیل فلسطینی ۳۸‌ساله‌ای است که در بیت‌لاهیا به دنیا آمده و در این منطقه بزرگ شده است. او ‌سه دختر دارد که بزرگ‌ترین آنها چهار‌ساله است و دوقلوهایش دو‌و‌نیم‌ساله هستند. تنها اندکی پس از آغاز جنگ غزه، خانه محمد به‌شدت آسیب دید و اکنون او از آن به‌عنوان ویرانه‌ای یاد می‌کند. او و خانواده‌اش‌ مدام در حال گریختن از مکانی به مکان دیگر بوده‌اند و تاکنون هشت بار آواره شده‌اند. این وضعیت نه‌تنها بر ‌زندگی روزمره آنها تأثیر گذاشته، بلکه به‌شدت بر روحیه و سلامت روانی‌شان نیز فشار وارد کرده است.

 

محمد در گفت‌وگویی با نشریه اشپیگل در اوایل دسامبر، به شرایط دشوار زندگی‌اش اشاره کرده است. او تنها به‌طور گاه‌به‌گاه به اینترنت دسترسی دارد و برای شارژ موبایلش از باتری‌های خورشیدی استفاده می‌کند. از زمان آغاز جنگ، خانواده‌اش به‌شدت با کمبود آب، غذا و دارو مواجه شده‌اند. پوشک و شیر برای بچه‌هایش به‌شدت نایاب است و آنها به گوشت و سبزیجات نیز دسترسی ندارند. در شرایطی که منابع غذایی به حداقل رسیده، گاهی مجبور به تغذیه از حیوانات مختلف شده‌اند.

 

با وجود تمام مشکلات، محمد و خانواده‌اش هنوز در شمال غزه باقی مانده‌اند. او به این نکته اشاره می‌کند که این منطقه هیچ تفاوتی با دیگر مناطق نوار غزه ندارد و همه‌جا ناامن است. این بیانگر عمق بحران انسانی در غزه و چالش‌هایی است که مردم این منطقه با آن مواجه‌اند. داستان محمد کیلانی نماد واقعی زندگی میلیون‌ها فلسطینی است که در سایه جنگ و ویرانی، برای بقا می‌جنگند. شرایط دشوار و ناامن‌ حاکم بر نوار غزه، نشان‌دهنده نیاز فوری به توجه و کمک‌های بشردوستانه برای بهبود وضعیت انسانی در این منطقه است. زندگی در غزه نه‌تنها به معنای مبارزه برای بقاست، بلکه نشان‌دهنده امید و مقاومت در برابر سختی‌ها نیز هست.

 

محمد کیلانی، وکیل فلسطینی، از وضعیت وحشتناک زندگی خود و خانواده‌اش در نوار غزه می‌گوید. او تأکید می‌کند که تا پایان ماه سپتامبر ۲۰۲۳، وضعیت به‌شدت بحرانی بوده، اما دو ماه اخیر به طرز فاجعه‌باری برای آنها سخت‌تر از هر زمان دیگری بوده است. پس از حمله حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ که واکنش سهمگین اسرائیل را در پی داشت، محاصره و ایجاد منطقه بسته نظامی در مناطق بیت‌حانون، بیت‌لاهیا و جبالیا آغاز شد و از آن زمان به بعد، این مناطق تقریبا از هرگونه غذا، آب و سوخت محروم مانده‌اند. با توجه به ارزیابی‌های سازمان ملل متحد، هزاران نفر از ساکنان این مناطق مجبور به ترک خانه‌های خود شده‌اند، اما هنوز حدود ۷۵ هزار نفر در شمال نوار غزه زندگی می‌کنند. محمد می‌گوید آنها دائم‌ زیر آتش جنگنده‌ها، پهپادها و توپخانه‌ها هستند و هر روز با خطراتی جدی مواجه‌اند. بازداشت فلسطینی‌ها و جست‌وجوهای نظامی اسرائیلی‌ها نیز به این ناامنی افزوده‌ است. او ‌بیان می‌کند که پناهگاه‌های مردمی هیچ امنیتی ندارند و هر‌کسی که در خیابان ظاهر شود، هدف نیروهای نظامی قرار می‌گیرد.

 

محمد به ویرانی‌های گسترده‌ای اشاره می‌کند که در اطرافش ایجاد شده‌اند. بولدوزرهای اسرائیلی همه چیز را خراب می‌کنند و او می‌گوید که دیگر بیت‌لاهیا را نمی‌شناسد. این منطقه‌ که او بیشتر عمرش را در آن گذرانده، اکنون به یک کوه از آوار تبدیل شده است. این تغییرات نه‌تنها به معنای از دست دادن خانه و کاشانه، بلکه به معنای از دست دادن هویت و تاریخ زندگی او و خانواده‌اش است.

 

داستان محمد کیلانی بازتابی از واقعیت‌های تلخ و دردناک مردم غزه است که در شرایطی فاجعه‌بار و ناامیدکننده زندگی می‌کنند. ویرانی، آوارگی و ناامنی، زندگی روزمره آنها را به چالشی بزرگ تبدیل کرده است. این روایت، نیاز فوری به توجه جهانی و کمک‌های بشردوستانه برای بهبود وضعیت انسانی در نوار غزه را برجسته می‌کند و نشان می‌دهد ‌چگونه جنگ می‌تواند زندگی افراد را به‌طور بنیادین تغییر دهد.

 

محمد کیلانی‌ با یادآوری یک حادثه دلخراش، از تلاش خود برای نجات انسان‌های بی‌گناه در میان ویرانی‌های جنگ می‌گوید. او به یاد می‌آورد‌ زمانی که یکی از پناهگاه‌های مردمی هدف حمله قرار گرفت، با دستانش شروع به آواربرداری کرد تا افرادی را که زیر آوار مانده بودند، نجات دهد، اما در این لحظه، نظامیان اسرائیلی به سمت آنها شلیک کردند. با‌این‌حال، او و دیگران موفق شدند یک زن فلسطینی را نجات دهند، اما این زن و فرزندانش که بر روی یک گاری به سمت بیمارستان منتقل می‌شدند، دوباره مورد حمله قرار گرفتند و جان خود را از دست دادند. محمد می‌گوید: «هرگز این حادثه را فراموش نخواهم کرد».

 

این حادثه تنها یکی از نمونه‌های بمباران مناطق غیرنظامی است که به گفته بسیاری از نهادهای بین‌المللی، به یک امر عادی در غزه تبدیل شده است. محمد و دیگر شاهدان تأکید دارند که ارتش اسرائیل به‌عمد غیرنظامیان و اهداف غیرنظامی را هدف قرار می‌دهد تا به‌نوعی زمینه را برای اخراج کامل مردم فلسطین از شمال نوار غزه فراهم کند.

 

وضعیت بهداشتی در شمال غزه نیز به‌شدت بحرانی است. افراد زخمی، به‌ویژه در این منطقه، به‌ندرت می‌توانند درمان مناسبی دریافت کنند. تنها یک بیمارستان در شمال نوار غزه با مشقت و سختی به کار خود ادامه می‌دهد. کارکنان بهداشت و درمان و بیماران فلسطینی همواره در معرض خطر بازداشت و اخراج توسط نیروهای اسرائیلی هستند.

 

محمد کیلانی می‌گوید‌ بسیاری از افرادی که در نوار غزه فوت می‌شوند، هیچ نام و نشانی ندارند. برخی اجساد مدت‌هاست‌ زیر آوار مانده‌اند یا توسط سگ‌ها خورده می‌شوند. در‌واقع، بسیاری از این افراد حتی یک مراسم خاکسپاری عادی را نیز تجربه نمی‌کنند.