اهداف سفر همزمان مقامات اسلامآباد و عشقآباد به تهران؛ از دیپلماسی برقی تا دیپلماسی گازی
سفر «اولینها» به ایران
دیروز سهشنبه شاهد ترافیک دیپلماتیک مقامات کشورهای همسایه در سفر به ایران بودیم. از سفر بلاول بوتو زرداری، وزیر امور خارجه پاکستان و دیدارش با حسین امیرعبداللهیان، همتای ایرانیاش تا حضور رشید مردوف، رئیس دستگاه سیاست خارجی ترکمنستان و نهایتا سفر دوروزه سردار بردی محمداف، رئیسجمهوری این کشور (ترکمنستان) به ایران که گویا در رأس هیئتی بلندپایه از مقامات سیاسی و اقتصادی کشورش به دنبال امضای چند سند همکاری و تفاهمنامه به ایران سفر کرده است؛ سفری که اولین حضور بردی محمداف در تهران از ابتدای برعهدهگرفتن مسئولیت ریاستجمهوری ترکمنستان است.
مهدی بازرگان: دیروز سهشنبه شاهد ترافیک دیپلماتیک مقامات کشورهای همسایه در سفر به ایران بودیم. از سفر بلاول بوتو زرداری، وزیر امور خارجه پاکستان و دیدارش با حسین امیرعبداللهیان، همتای ایرانیاش تا حضور رشید مردوف، رئیس دستگاه سیاست خارجی ترکمنستان و نهایتا سفر دوروزه سردار بردی محمداف، رئیسجمهوری این کشور (ترکمنستان) به ایران که گویا در رأس هیئتی بلندپایه از مقامات سیاسی و اقتصادی کشورش به دنبال امضای چند سند همکاری و تفاهمنامه به ایران سفر کرده است؛ سفری که اولین حضور بردی محمداف در تهران از ابتدای برعهدهگرفتن مسئولیت ریاستجمهوری ترکمنستان است.
اسلامآباد، از دیوارکشی تا گسل دیپلماتیک با تهران
پس از کشوقوسهای فراوان در داخل پاکستان ذیل تقابل و مخالفتهای عمران خان، نخستوزیر سابق این کشور، نهایتا دولت جدید محمد شهباز شریف با تثبیت موقعیت به دنبال تقویت دیپلماتیک خود است. حضور فرزند بینظیر بوتو، نخستوزیر فقید پاکستان و آصف علی زرداری، رئیسجمهور پیشین این کشور در قامت وزیر امور خارجه پاکستان در ایران را باید در همین چارچوب تلقی کرد. اولین حضور بلاول بوتو زرداری که در واقع اولین سفر مقامات عالی پاکستان در دولت جدید این کشور به جمهوری اسلامی است اگرچه میتواند نشانه مثبتی در نگاه دولت شهباز شریف به تقویت مناسبات با تهران ارزیابی شود، کما اینکه وزیر امور خارجه پاکستان در نشست مطبوعاتی دیروز (سهشنبه) خود در تهران مانند نخستوزیر این کشور حمایت از برنامه هستهای ایران و احیای برجام را مطرح کرد و نشان داد در کنارش نیمنگاهی جدی به افزایش مناسبات تجاری بین دو کشور دارد، اما نباید از نظر دور داشت که خاستگاه سیاسی دولت جدید در اسلامآباد به موازات انطباق بیشتر با سیاستهای واشنگتن در عمل هم چندان تمایلی به تعمیق روابط تجاری دو کشور ایران و پاکستان ندارد. هرچند که بخشی از این مسئله به عملکرد دولت قبلی عمران خان هم ارتباط دارد.
با وجود آنکه در بیانیه رسمی دیروز (سهشنبه) وزارت امور خارجه پاکستان پیش از انجام سفر دوروزه زرداری به ایران اعلام شده بود که تقویت روابط دو طرف در تمامی ابعاد تجاری و اقتصادی، بهبود بازارچههای مرزی، ارتقای ارتباطات جادهای و ریلی و نیز تسهیل رفتوآمد زائران محوریت این سفر را به خود اختصاص میدهد، ولی میان رفتار و گفتار اسلامآباد تفاوتهای معناداری دیده میشود. از دورخوردن بندر چابهار توسط هندیها و چینیها با میزبانی پاکستان، ذیل استفاده از بندر گوادر تا دیوارکشی در طول مرزهای دو کشور توسط اسلامآباد و از همه مهمتر اقدامات چند هفته اخیر پاکستانیها در محدودیت ورود کامیونها و محصولات ایرانی به خاک این کشور و تشدید قوانین عبور و مرور به بهانه قوانین سختگیرانهتر گمرکی و مسائل دیپلماتیک حوزه اخذ روادید رانندگان ایرانی برای سفر به پاکستان و مسائلی از این دست ادعای ایراندوستی دولت جدید شهباز شریف را زیر سؤال میبرد، همچنان که برخلاف مواضع نگاه به شرق و اظهار علاقه عمران خان به جمهوری اسلامی شاهد تحول خاصی در هیچ حوزهای از مناسبات تهران – اسلامآباد بهخصوص در مسائل اقتصادی و تجاری نبودیم. از این رو شاید سفر مقامات دولت جدید اسلامآباد بتواند گامی، هرچند اندک و کوچک در رفع این مشکلات باشد. البته آنگونه که مطرح شده یکی از محورهای کلیدی سفر بلاول بوتو زرداری به تهران تلاش برای تأمین برق توسط ایران در بحبوحه بحران شدید انرژی پاکستان است. حال اینکه ایران خود با بحران تأمین برق در فصل گرما دست و پنجه نرم میکند تا چه اندازه میتواند به تأمین برق همسایه شرقی خود کمک کند، محل سؤال است. با این حال نباید اولین سفر وزیر امور خارجه دولت شهباز شریف را از زاویه دیگری نادیده گرفت. در این راستا احتمالا این سفر با هدف موازنهسازی سیاسی و دیپلماتیک از جانب پاکستانیها در دستور کار قرار گرفته باشد، چراکه حسین امیرعبداللهیان اخیرا در سفری سهروزه به هندوستان به دنبال تقویت مناسبات تهران – دهلینو به ویژه در حوزه تجاری، بازرگانی و اقتصادی بود. به هر حال وزیر امور خارجه ایران در سفر به دهلینو، حیدرآباد و بمبئی و دیدار با تجار، بازرگانان و هیئتهای اقتصادی این کشور به دنبال گرمترکردن موتور روابط تجاری دو کشور بود؛ بنابراین این امکان وجود دارد که
تنها با گذشت پنج روز از سفر حسین امیرعبداللهیان به هند اکنون پاکستانیها، هم با هدف موازنهسازی سیاسی خود در برابر هندیها حضور در تهران را کلید زده باشند و هم به نحوی بستر برای حفظ جایگاه گوادر باقی بماند. ضمن اینکه نباید تحولات افغانستان و نگاه تهران – اسلامآباد به حکومت طالبان را هم از نظر دور داشت.
تنها با گذشت پنج روز از سفر حسین امیرعبداللهیان به هند اکنون پاکستانیها، هم با هدف موازنهسازی سیاسی خود در برابر هندیها حضور در تهران را کلید زده باشند و هم به نحوی بستر برای حفظ جایگاه گوادر باقی بماند. ضمن اینکه نباید تحولات افغانستان و نگاه تهران – اسلامآباد به حکومت طالبان را هم از نظر دور داشت.
روابطی با بوی گاز
پس از سفر 26ساعته ششم آذر ماه سال گذشته سیدابراهم رئیسی به ترکمنستان با هدف حضور در پانزدهمین اجلاس سران سازمان همکاری اقتصادی اکو، این بار همتای جدید وی پا به تهران گذاشت تا روابط تهران – عشقآباد در مسیر رفتوآمدهای دیپلماتیک به سمت تقویت همکاریها پیش برود. بیشک محور و کانون این همکاریها به سوآپ گازی بازمیگردد که هم در سفر رئیسی و هم در حضور بردی محمداف، عملا موضوعی کلیدی برای رایزنیهای دو طرف محسوب میشود. بهخصوص آنکه آذرماه پارسال در حاشیه سران اکو سه کشور ایران، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان توافق کردند سالانه ۱.۵ تا دو میلیارد مترمکعب گاز ترکمنستان را به جمهوری آذربایجان سوآپ کنند. این قرارداد که پس از پنج سال توقف مبادلات گازی ایران و ترکمنستان امضا شد، به افزایش پایداری شبکه گاز در شمال شرق ایران منجر میشود و مسیر ایران را برای تبدیلشدن به قطب انرژی منطقه هموارتر میکند. در این راستا به نظر میرسد دولت رئیسی برنامه جدی برای استفاده هرچه جدیتر از سوآپ گازی ترکمنستان - آذربایجان دارد. در همین رابطه جواد اوجی، وزیر نفت در سفر 11 خرداد خود به جمهوری آذربایجان برای حضور در «هفته انرژی باکو» تفاهمنامه همکاری دوجانبه دو طرف (تهران – باکو) برای افزایش انتقال گاز ترکمنستان از خاک ایران به مقصد آذربایجان را امضا کرد. بر اساس این تفاهمنامه، دو طرف توافق کردند حجم گاز انتقالی سالانه ترکمنستان به جمهوری آذربایجان از طریق خطوط ایران را دو برابر کنند. البته امکان افزایش حجم این قرارداد در آینده نیز وجود خواهد داشت. چراکه این قرارداد بهصورت حجمی تنظیم شده است؛ بنابراین ایران بهعنوان هزینه سوآپ در قالب (Swap Fee) به اندازه حجم انتقال گاز از ترکمنستان به جمهوری آذربایجان بخشی از گاز انتقالی را برمیدارد. گاز تحویلی ایران به آذربایجان ذیل سوآپ گازی سهجانبه تهران - عشقآباد - باکو در منطقه کوچک و استراتژیک نخجوان قرار دارد که ضمن ارتقای جایگاه ژئوپلیتیک ایران در منطقه قفقاز جنوبی و تقابل با تلاش مشترک جمهوری آذربایجان و ترکیه برای تحمیل کریدور موهوم زنگهزور میتواند به رفع مشکل کسری گاز و افت فشار در استانهای شمالی ایران از خراسان رضوی، شمالی و جنوبی تا گلستان و سمنان کمک شایانی کند. در نگاهی کلانتر و عمیقتر اساسا پیگیری دیپلماسی انرژی با محوریت گاز و انعقاد قراردادهای واردات، سوآپ و ترانزیت گازی با کشوری مانند ترکمنستان میتواند تضمینکننده منافع سیاسی و اقتصادی کشور در بلندمدت باشد. از جنبه راهبردی، سوآپ گازی به تقویت برنامه ترانزیتی ایران خواهد انجامید، چراکه سه کشور، افغانستان، ترکمنستان و آذربایجان در حال پیشبرد طرح ترانزیتی با عنوان «محور لاجورد» هستند؛ طرحی که با دورزدن ایران میتواند افغانستان را به اروپا وصل کند. از این نظر سوآپ گازی سهجانبه به ورود ایران در محور لاجورد ختم میشود. از طرف دیگر مهمترین مزیت سوآپ گازی ایران، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان علاوه بر دیدهشدن نقش ایران در محور لاجورد به ارتقای نقش ژئوانرژیک کشور در انتقال گاز بین باکو و عشقآباد بازمیگردد. این مزیت در ارتباط با رابطه کشورهای ایران و آذربایجان که در ماههای گذشته دچار اختلافات سیاسی شده بودند، اهمیت بیشتری مییابد. خاصه آنکه طی سالهای اخیر ترکیه با سرعتبخشیدن به خط لوله 80کیلومتری ایغیدیر به نخجوان به طور جد خواهان حذف گاز ایران و جایگزینی آن با گاز خود است. هرچند رابطه این خط لوله با قرارداد جدید ایران هنوز با ابهام مواجه است، ولی بدون شک قرارداد سوآپ میتواند نفوذ ایران را در این منطقه تقویت کند تا جایی که عملا حذف تهران ممکن نباشد. به هر حال علاوه بر برنامه جدی آنکارا – باکو بر ایجاد تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه قفقاز جنوبی بعد از جنگ 44روزه پاییز سال 2020 قرهباغ با محوریت تحمیل کریدور زنگهزور در تلاشاند در سایه تشکیل تروئیکای منطقهای با همکاری گرجستان، ذیل محور باکو- آنکارا - تفلیس نوعی حصر ژئوپلیتیک را برای ارمنستان رقم بزنند که در حقیقت بار و لطمه اصلی آن برای ایران خواهد بود، چراکه مسیر ترانزیتی جمهوری اسلامی به اروپا بسته خواهد شد؛ ازاینرو تحقق سوآپ گازی، وزن تهران را در معادلات قفقاز جنوبی تغییر خواهد داد. بنابراین پیشبردن قرارداد سوآپ گازی ایران با ترکمنستان و آذربایجان از شش بُعد اقتصادی، سیاسی، ترانزینی، دیپلماتیک، ژئوپلیتیک و ژئوانرژیک برای ایران حائز اهمیت است.