ادبیات از دیگری آغاز میشود
ادبیات یک امر اجتماعی است. محمود دولتآبادی با این باور است که سالیانی درباره جامعه نوشته و در آثار داستانیاش از منِ نویسنده فاصله گرفته است. دولتآبادی در مراسم اولین دوره جایزه ادبی «ما» با اشاره به انبوه داستانهایی که اخیرا روایت اول شخص دارند، میگوید با این رویکرد، نویسنده فقط از احساسات خودش مینویسد در حالی که باید گفت «ادبیات جدی از من آغاز نمیشود؛ ادبیات جدی از دیگری آغاز میشود.
شرق: ادبیات یک امر اجتماعی است. محمود دولتآبادی با این باور است که سالیانی درباره جامعه نوشته و در آثار داستانیاش از منِ نویسنده فاصله گرفته است. دولتآبادی در مراسم اولین دوره جایزه ادبی «ما» با اشاره به انبوه داستانهایی که اخیرا روایت اول شخص دارند، میگوید با این رویکرد، نویسنده فقط از احساسات خودش مینویسد در حالی که باید گفت «ادبیات جدی از من آغاز نمیشود؛ ادبیات جدی از دیگری آغاز میشود. ممکن است ادبیات به منیت نویسنده منجر شود ولی اگر قرار است ادامه پیدا کند حتما باید از دیگری نوشت». محمود دولتآبادی معتقد است هر آدمی میتواند یک بار درباره خودش بنویسد اما برای بار دوم دیگر امکانناپذیر نیست. «ادبیات یک امر اجتماعی است و باید از دیگری آغاز شود. اگر نویسنده نتواند در اجتماع رخنه کند، فقط میتواند یک کتاب بنویسد» و این امر یک بار نوشتن از خود، برای هر انسانی ممکن است چراکه هر فردی در زندگیاش تجربیاتی دارد که به روایت دربیاید اما نویسندگی و ادبیات حکایت دیگری دارد. از اینروست که دولتآبادی با نقل از سامرست موآم میگوید: «هر آدمی میتواند یک کتاب بنویسد اما نویسندگی از کتاب دوم آغاز میشود». درست همان جایی که منِ نویسنده و خاطرات و حدیث نفس تمام میشود و قرار است کتاب بر محور داستان و قواعد داستانپردازی بنا شود. البته دولتآبادی که دورههای تاریخی پرالتهاب و مهمی از تاریخ معاصر ما را زیسته و تجربه کرده، به نوشتن از تجربه باور دارد اما تجربهای که بهتعبیر خودش در تمام زندگی و ذهن و زبان او رسوخ کرده و از خاطرهنویسی فراتر برود. او در این باره، پیش از این در مصاحبهای با روزنامه شرق گفته بود: «همه تاریخ اجتماعی ما در روند تحول این چهل پنجاه ساله، جزو تجربیات من است. برای اینکه من درون همه لایههای اجتماعی حرکت کردهام. اصولا وقتی به کسی میگوییم نویسنده معاصر، به اعتبار این است که او در تاریخ معاصرش زندگی کرده و آن برگرفتهها و تأثیرات و تأثراتی که از زندگی معاصرش داشته بهنحوی در اثرش بازتاب پیدا کرده است. من نمیتوانم دقیقا آدرس بدهم که از کدام گوشه زندگیام به کدام گوشه تاریخ وصل شدهام اما میدانم که از مغز استخوان این زندگی آمدهام. میتوانم بگویم که بهنحوی یک نوع عبور و سلوک در این زندگی داشتهام و فکر میکنم ادبیات هر عصری منطقا در بستر تاریخی جامعه منسوب به آن حرکت میکند». دولتآبادی معتقد است از کتاب دوم است که نویسندهای خود را تثبیت میکند و میگوید: «نویسنده وقتی اولین کتابش را درباره دیگری بنویسد، کتاب بعدی او هم درباره دیگری خواهد بود، اما اگر کتاب اول نویسندهای از من شروع شده باشد، کتاب بعدیاش را باید از کسی دیگر شروع کند وگرنه حرفی برای گفتن ندارد». ضرورت نوشتن از دیگری تا حدی است که میتواند به فرد هویت نویسنده بدهد وگرنه در ادبیات معاصر دو سه دهه اخیر، کم نبودند نویسندگان تککتابی که در غبار روزگار گم شدند. تکثیر نویسنده در چند دهه اخیر، اتفاقی بود که بیش از آنکه به کار ادبیات بیاید، به گرمکردن بازار کتاب منجر شد و از اینرو با تعدد و تکثیر نویسنده از هر کدام یک کتاب کافی بود تا همچنان این تنور گرم بماند اما ادبیاتی که ما آن را در آثار بزرگ ادبیات جهان و داستانهای وطنی سراغ میگیریم، چیزی بیش از تککتابها و تکثیر داستانهایی است که بر اساسِ مطالبه بازار و بهعنوان کالا تولید انبوه میشوند و به فروش میرسند. دولتآبادی میگوید این روزها نویسندگان جوان کتابهایشان را برای او میفرستند و او تا جایی که فرصت کند این کتابها را میخواند و با آنها دربارهشان حرف میزند. او باور دارد آنچه در مناسبات اجتماعی ادبیات غایب است حضور یکدیگر است؛ یعنی همین گفتوشنودها. «متأسفانه جایی را سراغ ندارم که نویسندهها دور هم جمع شوند و از کتاب حرف بزنند و این کاستی احساس میشود. ادبیات در این کشور همیشه مورد قهر است و در لحظاتی نیز شاعر، نویسنده و ادبیات مورد غضب قرار میگیرند. آن موقعها وقتی مرا دستگیر کردند میپرسیدم برای چه من را بازداشت کردهاید؟ آیا من عضو حزبی بودم، چریک بودم و یا اخلالگر که من را گرفتید و جوابم را چنین میدادند که چون ما برای بازداشت هرکسی میرویم دو کتاب از شما در خانهاش وجود دارد. بنابراین، هر کسی که میخواهد به سمت نوشتن برود باید بداند که راه بسیار سخت است هرچند در آغاز آسان به نظر بیاید».