تراژدی ویرانگر در بندر شهید رجایی
درسهایی برای آینده
در تاریخ ششم فروردین 1404، انفجاری فاجعهبار بندر شهید رجایی در بندرعباس، بزرگترین بندر تجاری ایران و شریان حیاتی تجارت را درنوردید. این انفجار که از محوطه کانتینری سینا آغاز شد، احتمالا ناشی از نگهداری نامناسب مواد شیمیایی خطرناک و با قابلیت اشتعال بالا به صورت سهوی یا تعمدی خرابکارانه، بوده است.


علی سلطانی: در تاریخ ششم فروردین 1404، انفجاری فاجعهبار بندر شهید رجایی در بندرعباس، بزرگترین بندر تجاری ایران و شریان حیاتی تجارت را درنوردید. این انفجار که از محوطه کانتینری سینا آغاز شد، احتمالا ناشی از نگهداری نامناسب مواد شیمیایی خطرناک و با قابلیت اشتعال بالا به صورت سهوی یا تعمدی خرابکارانه، بوده است.
آتشسوزی به یک انفجار عظیم تبدیل شد و دود سرخ سمی و موج انفجاری تولید کرد که تا ۵۰کیلومتری احساس شد. شیشهها شکستند، ساختمانها فروریختند و عملیات خدماتدهی در بندر به طور کامل متوقف شد. گزارشهای رسمی از حدود 70 کشته و بیش از هزارو 200 زخمی که ۱۳۸ نفر از آنها در وضعیت بحرانی هستند، خبر میدهند. هلالاحمر ایران و آتشنشانان، با کمک هواپیماهای آتشنشانی روسیه، با این آتشسوزی مقابله کردند، اما آلودگی سمی هوا باعث تعطیلی مدارس و صدور هشدارهای ماندن در خانه در بندرعباس شد. این فاجعه، یادآور انفجار سال ۲۰۲۰ در بندر بیروت بود و کمبودهای عمیق در چارچوب ایمنی ایران را آشکار کرد.
نگاهی انتقادی به مقررات و رویههای ایمنی ایران
انفجار بندر شهید رجایی یک حادثه منفرد نبود، بلکه نشانهای از شکستهای سیستمی در مقررات و رویههای ایمنی و بهداشت شغلی (OHS) ایران بود. در حالی که قانون کار (۱۳۶۹) و نظارت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی چارچوبی را فراهم میکنند، اجرای آن ناهمگون است. رئیسجمهور، مسعود پزشکیان و وزیر کشور، اسکندر مؤمنی، این انفجار را ناشی از سهلانگاری و عدم رعایت استانداردهای ایمنی و پدافند غیرعامل دانستند و فاش کردند که هشدارهای قبلی در مورد نگهداری ناایمن مواد شیمیایی نادیده گرفته شده است. این امر به یک رژیم بازرسی واکنشی و نه پیشگیرانه اشاره دارد؛ جایی که تخلفات به دلیل مجازاتهای ضعیف یا ناکارآمدیهای بوروکراتیک همچنان ادامه دارد.
استانداردهای ایمنی ایران اغلب قدیمی هستند و با معیارهای جهانی مانند انجمن ملی حفاظت از آتش (NFPA) یا مدیریت ایمنی فرایند (PSM) OSHA مطابقت ندارند. نبود تفکیک مواد خطرناک یا استفاده از سیستمهای مدرن تخلیه انفجار در بندر، فاجعه را تشدید کرد. آموزش برای کارگران و مدیران ناکافی است و فرهنگ ایمنی ضعیفی را پرورش میدهد که در آن خطای انسانی، مانند جابهجایی نادرست مواد شیمیایی قابل اشتعال، بدون بررسی باقی میماند. اقدامات پدافند غیرعامل -که برای مهار انفجارها حیاتی هستند- به طور قابل توجهی غایب بودند و هیچ مدرکی دال بر طراحیهای مقاوم در برابر انفجار یا موانع آتش وجود نداشت. طرحهای واکنش اضطراری (ERPs) ناکافی به نظر میرسیدند، زیرا تعداد بالای تلفات و اتکا به کمکهای خارجی، شکافها در آمادگی محلی را برجسته کرد.
مناطق صنعتی و لجستیکی مانند بندر شهید رجایی به دلیل جابهجایی مواد خطرناک و زیرساختهای فرسوده، با خطرات منحصربهفردی روبهرو هستند. فشارهای عملیاتی برای حفظ توان عملیاتی بالا اغلب پروتکلهای ایمنی را نادیده میگیرند و منجر به میانبرهایی مانند چیدن نامناسب کانتینرها میشوند. تحریمهای بینالمللی دسترسی به فناوریهای پیشرفته ایمنی، مانند سیستمهای تشخیص گاز را محدودتر و تأسیسات را آسیبپذیر میکند. قرارگیری بندر در یکی از استانهای کمتربرخوردار و محروم کشور نیز فقدان تعامل با مناطق توسعهیافتهتر کشور را برجسته میکند. به طوری که نظارت قوی بر حریم تأسیسات یا ارتباطات عمومی برای کاهش خطرات ناشی از انتشار مواد سمی در خارج از سایت وجود ندارد.
نظارت پراکنده که بین سازمانهای مختلف مانند وزارت کار، سازمان پدافند غیرعامل، نهادهای نظامی و سازمان بنادر تقسیم شده است، منجر به شکستهای هماهنگی میشود. این امر در روند کند تحقیقات پس از انفجار مشهود بود که هنوز به طور کامل ماهیت شیمیایی دخیل را روشن نکرده است. این ضعفها -اجرای سهلگیرانه، استانداردهای قدیمی، آموزش ضعیف و زیرساختهای ناکافی- فاجعه را نهتنها ممکن، بلکه قابل پیشبینی ساخت.
توصیههایی برای جلوگیری از فجایع آینده
برای حفاظت از مناطق صنعتی و لجستیکی ایران و جلوگیری از تکرار فاجعه شهید رجایی، اصلاحات جامع در نظام ایمنی و برنامهریزی پدافند غیرعامل ضروری است:
تقویت اجرا و نظارت:
افزایش تناوب و دقت بازرسیها، با اعطای اختیار به بازرسان مستقل برای اطمینان از انطباق با استانداردهای ایمنی.
اعمال مجازاتهای سختگیرانهتر برای تخلفات ایمنی، با مسئولدانستن مدیران مربوطه در قبال سهلانگاری.
ایجاد یک سازمان ایمنی متمرکز برای هماهنگسازی نظارت در بین وزارتخانهها و سازمانهای صنعتی و تولیدی کشور.
بهروزرسانی استانداردهای ایمنی:
همسوکردن مقررات با استانداردهای بینالمللی مانند NFPA 68 (تخلیه انفجار) و OSHA PSM برای جابهجایی مواد خطرناک.
الزام به رعایت دستورالعملهای روشن برای ذخیرهسازی، جداسازی و ردیابی موجودی مواد شیمیایی، مطابق با سیستم هماهنگ جهانی سازمان ملل.
بهروزرسانی منظم استانداردها برای مقابله با خطرات نوظهور در زنجیرههای تأمین پیچیده.
ارتقای آموزش و فرهنگ ایمنی:
الزام به برگزاری دورههای آموزشی مبتنی بر سناریو برای کارگران و مدیران در زمینه جابهجایی مواد خطرناک، واکنش در برابر آتشسوزی و تخلیه اضطراری.
پرورش یک فرهنگ ایمنی فعال با توانمندسازی کارگران برای گزارش خطرات بدون ترس از تلافی، احتمالا از طریق کمیتههای بهداشت و ایمنی (HSCs).
برگزاری منظم مانورهای ایمنی با مشارکت کارگران و جوامع و سکونتگاههای همجوار.
سرمایهگذاری در پدافند غیرعامل و زیرساختها:
بهسازی تأسیسات با طراحیهای مقاوم در برابر انفجار، دریچههای تخلیه انفجار و موانع مقاوم در برابر آتش برای مهار حوادث.
نصب سیستمهای تشخیص گاز در زمان واقعی و خاموشی خودکار برای جلوگیری از تشدید آتشسوزیها.
بهروزرسانی زیرساختهای فرسوده در بنادر و مناطق صنعتی، با اولویتبندی مناطق پرخطر مانند محوطههای کانتینری.
بهبود آمادگی در برابر شرایط اضطراری:
تدوین طرحهای جامع واکنش اضطراری (ERPs) متناسب با هر تأسیسات، شامل مسیرهای تخلیه سریع و قابلیتهای آتشنشانی در محل.
تجهیز بنادر به ابزارهای پیشرفته آتشنشانی و آموزش تیمهای محلی برای کاهش وابستگی به کمکهای خارجی.
استقرار سیستمهای نظارت بر حریم تأسیسات برای تشخیص انتشار مواد شیمیایی و محافظت از جوامع مجاور.
مشارکت جوامع:
ایجاد کانالهای ارتباطی روشن برای اطلاعرسانی به ساکنان در مورد خطرات و پروتکلهای ایمنی در مواقع اضطراری.
برگزاری مانورهای عمومی و به اشتراک گذاشتن بهروزرسانیهای شفاف در مورد بهبودهای ایمنی برای بازسازی اعتماد.
چارهجویی برای محدودیتهای ناشی از تحریمهای بینالمللی:
جستوجوی مشارکتهای بینالمللی از طریق سازمانهای بیطرف برای دسترسی به فناوریهای ایمنی علیرغم تحریمها.
بهرهگیری از نوآوریهای داخلی برای توسعه راهحلهای ایمنی مقرونبهصرفه، مانند آشکارسازهای گاز تولید داخل.
فراخوان اقدام
انفجار در بندر شهید رجایی یادآوری هولناکی از هزینههای انسانی و اقتصادی ناشی از سهلانگاری در ایمنی است. مناطق صنعتی و لجستیکی ایران که برای شکوفایی کشور ما حیاتی هستند، نباید به بمبهای ساعتی تبدیل شوند. با تقویت اجرا، بهروزرسانی استانداردها و اولویتبندی آموزش و زیرساختها، میتوانیم از فجایع آینده جلوگیری کنیم. این امر نیازمند تلاش جمعی -از سیاستگذاران و رهبران صنعت گرفته تا کارگران و جوامع- برای ایجاد فرهنگ ایمنی و تابآوری است. اجازه دهیم این تراژدی وحشتناک، کاتالیزوری برای تغییر در فرهنگ و زیرساختهای ایمنی کشور عزیزمان باشد و اطمینان حاصل کنیم در تمام بنادر و گلوگاههای اقتصادی و صنعتی، تمام تأسیسات و نیروی انسانی ما تحت استانداردهای جهانی ایمنی فعالیت میکنند.