فریادهای یک مادر برای فرزند آزاردیده خود
صبح روز چهارشنبه ۲۱ تیرماه، در مجتمع قضائی مطهری در مشهد، صدای فریادهای تأثیرگذار پسربچهای خطاب به یک مرد توجه حاضران را به خود جلب کرد. او پسر 10ساله اوتیستیکی است که طی دو ماه گذشته دو نمایشگاه انفرادی از آثار نبوغآمیزش در حوزه صنعت فضانوردی در مشهد برگزار شده است. راستین دو سال قبل گزارشهای دردناکی از شکنجه و تعرض توسط پدر و خانواده پدریاش را گزارش کرده بود و پیامد آن گزارشهای هولناک، آوارگی او و مادرش در شهرهای مختلف بود.
صبح روز چهارشنبه ۲۱ تیرماه، در مجتمع قضائی مطهری در مشهد، صدای فریادهای تأثیرگذار پسربچهای خطاب به یک مرد توجه حاضران را به خود جلب کرد. او پسر 10ساله اوتیستیکی است که طی دو ماه گذشته دو نمایشگاه انفرادی از آثار نبوغآمیزش در حوزه صنعت فضانوردی در مشهد برگزار شده است. راستین دو سال قبل گزارشهای دردناکی از شکنجه و تعرض توسط پدر و خانواده پدریاش را گزارش کرده بود و پیامد آن گزارشهای هولناک، آوارگی او و مادرش در شهرهای مختلف بود.
فرزند اوتیستیک و کاردرمان شکنجهگر
رها مختاری مادر راستین دراینباره چنین میگوید: «من و راستین از سال ۹۵ به دلیل مشکلات حاد روانی همسرم از کرج به مشهد مهاجرت کردیم. روند درمان راستین در کرج با موفقیت طی میشد اما در بدو ورود به مشهد راستین در یک کلینیک دکترای کاردرمانی بهشدت مورد شکنجه قرار گرفت و البته با همه تلاشی که کردم متهم آن پرونده که 15 سال سابقه اعمال مشابه در مراکز مختلف داشت علیرغم شهادت پنج شاهد که سه نفر حاضر به ثبت شهادت در دادستانی شدند، تنها با این ابلاغ که شهادت شهود شرعی نیست، تبرئه شد. به این ترتیب من دیگر به هیچ مرکزی اعتماد نداشته و همه روند درمان و آموزش پسرم را به تنهایی بر عهده گرفتم. راستین پیشرفت خیلی خوبی داشت ولی به محض آنکه هفتساله شد خانواده پدری اعلام کردند که همان حداقل حمایت مالی را هم قطع خواهند کرد. بهاینترتیب من سال ۱۴۰۰ به کرج برگشتم تا آنها متوجه شوند که واقعا مراقبت از راستین کار آنها نیست».
دو هفته زندگی با پدر آزارگر
آنطورکه مادر راستین به خبرنگار ما میگوید فرزندش در مهرماه ۱۴۰۰ به مدت دو هفته پیش پدرش بود. راستین را بعد از بازگشت به خانه در وضعیت جسمی و روحی بسیار ناخوشایندی تحویلش دادند. فرزند آسیبدیده بلافاصله شروع به گزارش از فجایعی میکند که برایش رخ داده بود؛ بارزترین آن اشاره به تعرض جنسی و کندن روکشهای دندان و سوزاندهشدن با کبریت و خفهشدن بود.
مختاری میافزاید که بلافاصله با پدربزرگ راستین تماس گرفته و با نهایت خشم پدر راستین را تهدید کرده است. آنها هم در دفاعی رو به جلو اقدام به شکایت کرده و به او گفتهاند که با پلیس برای تحویل راستین اقدام میکنند. مختاری میگوید «این اقدام منجر به آوارگی ما شد و تا اردیبهشت ۱۴۰۱ ادامه یافت». اردیبهشت ۱۴۰۱ مختاری خود را به دادسرای ناحیه ۵ خراسان رضوی رسانده و در جلسهای که اعضای کلینیک کودکآزاری همه در آن حضور داشتند، گزارش کامل فجایع را اعلام کرده و همان روز یکی از اعضا وکالت پرونده را به عهده میگیرد اما صد روز طول میکشد تا با پیگیریهایش بهصورت رسمی در دادسرا ثبت شود.
کاستیهای قانون برای حضانت مادر
باوجود بارها اصرار و تقاضای کتبی از دادسرا و پزشک قانونی برای استعلام دو پرونده روانپزشکی پدر کودک، کمترین اقدامی دراینباره انجام نشد. طبق مدارکی که در اختیار روزنامه قرار گرفته، برای پدر راستین در هر دو پرونده، اختلال دوقطبی در سطح خطرناک تشخیص داده شده و اعتیاد به انواع روانگردان و انحرافهای جنسی متعدد در هر دو پرونده قید شده بود.
مختاری البته مدعی است که «هیچیک از گزارشهایی که به همراه فیلم و صدای ضبطشده از حملههای عصبی پدر راستین که به دادگاه ارائه کرده نیز مورد بررسی قرار نگرفته است». او میگوید: «هیچیک از گزارشهای راستین هم که بهصورت فیلم ارائه کردم و با توجه به اینکه راستین دچار ( PTSD استرس پس از سانحه) شده و به علت حالت تهاجمی حاضر به گفتوگو با هیچ مددکاری نمیشد هم مورد بررسی قرار نگرفت. و بهاینترتیب کمترین پیگردی برای این مسائل مطرحشده انجام نگرفت و بهجای آنها برای من در پزشکی قانونی پرونده تست اعتیاد و سلامت روان تشکیل شد. درنهایت با اصرار من دو پرونده بالینی و روانسنجی برای راستین هم در پزشکی قانونی باز شد که باوجود مراجعات مکرر در محیط پزشکی قانونی هیچ پاسخ متقنی داده نشد». این مادر تشریح میکند که هربار حضور در میان جمع زیادی از زندانیان با لباس زندانی و دستوپای در غل و زنجیر برای راستین موجب سطح بالایی از اضطراب میشد». با این همه طی ادعای این مادر در گزارش پزشکی قانونی و در ارزیابی گزارشهای راستین و معاینه بالینی روکشهای کندهشده دندانهایش که با مدارک محکم پزشکی ارائه شده بود، چندان مورد توجه قرار نگرفت.
مختاری در بخش دیگری از اظهاراتش به خبرنگار ما میگوید: «درنهایت با درخواست از دادسرا و پزشکی قانونی، پزشک معالج پدر راستین و روانشناس آن مجموعه با تطبیق گزارشهای راستین با محتویات پرونده روانپزشکی پدر ارزیابی خود را به دادسرا و پزشک قانونی اعلام کردند که بازهم مورد بیاعتنایی دادسرا قرار گرفت. در این بین پدر راستین بدون حضور من با دعوت محترمانه دادسرا به پزشک قانونی تهران مراجعه و گواهی صحت کامل روان خود را به دادسرا تقدیم کرد. من این اقدام او را فریب قانون و جرم اعلام کردم و نسبت به آن اعتراض کردم و به دادسرا اعلام کردم که ضمن در خطر بودن جان فرزندم کرامت انسانی او نادیده گرفته شده است اما دادسرا به من پاسخ داد که هیچ دلیلی برای محرومکردن پدر از دیدار فرزندش نمیبیند!».
آقای قاضی توروخدا نجاتم بده
راستین ۲۱ تیرماه صبح روز نمایشگاهش بعد از دو سال با پدرش در مجتمع قضائی مطهری مواجه میشود. آنطورکه مادرش روایت میکند پسر 10ساله با تمام قدرت سعی در دفاع از خود و محکومکردن پدرش میکرد و درنهایت معصومیت عاجزانه به قاضی شعبه ۲۲ گفت: آقای قاضی! توروخدا نجاتم بده! راستین تا آخرین لحظه به پدرش میگفت برو جای تو توی زندانه!
جای خالی حمایتهای قانونی
۲۱ تیرماه اختتامیه دومین نمایشگاه انفرادی راستین برگزار میشد و درحالیکه خبرنگاران واحد خبر صداسیما برای گزارش از این نمایشگاه حضور داشتند، دچار حمله عصبی شد و لحظات دردناکی را هم او و هم حاضران تجربه کردند. این اتفاق در برابر خانواده دارای فرزندان اوتیستیک و سایر بازدیدکنندگان در اختتامیه نمایشگاه او رخ داد. این حالت پریشان او حکایت از عمق دردی داشت که این کودک اوتیستیک به مدت دو سال فرصتی برای التیامش پیدا نکرده بود.
این ماجرا همچنان ادامه دارد؛ چراکه این خانواده همچنان به دلیل کاستیهای قانونی از هیچ حمایتی برخوردار نیستند. صفحاتی که مادر خانواده برای حمایت از فرزندش در شبکههای اجتماعی داشته و تمام نقاشیها و توانمندیهای فرزندش را ارائه میداده همه به حکم دادستانی و شکایت پدر بسته شده است. تلاشهای مادر برای اینکه پدر مدتی از دیدار فرزند منع شود نیز به جایی نرسیده و هیچکدام از موارد روانپزشکی که در دادگاه ارائه شده نتوانسته برای نجات این فرزند کمککننده باشد.