|

تحصیل با ارابه مرگ

شادی مکی: «عذاب، ترس، سختی، خطر مرگ»؛ این جان کلام برای توصیف لحظه‌هایی است که دانش‌آموزان مقطع متوسطه در روستای «متسنگ» از توابع شهرستان نیک‌شهر تجربه می‌کنند.

تحصیل با ارابه مرگ

به گزارش گروه رسانه ای شرق، تصاویر ثبت‌شده از لحظات سخت این دانش‌آموزان دختر اهل سیستان‌و‌بلوچستان در حین استفاده از سرویس مدرسه به‌شدت مورد توجه مردم در فضای مجازی قرار گرفته است. شاید برای آنها که در استان‌های برخوردار زندگی می‌کنند، نشستن 30 دانش‌آموز در کابین عقبی یک دستگاه وانت تویوتا برای رسیدن به مدرسه‌ای که 15 کیلومتر آن‌سوتر دایر است، تصورناپذیر باشد. اما این لحظات عذاب‌آور را هر روز دانش‌آموزان متسنگ زندگی می‌کنند.

به‌ویژه وقتی که بچه‌ها چاره‌ای ندارند جز اینکه برای جای‌گرفتن در سرویس، مسیر حدود 30 تا 45 دقیقه‌ای را روی لبه درِ عقبی وانت بنشینند و پاهای‌‌شان را بیرون از آن قرار دهند. این شرایط وقتی از عذاب‌آور بودن به سمت خطرآفرینی می‌رود که راننده در چنین شرایط نامطلوبی اقدام به راندن خودرو در جاده‌ای غیراستاندارد و تقریبا سنگلاخی می‌کند. جاده‌ای که حتی آسفالت‌های آن شکسته و مسیر را پر دست‌اندازتر کرده است. با این حال باید تأکید کرد که این شرایط ناگوار تنها مختص دانش‌آموزان این روستا نبوده و در بسیاری از استان‌های کم‌برخوردار و محروم کشور دانش‌آموزان در چنین شرایطی به تحصیل خود ادامه می‌دهند. هر‌چند در بسیاری موارد همه این مشکلات تبدیل به مانعی بزرگ بر سر راه ادامه تحصیل دانش‌آموزان و به‌ویژه دختران می‌شود.

پرداخت شهریه سرویس مدرسه با یارانه

آنطور که حامد سهرابی، دهیار روستای متسنگ، در گفتگو با شرق  توضیح می‌دهد در مجموع 60 دانش‌آموز دختر و پسر هر روز این مسیر را تا رسیدن به مدرسه طی می‌کنند. 29 دختر ، دانش‌آموزان مقطع دوم متوسطه و 31 پسر  که دانش‌آموزان مقطع اول و  دوم متوسطه هستنند: در‌واقع چندین سال است که دانش‌آموزان مقطع متوسطه اول و دوم از سرویس مدرسه محروم هستند و با استفاده از همین وانت تویوتا فاصله متسنگ تا روستای مرکزی مهبان را که دارای مدرسه مقطع متوسطه است، طی می‌کنند. فصل سرما باشد یا فصل گرما هم فرقی نمی‌کند، وسیله تردد به مدرسه همین وانت است که جای کافی برای بچه‌ها ندارد.»

راننده این وانت تویوتا با این تعداد دانش‌آموز چاره‌ای ندارند به جز آنکه روزانه چهار مرتبه این مسیر را طی کند. یک‌ بار دخترها را به مدرسه ببرد، یک بار هم پسرها را، برای برگشت به روستا هم شرایط به همین شکل است. راننده این به اصطلاح سرویس مدرسه اما دستمزد چندانی بابت زحمت خود دریافت نمی‌کند. به گفته سهرابی آموزش و پرورش قرار بود برای این تردد به راننده ماهانه چهار میلیون تومان بپردازد که این کار به صورت منظم انجام نمی‌شود. آموزش و پرورش به ما می‌گوید اگر بودجه سرویس را پرداخت کردند، ما هزینه سرویس را میان روستاها تقسیم می‌کنیم. حقیقت آن است که شهریه سرویس برای دانش‌آموز 600 هزار تومان است که عمدتا خانواده‌ها از طریق مبلغ یارانه آن را پرداخت می‌کنند.

دهیار روستا این را هم می‌گوید که وزارت آموزش و پرورش از وضعیت روستاها مطلع است: «می‌گویند بودجه نداریم و شرایط مهیا نیست. ای کاش یا مدرسه مقطع متوسطه برای دختران و پسران در خود روستا دایر شود یا اینکه حداقل یک سرویس ایاب و ذهاب مناسب در اختیار فرزندان ما قرار گیرد. این مهم‌ترین خواسته ما از آموزش و پرورش است».

رفت و آمد با کمپرسی به مدرسه

شرمین نادری، فعال حوزه آموزش و مروج کتاب  هم در گفت‌وگو با «شرق» تأکید می‌کند که این شیوه تردد دانش‌آموزان به مدرسه در استان‌های کم‌برخوردار به‌شدت در کشور متداول است و محدود به استان سیستان‌و‌بلوچستان و روستای متسنگ نمی‌شود: به‌عنوان مثال تا مدتی پیش دانش‌آموزان دختر در یکی از روستاهای مجاور متسنگ با دستگاه خطرناک کمپرسی به مدرسه رفت‌و‌آمد می‌کردند که با اطلاع‌رسانی و کمک یک شرکت خصوصی به‌عنوان مسئولیت اجتماعی، یک خودروی ون برای مدرسه خریداری شد و دراختیار مدرسه قرار گرفت.

او با اشاره به وضعیت خطرناک ترد دانش‌آموزان اهل متسنگ به مدرسه و نگرانی والدین به‌ویژه برای دختران، عنوان می‌کند: با توجه به اینکه در این مسیرها حوادث جاده‌ای بسیاری رخ داده است، والدین در هراس‌اند که جان فرزندان‌شان در این مسیر به خطر بیفتد. آنها می‌گویند چرا باید دختران‌مان را با این شرایط به مدرسه بفرستیم. تعداد دانش‌آموزانی که سوار بر وانت در این مسیر تردد می‌کنند، آن‌قدر زیاد است که حتی راننده هم در شرایط نامطلوبی برای رانندگی قرار می‌گیرد. نگرانی بحق والدین باعث شده ادامه تحصیل این دختران محل تردید باشد.

او این موضوع را هم یادآوری می‌کند که حدود دو سال پیش مقطع متوسطه اول برای دختران به کمک خیرین در روستای متسنگ دایر شد و این گروه از دانش‌آموزان نیازی به تردد به روستای مهبان ندارند: «تاکنون دو کلاس درس به این منظور ساخته‌ایم و در حال ساخت کلاس دیگری هستیم اما منابع مالی کمی در اختیار داریم و نمی‌توانیم ساخت آن را به پایان برسانیم. این درحالیست که وقتی21 بهمن به منطقه سفر کردم، متوجه شدم که با وجود همه مشکلات و محرومیت‌هایی که بچه‌ها با آن مواجه هستند، چند دانش‌آموز روستا در مقطع متوسطه اول معدل 20 گرفته‌اند در حالی که مشخص نیست بتوانند به مقطع بعدی بروند یا نه».

عامل فرهنگی نداریم، مسئولان مقصرند

معلم یکی از روستاهای همجوار متسنگ هم در گفت‌وگو با «شرق» تاکید می‌کند که .اصرار آموزش و اصرار آموزش و پرورش بر عامل فرهنگی به عنوان علت ترک تحصیل دختران برای آن است که مسئولان این نهاد خود را از مسئله سوء‌مدیریت و عدم تأمین امکانات مناسب آموزشی در این مناطق تبرئه کنند: امروز در هیچ‌یک از روستاهای ما دیده نمی‌شود که خانواده‌ها به دلیل مسئله فرهنگی از مدرسه‌رفتن دختران‌ خود جلوگیری کنند. این مسئله در زمان قدیم بوده است اما در حال حاضر به نظر من چنین مسئله‌ای وجود ندارد بلکه عمده‌‌ترین علت ترک تحصیل دختران، نبود مدرسه در روستاها، عدم توانایی برای تأمین هزینه‌های تحصیلی و مشکلات مرتبط با سرویس مدارس است.

کار از کار گذشت:

کشته شدن دو  دانش‌آموز در جاده روستایی

در حین نوشتن گزارش متسنگ خبر تلخ دیگری می‌آید، این بار کار از کار گذشته است، دو کودک، دو دانش‌آموز، دو خواهر و برادر اهل روستای پوتاپ و باز هم از توابع شهرستان نیک‌شهر، ‌روز چهارشنبه اول اسفند ماه در همین جاده‌های کج‌و‌معوج و غیراستاندارد روستایی در مسیر برگشت از روستای محل مدرسه به روستای محل زندگی جان خود را از دست دادند، برادر دیگر هم راهی بیمارستان شده است. شکیب 15ساله در دم جان می‌سپارد، گلی 13ساله در بیمارستان آخرین نفس‌های کودکانه‌اش را می‌کشد و نادر 14ساله هم در بیمارستان بستری می‌شود.

حقیقت آن است که گلی و شکیب هم می‌توانستند مانند فرزندان مسئولان عید را کنار خانواده خود جشن بگیرند و والدین آنها هم می‌توانستند امروز سوگوار ازدست‌دادن دو جگرگوشه خود نباشند، اگر نبود بی‌توجهی و غفلت مسئولان امر از آموزش و پرورش تا وزارت راه، اگر نبود محرومیت منطقه، بحران بی‌پولی، فقدان عدالت آموزشی، فقدان مدرسه متوسطه در روستا، جاده ناامن و غیراستاندارد و...

واحدبخش رئیسی رئیس شورای روستای پوتاپ درباره این حادثه به «شرق» می‌گوید: روز چهارشنبه این سه خواهر و برادر سوار بر موتور راهی مدرسه می‌شوند که در مسیر با یک موتور دیگر تصادف می‌کنند.

او با تاکید بر اینکه هر سه کودک دانش‌‌آموز مقطع متوسطه بوده‌اند: روستای ما فاقد مدرسه مقطع متوسطه است و بچه‌ها چاره‌ای ندارند جز آنکه برای ادامه تحصیل به روستای رمضان کلگ بروند. آنها باید برای رسیدن به این روستا 9 کیلومتر جاده غیراستاندارد و خراب را طی کنند، جاده‌ای باریک و بدون آسفالت مناسب که در مسیر آن هم یک سراشیبی بسیار تند و هم یک پیچ وجود دارد. دقیقا بچه‌ها سر همین پیچ و در همین مسیر سراشیبی دچار حادثه شده و با موتوری که از سمت مقابل می‌آید تصادف می‌کنند. چندباری هم پیش آمده است که بچه‌ها در مسیر دچار حادثه جزئی شوند مانند واژگون‌شدن موتور اما تا به حال حادثه منجر به فوت نداشتیم.

گفتند تعداد دانش‌آموزانتان کم است

رئیسی تأکید می‌کند که به دلیل نگرانی خانواده‌ها و با توجه به مسیر سخت مدرسه، شورای روستا چندباری با آموزش و پرورش نامه‌نگاری کرده و درخواست کرده‌ایم که مدرسه متوسطه در روستای خودمان دایر شود به این امید که شرایط دانش‌آموزان بهبود یابد و از بروز حوادث سخت پیشگیری شود: «اما آموزش و پرورش به ما می‌گوید تعداد دانش‌آموزان شما کم است. ما 30 دانش‌آموز در روستا داریم که ناچارند این مسیر را برای ادامه تحصیل طی کنند. اگر مدرسه نباشد بچه درس نمی‌خواند، تعداد دانش‌آموزان ما به 40 نفر هم می‌رسد اما به دلیل نبود مدرسه و سرویس مدرسه و خطرناک‌بودن مسیر تعداد دانش‌آموزان ما کم شده است. فرزندان ما در هوای سرد و گرم با شرایط بسیار سختی برای درس‌خواندن مواجه هستند.»

رئیس شورای روستای پوتاپ این را هم می‌گوید که تنها سرویس مدرسه این روستا یک دستگاه وانت است که شهریه آن برای هر دانش‌آموز ماهانه 400 هزار تومان است: این بچه‌ها هم قبلا از همین سرویس استفاده می‌کردند اما خانواده شرایط تأمین هزینه ماهانه یک میلیون و 200 هزار تومان را نداشت و به همین دلیل از مدتی پیش پدر خانواده موتور خود را در اختیار فرزندانش گذاشت تا به جای سرویس وانت از موتور برای تردد به مدرسه استفاده کنند زیرا در غیر این صورت بچه‌ها ناچار بودند پای پیاده از رودخانه بگذرند که مسیر کوتاه‌تری حدود چهار کیلومتر تا روستای رمضان کلگ دارد اما بسیار خطرناک و فاقد پل است.