|

گفت‌وگوی «شرق» با هادی خانی، معاون وزیر اقتصاد

پالرمو و CFT درگیر سوءتفاهم

کلیات دو کنوانسیون سی‌اف‌تی و پالرمو، هفته گذشته در مجمع تشخیص مصلحت بررسی شد و در هفته جاری قرار است جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار بگیرد. هادی خانی، معاون وزیر اقتصاد و رئیس مرکز اطلاعات مالی، در گفت‌وگو با «شرق» ضمن بیان اینکه حالا دیگر به تمام ابهامات مجمع در‌باره این بندها پاسخ داده شده و هیچ نقطه غیرشفافی باقی نمانده، نسبت به تصویب این دو لایحه ابراز امیدواری می‌کند. او در این گفت‌وگو به مهم‌ترین دغدغه‌ها و نگرانی‌های مطرح‌شده از سوی مخالفان درباره FATF پاسخ می‌دهد و تأکید می‌کند که در هیچ‌یک از استانداردها و توصیه‌های این گروه مالی هیچ اطلاعاتی از هیچ کشوری درخواست نشده است و همه نگرانی‌ها درباره افشای اطلاعات حیاتی و امنیتی اقتصادی کشور در شرایط تحریم، نادرست است.

پالرمو  و CFT  درگیر سوءتفاهم

کلیات دو کنوانسیون سی‌اف‌تی و پالرمو، هفته گذشته در مجمع تشخیص مصلحت بررسی شد و در هفته جاری قرار است جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار بگیرد. هادی خانی، معاون وزیر اقتصاد و رئیس مرکز اطلاعات مالی، در گفت‌وگو با «شرق» ضمن بیان اینکه حالا دیگر به تمام ابهامات مجمع در‌باره این بندها پاسخ داده شده و هیچ نقطه غیرشفافی باقی نمانده، نسبت به تصویب این دو لایحه ابراز امیدواری می‌کند. او در این گفت‌وگو به مهم‌ترین دغدغه‌ها و نگرانی‌های مطرح‌شده از سوی مخالفان درباره FATF پاسخ می‌دهد و تأکید می‌کند که در هیچ‌یک از استانداردها و توصیه‌های این گروه مالی هیچ اطلاعاتی از هیچ کشوری درخواست نشده است و همه نگرانی‌ها درباره افشای اطلاعات حیاتی و امنیتی اقتصادی کشور در شرایط تحریم، نادرست است.

 

چرا‌که اگر قرار بود با پذیرفتن بندهای FATF اطلاعات مهم افشا شود، غول‌های اقتصادی دنیا مثل چین، روسیه و آمریکا هرگز حاضر به پذیرش این استانداردها نمی‌شدند. به گفته خانی فقط برداشت‌های غیرفنی و نگاه‌های سیاسی به مقوله FATF موجب برداشت‌های نادرست و نهایتا رویکردهای تقابلی به دو کنوانسیون پالرمو و سی‌اف‌تی شده است. درحالی که برخلاف ادعای مخالفان، اتفاقا عدم همکاری کامل با FATF در اصل تسهیل تحریم‌های آمریکاست؛ زیرا بدون هیچ هزینه‌ای از سمت این کشور، شبکه مالی ایران را تحت فشار مضاعف قرار می‌دهد.

 

 در حال حاضر فضا درباره دو کنوانسیون باقی‌مانده از FATF که هنوز به تصویب نرسیده‌اند، چطور است؟ در واقع شما فضا را چطور ارزیابی می‌کنید؟

 

اول من اصلاح بکنم؛ این دوتا کنوانسیون، کنوانسیون‌های FATF نیستند، کنوانسیون‌های سازمان ملل متحد و شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند. یعنی الزام پیوستن ما به این دوتا کنوانسیون از سمت FATF صرفا نیست. ما عضو سازمان ملل متحد و متعهد به معاهدات بین‌المللی هستیم ولیکن FATF در توصیه شماره ۳۶ خودش و همچنین در برنامه اقدامی که با کشور ما در سال ۱۳۹۵ توافق کرده، پیوستن به این دو کنوانسیون را جزء شرایط خود اعلام کرده و ما هم پذیرفتیم. البته کلا FATF روی چهار کنوانسیون حساسیت داشته از همان اول یکی کنوانسیون مبارزه با فساد مریدا که به آن پیوستیم و در حال اجرا هست، یکی کنوانسیون مبارزه با مواد مخدر که آن هم در حال اجراست و دو کنوانسیون باقی‌مانده سی‌اف‌تی و پالرمو که تا به امروز تعیین‌تکلیف‌شان نکرده‌ایم. جالب اینجاست این دوتا کنوانسیون برخلاف سایر کنوانسیون‌هایی که الان اشاره کردم و بهشان پیوستیم، سیستم نظارتی و کنترلی ندارد، درحالی‌که آنها دارند؛ یعنی ما اکنون کنترل و چک و بازرسی می‌شویم.

 

امروز که با شما صحبت می‌کنم فکر می‌کنم با گفتمان‌سازی و ادراک‌سازی فنی و حقوقی که در دولت جدید روی این موضوع در مقایسه با گذشته انجام شد، درک مناسب‌تری نسبت به ماهیت این دو کنوانسیون و مزایا و معایبش در کشور و در خود مجمع تشخیص مصلحت نظام ایجاد شده است. تصور من بر این است که از نظر فنی و نظر حقوقی دیگر نکته مبهم یا تاریکی وجود ندارد که بخواهد مانع از تصمیم‌گیری کشور درخصوص این دو کنوانسیون بشود. تقریبا به تمام سؤالات و تمام ابهامات نمایندگان محترم مجمع تشخیص در قالب کمیته‌ها و کارگرو‌ه‌ها پاسخ داده شد؛ پاسخ‌های مستند و دقیق. من فکر می‌کنم ان‌شاءالله اگر مشکل خاصی پیش نیاید، باید در جلسات آتی مجمع تشخیص مصلحت نظام این کنوانسیون‌ها تعیین ‌تکلیف بشود.

 

با اینکه به قول شما توضیحات کافی داده شده و کاملا همه چیز شفاف است، اما همچنان ابهامات یا بهتر بگویم ادعاهایی از سوی مخالفان مطرح می‌شود. مثلا بیشترین چیزی که در‌باره FATF می‌گویند، این است که ما در وضعیت تحریم هستیم و به‌سختی این تحریم‌ها را دور زده‌ایم، همکاری کامل با FATF به نوعی می‌تواند اطلاعات حیاتی اقتصادی ما را در اختیار تحریم‌کنندگان ما قرار بدهد. لطفا در این باره یک توضیح شفاف به مخالفان بفرمایید.

 

شاید بیشترین فهمی که الان درمورد FATF در کشور چه در سطح عوام چه خواص ایجاد شده، فهمی است که از طریق گفتارهای رسانه‌ای اتفاق افتاده که البته در دنیا مرسوم نیست که موضوع تخصصی و فنی و حقوقی مثل FATF در فضای رسانه به بحث گذاشته بشود. بیشتر در قالب کارهای تخصصی و کارشناسی انجام می‌شود اما خوب در کشور ما متأسفانه این موضوع به نادرستی از طریق رسانه‌ها و بحث‌های رسانه‌ای و نادرست ایجاد شده است. ببینید، FATF خودش یک نهاد است.

 

یعنی ۵۰ نفر آدم در فرانسه در یک ساختمان کوچک هستند و نه بانک اطلاعاتی دارند، نه دیتاسنتر دارند، نه زیرساخت‌های IT و زیرساخت‌های شبکه‌ای دارند که بخواهند دیتا از کشورها جمع کنند. توصیه‌ها و استانداردهایی که تهیه شده با نظر تمام کشورها تهیه شده است. تمام کشورها خودشان هم دغدغه لو‌رفتن اطلاعات حیاتی و اقتصادی خودشان را دارند و نظر دادند و پذیرفتند. وقتی تمام این کشورها نظر دادند، ۳۹ عضو اصلی FATF که آن هم مجموعه از کشورها هستند، این را تصویب کردند. کشورهایی مثل چین، روسیه، ژاپن یا هندوستان یا کشورهایی که در حوزه اقتصاد رقبای سرسختی دارند و برایشان مهم است که اطلاعات حیاتی و اقتصادی‌شان را جایی مطالبه نکند و در اختیار رقبایشان قرار ندهد، این را تأیید و تصویب کردند. پس اینکه بگوییم استانداردها و توصیه‌های FATF به این سمت بوده که اطلاعات حیاتی و اقتصادی از کشورها گرفته بشود، کاملا نادرست است.

 

چون هیچ جایی در توصیه‌های FATF و در استانداردهای FATF دنبال گرفتن اطلاعات از کشورها نیست و نبوده. اگر همچین شرطی در توصیه‌هایش بود، هیچ کشوری حاضر نمی‌شد با FATF همکاری کند؛ چون به هر حال اطلاعات اقتصادی و حیاتی برای همه کشورها مهم است و این بحث یک بحث انحرافی بود که از اول در کشور ما ایجاد شد در حالی که کاملا نادرست بود. ما بند به بند توسعه FATF را در مجمع به بحث گذاشتیم که کجای این توصیه‌ها نوشته که ما باید به FATF به اطلاعات بدهیم؟ فقط در یک توصیه FATF هست که کشورها باید با همدیگر در ردیابی‌های مالی شبکه‌های پول‌‌شویی یا شبکه‌های تأمین مالی تروریسم همکاری بکنند که آن هم ما برایش قانون داخلی داریم. ماده هفت قانون مبارزه با پول‌شویی سازوکار تبادل اطلاعات بین کشورها‌ست، نه بین کشور و FATF؛ چون اصلا FATF این وسط نه دیتایی می‌خواهد و نه به دردش می‌خورد. ما با این حرف‌ها خودمان را ترساندیم، بعد هم کار را متوقف کردیم. آسیبش هم به کشور وارد شد.

 

ما چون نرفتیم با FATF تعامل کنیم، از سال 1395 که اکشن‌پلن امضا کردیم تا ۹۶ که یک سال فرصت داشتیم، ۹۶ تا ۹۸ هم که FATF به ما فرصت داد که برنامه اقدام را اجرا کنیم و باز این فرصت را مدیریت نکردیم، وارد اقدام تقابلی شدیم. عملیاتی و اجرائی شده، اقدام تقابلی به این شکل است که اکنون در مورد ایران نظارت و کنترل شدید فعالیت‌های اقتصادی در خارج از کشور وجود دارد. هر کسی پاسپورت ایرانی دارد و به هر مؤسسه مالی در دنیا اعم از بانک، صرافی، کارگزاری و... مراجعه می‌کند، به عنوان شخص پرخطر پول‌شویی و پرخطر تأمین مالی تروریسم مکلف به دادن اطلاعاتی است که ثابت کند فعالیت‌هایش و منشأ پولش در این راستا نیست. این خودش درز اطلاعاتی وحشتناکی است که هیچ کنترلی روی آن وجود ندارد. پس اینکه ما همکاری نکنیم، باعث لورفتن اطلاعاتمان می‌شود نه اینکه از لیست سیاه خارج شویم.

 

در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام این موضوع به دقت به بحث گذاشته شد، ما هم اعلام آمادگی کردیم که اگر سندی دارید که نشان می‌دهد در چارچوب تعامل با FATF قرار است اطلاعات اقتصادی کشور را بدهیم به ما نشان دهید. در توصیه FATF، هیچ جایی اشاره نشده که باید اطلاعات بدهیم، حتی داخل خود کنوانسیون‌ها هم هر جا بحث همکاری‌های اطلاعاتی مطرح می‌شود، می‌گوید در چارچوب قوانین داخلی. این کنوانسیون‌ها یا استانداردها خاص کشور ما نوشته نشده که بگوییم تمام دنیا جمع شدند برای ایران مجموعه استانداردهایی را نوشتند تا اطلاعاتمان را بگیرند. تمام دنیا با این قوانین کار می‌کنند و مدیریتش می‌کنند.

 

 اگر مسئله مخالفت تحریم‌بودن کشور ماست، پس چطور همین حالا کشورهایی که مشمول تحریم هستند مثل روسیه و ونزوئلا با FATF همکاری دارند!

 

همین‌طور است. تحریم و FATF دو خط موازی‌اند نه متقاطع. گره‌زدن مدیریت تحریم‌ها به مدیریت FATF یک اشتباه استراتژیک است. به قول شما کشور‌ی مثل روسیه تحریم است، اما با اینکه از عضویت FATF هم تعلیق شدند هنوز رئیس گروه مبارزه اوراسیا است و با FATF به‌شدت همکاری می‌کند. چون برایش مهم است. چون شاخص سلامت در پول‌شویی و تأمین مالی تروریسم یکی از شاخص‌های اصلی سرمایه‌گذاری در دنیاست و برای روسیه مهم است که نمره منفی نداشته باشد. برایش مهم است که در کشورهای دیگر به عنوان یک کشور پرخطر پول‌شویی معرفی نشود. خیلی از این کشورهایی که عضو FATF هستند در لیست تحریم آمریکا هستند، در لیست تحریم اشخاص فرانسوی، عربستانی و حتی صهیونیستی می‌بینید. در حالی که همین روز اگر ما در مذاکرات موفق شویم و توافق کنیم که تحریم‌ها را برداریم، پشت سد FATF متوقف می‌شویم.

 

چون در نظام پولی-مالی دنیا اگر برخی از بانک‌های بزرگ به خاطر فشارهای آمریکا حاضر شدند به تحریم‌های آمریکا علیه ایران تن بدهند، اما بدون تحریم هم سایر مؤسسات و بانک‌ها یا صرافی‌ها و کارگزاری‌های دنیا که لزوما خود را در چارچوب همراهی با آمریکا نمی‌بینند، به بهانه FATF با ما همکاری نمی‌کنند. تحریم‌ها تعداد مشخصی از مردم را تحریم کرد اما FATF پاسپورت ایرانی را تحریم کرده است. تحریم یک‌جانبه سیاسی که سازمان ملل آن را قبول نکرده با محدودیت FATF  که مورد تأیید سازمان ملل و قطع‌نامه‌های شورای سازمان ملل متحد است، با هم خیلی فرق دارد.

 

مسئله دیگری که از سمت مخالفان مطرح می‌شود، این است که دو لایحه باقی‌مانده چه تصویب بشوند و چه نشوند، ما همچنان در لیست سیاه هستیم. همین الان کره شمالی این دو لایحه را پذیرفته اما نهایتا موفق نشده از لیست سیاه خارج شود. به نظر می‌رسد مخالفان می‌خواهند بدانند چه تضمینی وجود دارد که با پذیرش این دو لایحه از لیست سیاه حداقل خارج شویم؟

 

این دو کنوانسیون شرط لازم خروج ایران از لیست سیاه هستند، اما شرط کافی نیستند. ما یک برنامه اقدام داریم که دو بند از برنامه اقدام، کنوانسیون پالرمو و سی‌اف‌تی هستند. این دو بند پاس شوند، سایر بندها را هم باید انجام دهیم تا از لیست سیاه خارج شویم. آن چیزی که مسلم است، این است که توافق‌نامه رسمی بین ما و FATF وجود دارد و در چارچوب این توافق‌نامه رسمی، پنج بند از برنامه اقدام کاملا تأیید شده، ۱۲ بند هم تا حد خیلی زیادی حل شده. یعنی می‌توانیم بگوییم ۱۷ بند را تقریبا پاس کرده‌ایم و الباقی بند‌ها را هم باید انجام دهیم تا از لیست سیاه خارج شویم. اما چرا پالرمو و سی‌اف‌تی الان خیلی مهم است؟ این حرف درست است که اگر ما این دو را بپذیریم، تا سایر بندهایمان را انجام ندهیم، از لیست سیاه خارج نمی‌شویم اما FATF در بیانیه‌اش از سال ۹۸ اعلام کرده اگر این دو تا کنوانسیون را ایران بپذیرد و تصویب کند، درخصوص تعلیق اقدامات تقابلی تصمیم‌گیری می‌شود. ما الان دنبال دو چیز هستیم؛

 

یک اینکه اقدامات تقابلی تعلیق شود، چون آن چیزی که از لیست سیاه مهم‌تر است، خارج‌شدن ما از تعلیق اقدامات تقابلی‌مان است. چون لیست سیاه با حذف اقدام تقابلی، تبدیل می‌شود به یک رفتار عادی که با برخی دیگر از کشورها هم می‌شود. از این مهم‌تر، اینکه با پذیرش این دو کنوانسیون فضای شبکه‌سازی و اجماع‌سازی در بین کشورهای دوست ما برای اینکه از ما حمایت کنند در جلسات FATF ایجاد می‌شود. چون به هر حال همه اعضای FATF که موافقین آمریکا نیستند ولی وقتی ما معاهدات بین‌المللی را قبول نمی‌کنیم، دست آ‌نها هم بسته است برای دفاع. چون واقعا سی‌اف‌تی و پالرمو تبدیل به ابزار فضاسازی و سم‌پاشی علیه ما شده است. می‌گویند اگر مدعی هستند تأمین مالی تروریستی نمی‌کنند، چرا کنوانسیون سیاسی آن را نپذیرفتند؟ اگر مدعی هستند که در حوزه جرائم سازمان‌یافته فراملی مثل قاچاق مواد مخدر، قاچاق سلاح و... فعالیت ندارند، پس چرا کنوانسیون پالرمو را نپذیرفتند؟ بسیاری از کشورهای حتی اروپایی همراه ما بودند، مدافع ما بودند اما این دست‌دست‌کردن‌ها و تعیین تکلیف نکردن‌ها یواش‌یواش آنها را هم ناامید کرد که خود ایران عزمی برای حل مشکلش ندارد.

 

این کنوانسیون‌ها مشابه تمام کنوانسیون‌های سازمان ملل متحد که ما تا الان پذیرفتیم، هم فرصت هستند و هم تهدید. همه را باید مدیریت کنیم همان‌طور که بقیه کشورها این کار را می‌کنند.

 

  لطفا با جزئیات بیشتری توضیح بدهید که حضور در لیست سیاه با مشمول اقدامات تقابلی‌بودن دقیقا در عمل چه تفاوت‌هایی دارد؟

 

تعریف لیست سیاه در استانداردهای FATF خیلی شفاف است. خوشبختانه تمام بازیگرهای فیلم FATF سناریوی نوشته‌شده دارند و طبق همان بازی می‌کنند. چیز پنهان و مخفی وجود ندارد و همه چیز در اختیار همه کشورها هست؛ یعنی همه می‌دانند چه زمانی و چطور وارد لیست سیاه یا خاکستری می‌شوند و چه زمان از آن خارج می‌شوند. اصلا نه تصمیم سلیقه‌ای اینجا وجود دارد، نه برخورد شخصی یا سیاسی‌. اگر کشوری عضو گروه‌های منطقه FATF نشود، به لیست سیاه منطقه‌ای وارد می‌شود. شروع داستان ما برای FATF هم این بود که به گروه‌های منطقه FATF نرفتیم. یا مثلا شرط دوم گفته که اگر از مجموع توصیه‌های FATF، بیشتر از ۱۵ توصیه را کشوری اقدام نکرده باشد، به لیست سیاه راه می‌یابد.

 

وقتی اکشن پلن‌ ما‌ نوشته و امضا شد، ولی بعد اجرا نشد و بعد هم به چالش‌هایی مثل عدم تصویب لوایح برخورد کردیم، علیه ما اقدام‌ تقابلی تعریف کرد. اقدام تقابلی یعنی طرف حساب ما دیگر FATF نیست، دنیاست. در‌‌واقع در حوزه پولی و مالی ما نه با FATF بلکه با دنیا مشکل داریم. چیزی که الان ما به اسم FATF بزرگ کردیم در داخل کشور خودمان، صرفا توصیه‌ها و استانداردهایی است که همه دنیا پذیرفته و ما الان با دنیا طرفیم نه با‌‌ FATF. وقتی اقدام تقابلی علیه کشوری تعریف می‌شود، تمام کشورهایی که عضو گروه‌های منطقه‌ای هستند، به غیر از کره‌شمالی و ایران، ‌ملزم به اجرا این اقدامات علیه ما هستند. اقدامات تقابلی فعلا برای ما از جنس نظارت‌های خیلی شدید است. از ما بدتر الان کره ‌شمالی است‌ که برخلاف ما فعال عمل نکرده و وقتی برنامه اقدامش ابطال شد، گزارش جدید نداد، اما ما مرتب گزارش می‌دهیم.

 

به همین دلیل اگر ایرانی امروز خارج از کشور می‌تواند سرویس بگیرد ولی به سختی، تبعه کره ‌شمالی هیچ سرویسی نمی‌تواند دریافت کند. تمام کارگزاری‌ها و مؤسسات پولی و مالی دنیا حق ارائه خدمات به اتباع کره‌ شمالی را ندارند. تازه باز هم برخورد امروز با کره‌ شمالی آخرش نیست؛ چون در توصیه ۱۹ FATF این اقدامات تقابلی را در‌واقع به‌عنوان نمونه گفته و این اختیار به کشورها داده شده است که هر کشوری هر اقدام تقابلی هم که دوست دارد علیه ما تعریف کند. پس فضا، فضای جدی است و باید مدیریت شود تا به سخت‌ترین و پیچیده‌ترین حالت‌ها نرسد.

 

  بین صحبت‌هایتان اشاره کردید که یک نگاه سیاسی به FATF وجود دارد. من فکر می‌کنم اساس بدبینی‌ها هم از همین نگاه سیاسی می‌آید. برخی مخالفان حتی به صراحت‌ می‌گویند‌ همکاری با FATF، بازی‌کردن در زمین آمریکا‌ست یا مثلا ادعا می‌کنند که با توجه به نقشی که آمریکا و اسرائیل دارند، ایران در رأی‌گیری‌ها شانسی ندارد. فکر می‌کنید اساسا این جنس نگاه به یک مجمع اقتصادی‌ از کجا نشئت می‌گیرد؟

 

من احساس می‌کنم چون پایه گفتمان‌ موضوع FATF کج گذاشته شد، بعضا با لج‌بازی‌های گفتاری و فکری مواجهیم تا با یک بحث منطقی و کارشناسی؛ یعنی افرادی بودند که موضع‌گیری‌هایی را در گذشته داشتند و حالا نگران تغییر موضع خودشان هستند. درحالی‌که اگر نگاه ملی داشته باشیم، که باید داشته باشیم، هر کجا لازم است باید اشتباه خود را اصلاح کنیم. من یک سؤال مشخص از مخالفان می‌پرسم؛ آیا حضور ما در لیست سیاه FATF برای اقتصادمان خسارت دارد یا خیر؟ اگر دارد، این حرف خیلی سطحی‌نگرانه نیست که بگوییم آمریکا دوست دارد ما خسارت نبینیم و اصرار دارد هر‌چه سریع‌تر از لیست سیاه خارج ‌شویم؟! اگر واقعا آمریکا را دشمن خود می‌دانیم، قطعا دشمن ما اقدامی به نفع ما انجام نمی‌دهد.

 

امروز تمام ارتباطات مالی ما با دنیا قفل است. حتی آن بانک‌ها یا مؤسسات مالی که حاضر نیستند تن به تحریم‌های آمریکا بدهند، به بهانه FATF با ما کار نمی‌کنند. خوب این به نفع آمریکاست؛ چون دیگر مجبور نیست به زور کشورها را وادار به قطع ارتباط تجاری و مالی با ما کند. اینکه گفته می‌شود با حضور آمریکا و اسرائیل ما نمی‌توانیم در اجماع و رأی‌گیری‌ها از لیست سیاه خارج ‌شویم نیز ‌‌ناشی از ناآگاهی است. کجا نوشته که نظام رأی‌گیری در FATF اتفاق آراست؟ شما موضوع‌تان را ارائه می‌کنید، کشورهای موافق و مخالف نظرشان را می‌گویند. بعد شما باید از کار خودتان در برابر کشورهای مخالف دفاع ‌کنید و جواب فنی و حقوقی بدهید.

 

وقتی جواب فنی دادید، خود‌به‌خود اجماع اتفاق می‌افتد. اگر با حضور آمریکا و اسرائیل نمی‌توانستیم رأی جمع کنیم، پس چطور تا امروز ۱۷ بند را تصویب گرفتیم؟ یا وقتی ترامپ به خزانه‌داری آمریکا دستور داد ‌اقدامات تقابلی علیه ایران نباید برداشته ‌شود، من مکاتبه کردم با رئیس FATF و به صراحت پرسیدم ‌آیا ترامپ می‌تواند مانع خروج از لیست سیاه بشود؟ و به ما پاسخ رسمی دادند که ما بر‌اساس اسناد، استانداردها و بحث فنی و حقوقی‌مان کار می‌کنیم و از آمریکا یا کشورهای دیگری خط نمی‌گیریم. اصلا گیریم همه اینها اشتباه، نظر همه مخالفان محترم را می‌پذیریم، حق با شماست؛ اما آیا انقلابی‌گری و مدیریت صحیح کشور یعنی خالی‌کردن میدان به نفع کشورهای متخاصم؟ یعنی پاک‌کردن صورت‌مسئله‌ها و یک گوشه قایم‌شدن؟ یا وارد مطالبه‌گری شدن؟ ما با سند حرف می‌زنیم و با سند با ما حرف بزنید. ما با سند می‌گوییم شما اشتباه می‌کنید، خوب شما هم با سند به ما بگویید که ما اشتباه می‌کنیم.

 

  بین صحبت‌هایتان اشاره کردید به اینکه به مخالفان اطلاعات نادرست داده شد؛ به نظر شما بعد از سال‌ها شفاف‌سازی در‌این‌باره، واقعا مشکل اطلاعات نادرست است یا دیگر بحث لجاجت سیاسی و حتی منافع گروهی خاص مطرح است؟

 

من اول فرض را بر این می‌گذارم که اطلاعات نادرست داده شده، چون نمی‌توانم بگویم کسانی که مخالف FATF هستند، دغدغه ملی و دغدغه مردم را ندارند، اما‌ اتفاق بدی که افتاد، متأسفانه این بود که در گذشته یک نوع اطلاع‌رسانی نادرست اتفاق افتاد که ضعف شاید امثال بنده بوده که باید دقیق می‌گفتیم، دقیق توضیح می‌دادیم و به سؤالات پاسخ مستند می‌دادیم. با‌این‌حال در برخی از افراد هم این بازگشت و عقب‌نشینی این‌طور تعبیر می‌شد که اگر تغییر موضع بدهند، خود را خراب کرده‌اند. به‌ هر حال ‌فرض اول همچنان بر اطلاعات نادرست است؛ اگرچه برخی هم ممکن است گاهی لجاجت به خرج بدهند. مجمع تشخیص مصلحت نظام برای همین ایجاد شده که حرف‌های موافق و مخالف را بشنود و برای مصلحت کشور تصمیم بگیرد؛ چون به هر حال نمی‌شد انتظار داشت‌ حتما روی یک موضوع همه توافق داشته باشند.

 

به نظرم این مخالفت‌ها ناشی از ناآگاهی و عدم شناخت استانداردها و توصیه‌های FATF و البته ‌لمس‌نکردن مشکلاتی است که مردم خارج از کشور با پاسپورت ایرانی با این موضوع دارند. ناشی از صرفا شنیدن حرف‌ها و تفسیرهای شخصی است. در جلسات مجمع تشخیص، ما حتی روی اسناد به انگلیسی بحث می‌کردیم؛ چون حتی روی نسخه فارسی تشکیک می‌شد که ممکن است تفسیر عده خاصی باشد. امروز به قاطعیت عرض می‌کنم که هیچ سؤال فنی و حقوقی بدون پاسخی‌ نداریم در بین این دوستان. پاسخ را مستند دریافت کردند. برخی می‌گفتند به واسطه این لوایح ما از گروه‌های مقاومت دیگر نمی‌توانیم حمایت کنیم. من پاسخ دادم که خود کشورهای میزبان گروه‌های مقاومت CFT را پذیرفتند و ملحق شدند. اگر قرار بود به واسطه کنوانسیون‌ها، اطلاعات به دست بیاورند، خوب این اطلاعات را از آنها می‌گرفتند. اما نمی‌توانند چون اطلاعات‌ داده‌شده در چارچوب قوانین داخلی است. کجا نوشته که قرار است اطلاعات گروه‌های مقاومت را بدهیم؟ به من نشان بدهید. در کنوانسیون بخش‌هایی که به همکاری اطلاعاتی استناد شده، اشاره شده در چارچوب قوانین و مقررات داخلی.

 

 شما ابتدای صحبت‌هایتان جایی اشاره کردید که FATF و تحریم‌ها دو خط موازی هستند و گرهی بین آنها وجود ندارد؛ ولی از نگاه بسیاری از مخالفان این‌طور نیست و یک درهم‌تنیدگی بین این دو موضوع وجود دارد. برای مثال، در حال حاضر که مذاکرات انجام می‌شود، برخی مخالفان تصویب لوایح باقی‌مانده را شبیه امتیاز‌دادن می‌دانند و نگران هستند که اگر تحریم‌ها پابرجا بماند و ما این دو لایحه را تصویب کرده باشیم، چه اتفاقی برایمان می‌افتد. چه پاسخی به این دست نگرانی‌ها دارید؟

 

اولا کنوانسیون‌ها متعلق به سازمان ملل متحد است نه آمریکا. الزام به پذیرش این کنوانسیون‌ها، قطع‌نامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد است نه دستور ترامپ. نیاز ما برای پیوستن به این کنوانسیون‌ها، رفع مشکلات اقتصادی‌مان و شبکه‌سازی و اجماع در بین کشورهای دوست است، نه رفع نیازهای آمریکا. این حرف که ما باید برای تصویب CFT و پالرمو از آمریکا امتیاز بگیریم، مصداق این است که بگوییم آمریکا باید به ما امتیاز بدهد تا ما مشکلات‌مان را حل کرده، اعتماد دنیا نسبت به خودمان را تقویت کنیم و تعاملات پولی و مالی‌مان را با دنیا بهبود ببخشیم! این نگاهی به‌شدت سطحی به موضوع است. من تأکید می‌کنم که هر دو کنوانسیون برای ما بدون تهدید نیست، همان‌طور که برای تمام دنیا هست، اما اینکه بخواهیم مدیریت این کنوانسیون‌ها را با این حرف‌ها و نگاه‌های سطحی پیش ببریم، آسیب‌زاست. بله ممکن است در پی تصویب با مشکلاتی مواجه ‌شویم، هیچ‌‌کس منکر این نیست، اما مگر در سایر کنوانسیون‌هایی که پذیرفتیم به مشکل نخوردیم؟

 

بله خوردیم، اما مدیریتش کردیم. این یکی را هم می‌توانیم مدیریت کنیم. ولی متأسفانه این دو‌ کنوانسیون تبدیل شده به یک ابزار سیاسی داخلی و از مسیر فنی و حقوقی و عاقلانه خودش خارج شده است. موضوع دیگر تبدیل شده به یک ابزار کشمکش سیاسی که هیچ جای دنیا مرسوم نیست. چرا هر نوع تفسیر شخصی را که داریم‌، علنی در رسانه اعلام می‌کنیم که هم به مردم ذهنیت نادرست بدهیم و هم فضا را به نحوی غبار‌آلود کنیم؟ اگر نگرانی وجود دارد، بهتر این است که معاهده بین‌المللی را قبول کنیم و بعد با مطرح‌کردن نگرانی‌هایمان، از آنها بخواهیم‌ برای ما شفافش کنند. تمام کشورهایی که دغدغه حمایت از مقاومت را داشتند و همه کشورهای اسلامی، کمیسیون‌های پالرمو و CFT را پذیرفتنند و حق شرط گذاشتند تا بتوانند مدیریت کنند. ای کاش به ‌جای کشاندن موضوعات به این بحث‌های سطحی و عامیانه، در عمق ورود کنند و برای مدیریت چالش‌ها فکری ‌کنند، نه برای حذف صورت‌مسئله‌ها؛ چون نه برای کشور، نه برای آینده و نه برای مردم بازی با چالش‌های بین‌المللی به این فرم منفعتی نخواهد داشت.

 

 لطفا شفاف توضیح بدهید‌ وقتی از چالش‌های احتمالی پالرمو و CFT حرف می‌زنیم، دقیقا منظورمان چیست؟ چون ظاهرا همه ابهامات مخالفان در همین نقطه است که از 41 بند، فقط همین دو کنوانسیون باقی مانده است.

 

تمام توصیه‌های FATF در قوانین و مقررات داخلی ما الان گنجانده شده است و در حال اجرا‌ست، اما در چارچوب برنامه اقدام، تکمیل این اقدامات و جمع‌بندی آنها و یک‌سری اصلاحات قوانینی که نیاز داشتیم، در این سال‌ها به تأخیر افتاده که عامل اصلی آن هم ناهماهنگی‌های داخلی بوده است. ما از 41 بند برنامه اقدام، پنج بند را کامل از FATF تأیید گرفتیم و در اجلاس FATF تصویب شده که ایران انجام داده است. ۱۲ بندش را هم تا حد خیلی زیادی از ما پذیرفتند؛ یعنی پذیرش کامل نیست، اما تا حد زیادی پذیرفته است که البته چالش خیلی زیادی نداریم و آنها را پذیرفته‌شده تلقی می‌کنیم؛

 

چون چند اشکال جزئی دارد که قابل حل است. الباقی بندهای برنامه اقدام اما یک‌سری اصلاحات قوانین و مقرراتی و در‌واقع همکاری‌های تقسیم کار ملی و بین دستگاهی نیاز دارد که شاید بین اینها همین موضوع که CFT و پالرمو در مجمع تشخیص مصلحت نظام رفته، خیلی پررنگ شد. طوری هم متأسفانه در گذشته فضاسازی شد که گویی مجمع می‌خواهد در مورد ماهیت FATF تصمیم بگیرد که البته به درستی رئیس محترم مجمع تشخیص در جلساتی که حداقل در این دولت تشکیل شد، به این موضوع مرتب تأکید می‌کردند که مجمع در جایگاه تصمیم‌گیری درباره ‌خوب‌بودن یا بد‌بودن تعامل ما با FATF نیست. این دو لایحه از این جهت مهم هستند که ما اقدام تقابلی را تعلیق کنیم، اما اینکه می‌پرسید چه تهدید‌های دارد، الان که دارم با شما صحبت می‌کنم، ما به تهدید مشخصی نرسیدیم‌ چون همه چیز شفاف است، اما فردا را نمی‌دانم.

 

شاید فردا توصیه آپدیت و چیزهای جدید مطرح شود که آن موقع باید بتوانیم مدیریت کنیم و تصمیم بگیریم. اگر تغییری در شرایط ایجاد شود، مثل تمام کشورهای دیگر تصمیم می‌گیریم و حتی اگر لازم شد، مثلا تغییرات طوری بود که منافع ملی کشور ‌یا منافع امنیتی کشور تهدید می‌شد، خارج می‌شویم. اما وقتی از اساس نپذیرفته باشیم، اصلا تریبون نداریم که حرف بزنیم. ما اگر می‌پذیرفتیم یا می‌رفتیم با FATF عادی‌سازی پرونده‌مان را انجام می‌دادیم، الان تریبون داشتیم، مدعی بودیم و در تغییرات نقش ایفا می‌کردیم.

 

FATF چالش دائمی کشور است و روز به روز هم قدرتش بیشتر می‌شود. روز به‌ روز سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با FATF همکاری بیشتری می‌کنند. الان اینترپل با FATF تفاهم‌نامه همکاری دارد، بانک جهانی دارد، صندوق بین‌المللی پول دارد، بیمه جهانی دارد، گمرک جهانی و تمام سازمان‌های دیگر هم دارند. بیش از ۳۰ قطع‌نامه شورای امنیت سازمان ملل متحد از استانداردها و توصیه FATF حمایت کرده؛ یعنی موضوع، موضوع بین‌المللی است. نقطه مقابل ما نهاد FATF نیست، نقطه مقابل ما کشورهایی هستند که توصیه‌های FATF را پذیرفته‌اند و با FATF همکاری نزدیک دارند. ما می‌خواهیم با دنیا کار کنیم، نمی‌خواهیم با FATF کار بکنیم. الان به‌جز کره‌شمالی با هر کشور دیگری بخواهیم کار پولی و مالی انجام بدهیم، به سد اقدامات تقابلی FATF علیه کشور برخورد می‌کنیم.

 

 در پی همان تفکر در‌هم‌تنیدگی تحریم و FATF که اشاره کردم، بعضی هم این نگاه را دارند که تا زمانی که تحریم‌ها پابرجا باشند، حتی خروج ما از لیست سیاه FATF هم برایمان تأثیری ندارد و مشکلی از مشکلات ما حل نمی‌کند. در‌این‌باره هم لطفا توضیح دهید.

 

این حرف هم کاملا نادرست است. قبول، تحریم‌های ظالمانه آمریکا به ما خیلی فشار آورده، اما من اشاره کردم آمریکا برای اینکه تحریم‌هایش را علیه اتباع ایرانی که در لیست تحریم‌های خودش قرار داده در دنیا عملیاتی کند، یا تهدید می‌کند یا باج می‌دهد؛ چون تحریم‌های آمریکا، تحریم‌های مورد تأیید سازمان ملل متحد نیست که ابزارهای سازمان ملل یا شورای امنیت سازمان ملل متحد از این تحریم‌ها حمایت کند. پس آمریکا باید هزینه بکند تا این تحریم‌ها را علیه ما عملیاتی ‌کند. اما با وجود FATF این‌طور نیست. ضمن اینکه الان که ما می‌خواهیم تحریم‌ها را دور بزنیم، وقتی حساب مالی تمام اتباع ایرانی تحت کنترل شدید به بهانه اقدام تقابلی FATF است، بهتر می‌توانیم تحریم‌های آمریکا را مدیریت ‌کنیم یا وقتی اقدام به تقابل‌ تعلیق ‌شود؟ الان تبعه ایرانی در دنیا نمی‌تواند حساب بانکی باز بکند و راحت نمی‌تواند هر پولی را جابه‌جا ‌کند؛

 

چون باید برای هر کاری جواب پس بدهد. در‌حالی‌که ما بدون این شرایط بهتر می‌توانیم تحریم‌های آمریکا را مدیریت ‌کنیم. از همه اینها مهم‌تر، تحریم‌های آمریکا موضوعی سیاسی است و با یک مذاکره به راحتی قابل لغو یا قابل برگشت است. شما فرض کنید همین مذاکرات ما با آمریکا به جمع‌بندی برسد و تحریم‌ها لغو شود، اینجا مشکل حل شده اما مدیریت FATF یک موضوع زمان‌بر است که با مذاکره، فوری حل نمی‌شود. خروج از لیست سیاه حداقل یک تا دو سال زمان می‌برد. جنس مدیریت تحریم‌ها مذاکره است، اما جنس مدیریت FATF پاسخ‌دادن فنی و حقوقی و دفاع از اقدامات کشور است. در مذاکره با آمریکا با یک کشور طرف هستیم، ولی در FATF با جامعه بین‌المللی طرفیم. اگر ما در مذاکره با آمریکا فقط باید با آمریکا در بحث باشیم و در نهایت منافع خود را مطالبه ‌کنیم، در موضوع خروج از لیست سیاه باید برای هفت، هشت کشور توضیح بدهیم و دفاع بکنیم. نباید اجازه بدهیم لیست سیاه FATF ابزار و در‌واقع دستاویز کشورهای متخاصم قرار بگیرد که از منافع لغو تحریم‌ها نتوانیم استفاده بکنیم.

 

 یکی از چالش‌های اصلی ما در سال‌های اخیر در اقتصاد، بحث سرمایه‌گذاری و جذب سرمایه خارجی است. می‌دانیم که در شاخص بازل هم بحث گزارشی که FATF ارائه می‌دهد، حائز اهمیت است. اگر ‌‌بخواهیم در این راستا اقدامی انجام دهیم که در بحث سرمایه‌گذاری برای ما اوضاع تسهیل بشود، تصویب این دو لایحه و لغو اقدام تقابلی ‌کمکی می‌کند یا لزوما باید از لیست سیاه خارج شویم؟

 

لازم است حتما خروج از لیست سیاه که پروسه زمان‌بری هم هست، انجام بگیرد. در بحث سرمایه‌گذاری‌ یک مثال ساده بزنم؛ فرض کنید شما پول خوبی دارید و می‌خواهید در کشوری سرمایه‌گذاری کنید. وقتی برای آن کشور در جامعه بین‌الملل چندین سال فضاسازی و سم‌پاشی شده و از دید سیستم‌های پولی و مالی دنیا یک کشور پرخطر پول‌شویی و تأمین مالی تروریسم است، آیا حاضر می‌شوید سرمایه‌تان را راحت ببرید در آن که در برگشت پولتان هم به مشکل بخورید؟

 

وقتی هم که پول را بازگردانید باید به همه ثابت کنید که این پول، پول کثیف نیست؛ چون کشور، کشور پر‌خطری معرفی شده است. همان‌طور که اشاره کردید، در شاخص بازل ۳۰ امتیاز برای گزارش FATF گذاشته شده است. کشورها در حوزه پول‌شویی و تأمین مالی تروریسم رتبه پاکی‌شان بسیار برایشان اهمیت دارد. رتبه‌بندی‌هایی که FATF دارد، برای کشورها خیلی مهم است و بر سرش رقابت می‌کنند تا رتبه بالاتری بگیرند؛ چون این رتبه بالا در FATF و در لیست سفید بودن معنایش این است که آن کشور شفاف است و این شفافیت عامل اعتماد است. اینکه فکر ‌کنیم فقط با گفتن و دعوت‌کردن به اینکه بیایید سرمایه‌گذاری ‌کنید، بدون اینکه این چالش‌ها را حل ‌کنیم، دیگران سرمایه‌شان را به کشور ما می‌آورند، توقع عجیبی است. شاید دو سال یا سه سال بعد بتوانیم این اعتمادسازی‌ها را نسبت به وضع موجود بهبود بدهیم و فضا را برای سرمایه‌گذاری‌های خارجی داخل کشور هموارتر کنیم.

 

ما در حال حاضر به لحاظ زیرساخت‌های اقتصادی و سیاسی هم البته برای جذب سرمایه فضای مناسبی نداریم.

 

الان که با شما صحبت می‌کنم شاید یکی از و در واقع شاید مهم‌ترین کشور منطقه هستیم که بهشت سرمایه‌گذاری خارجی است. ایران ظرفیت بسیار بالایی در سرمایه‌گذاری دارد اما هموارشدن مسیر جذب آن، ترکیبی از یک کار سیاسی است که وزارت خارجه باید دنبال کند و یک کار زیرساختی که باید بازار اقتصادی کشور آن را دنبال کند. در واقع تقسیم کار ملی را می‌طلبد که این مسیر هموار شود و اما آن چیزی که مسلم است، این است که هر چقدر هم داخل کشور روی این موضوعات همکاری کنیم، اعتمادسازی‌های بین‌المللی بسیار مهم‌تر است. یعنی صرف اینکه بگوییم زیرساخت‌مان را آماده کردیم پس دیگر همه چیز آماده است، اشتباه است. ما در مجامع بین‌المللی هر جایی که تریبون پیدا می‌کنیم، می‌گوییم که ما چه کارهایی در حوزه مبارزه با تروریسم و قاچاق کرده‌ایم. امروز که دارم با شما صحبت می‌کنم، این دید واقعا در مقایسه با گذشته نسبت به ما فرق کرده، چون آن زمان خبر نداشتند.

 

بعد از جریانی که اخیرا ما در بحث بانک‌ها شاهد بودیم، که اطلاعاتشان به طور کامل هک و افشا شد، بی‌اعتمادی گسترده‌ای نسبت به بحث امنیت اطلاعات مالی و اقتصادی ما ایجاد شده است. اگر این نوع درز اطلاعاتی را بسط بدهیم به سایر اطلاعات مالی، آن زمان این سؤال ایجاد می‌شود که وقتی دسترسی به اطلاعات چه همکاری بکنیم با FATF چه نکنیم، این اندازه آسان است، پس چرا این‌قدر هزینه گزاف برای نپذیرفتن FATF پرداخت می‌کنیم؟

 

موضوع امنیت اطلاعات یک موضوع نسبی است. امنیت هیچ وقت سد نیست و به قول جمله معروف، قفلی که یک انسان می‌سازد را انسان دیگری می‌تواند باز کند یعنی همیشه یک فکر برتر وجود دارد. به هر حال امنیت هیچ وقت صد نیست ولی واقعیتش شاید اگر از زاویه امنیتی اطلاعاتی بخواهیم نگاه کنیم، من همیشه پیشنهادم به دستگاه‌ها این بوده که دیتایی را که فکر می‌کنید فردا ممکن است به شما آسیب بزند یا اصلا تولید نکنید یا وقتی تولید می‌کنید، سازوکار نگهداری از آن دیتا را متفاوت از سایر دیتاهایتان در نظر بگیرید.

 

شاید یکی از آسیب‌های حوزه امنیت اطلاعات ما در کشور همین است که ما تقریبا همه دیتاهایمان، چه دیتای باارزش، چه کم‌ارزش و چه پرارزش را قاطی می‌کنیم. یعنی تفکیکی که در آن دیتای مهم‌تر را یک جای خاص و دیتایی که وزن کمتری دارد را طور دیگر نگهداری کنیم، وجود ندارد. در کشور هنوز به این بلوغ نرسیدیم و این چالش‌ها ممکن است ایجاد شود. به هر حال تهدید سرقت اطلاعات یا سوء‌استفاده از اطلاعات در ابعاد داخلی یا بین‌المللی برای همه اشخاص حقیقی و حقوقی یا کشورها وجود دارد و موضوعی نیست که بگوییم قابل صفرشدن است. واقعا قابل صفرشدن نیست و این اتفاقات می‌افتد، البته اگر صحت داشته باشد چون واقعا برای خود من هنوز محرز نشده که واقعا هک اطلاعاتی بانک اتفاق افتاده، چون صحبت‌ها متفاوت بود.

 

اما در اف‌ای‌تی‌اف هیچ جایی در هیچ استانداردی و در هیچ توصیه‌ای هیچ دیتایی از هیچ کشوری خواسته نشده است. FATF از هیچ کشوری اطلاعات اقتصادی و حیاتی‌اش را نخواسته، اگر هم بخواهد هیچ کشوری نمی‌دهد. در توصیه‌هایش تنها گفته شده که باید با کشورهای دیگر همکاری کنید، یعنی یک کشور با کشور دیگر آن هم در چارچوب قوانین داخلی هر دو کشور. تمام اقتصادهای کلان دنیا که اقتصاد ما در مقایسه با آنها اصلا چیزی نیست مثل چین یا مثلا خود آمریکا یا روسیه که غول اقتصادی محسوب می‌شوند، خودشان با FATF همکاری می‌کنند. درحالی که تمام اطلاعات اقتصادی برایشان حیاتی است چون در رقابت اقتصادی با سایر کشورها هستند و افشای اطلاعات برایشان مشکل‌ساز است.

 

این را هم بگویم که برخی از دوستان به اشتباه می‌گویند ما درمورد FATF باید تصمیم بگیریم، درحالی که تصمیم‌مان را گرفتیم در سال 1395. همان زمانی که نماینده جمهوری اسلامی ایران امضا کرد، ما بازی را با FATF شروع کردیم و اکنون هر سال سه بار گزارش می‌دهیم. تأکید می‌کنم که همه بدانند ما سالی سه مرتبه به FATF گزارش اقدام می‌دهیم. کل بحث‌ها روی پالرمو و سی‌اف‌تی و مباحث این‌چنینی فقط سرعت‌دادن به این تعامل است تا سریع‌تر به منافعش برسیم.

 

من سالی حداقل سه مرتبه شخصا می‌روم در گروه منطقه اوراسیا و گزارش کشور را می‌دهم. یک ماه دیگر هم می‌روم مسکو تا گزارش بدهم، قبل از سال جاری هم هندوستان رفتیم و گزارش دادیم. ما مرتب دفاع می‌کنیم از کشور. پس ما تعامل با FATF را شروع کرده‌ایم و بندهایش را هم داریم اجرا می‌کنیم و در قانون هم آن را گنجاندیم.

 

همان‌طور که گفتید ما در داخل مجموعه قوانینی مربوط به بخش پول‌شویی و تأمین مالی تروریسم داریم. مگر این قوانین چه تفاوتی با آنچه بندهای FATF می‌خواهد، دارد که تا این حد این دو کنوانسیون محل بحث و مناقشه است؟

 

ما تمام توصیه‌های FATF را در قانون گذاشتیم. قانون را هم مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب کرده. در آیین‌نامه‌های مرتبط با این قانون، با تصویب هیئت وزیران و قبلش تصویب شورای‌عالی مبارزه با پول‌شویی کشور، اینها را بردیم و تبدیل به مقرره کردیم و اکنون اجرایش می‌کنیم اما در جامعه بین‌الملل از فوایدش استفاده نکردیم. من خیلی امیدوار هستم در این فضای کارشناسی که امروز شاهدش هستیم و در کشور و در مجمع تشخیص نظام ایجاد شده، از فضای شاید نامتعارف گذشته که بیشتر بازی دست افراد غیرمتخصص بود، بگذریم. چون بعضی وقت‌ها افرادی می‌آیند درمورد این موضوعات نظر می‌دهند که به شما به صراحت می‌گویم حتی یک بار هم استانداردهای FATF را نخوانده‌اند و فقط تفسیر شخصی‌شان را می‌گویند.

 

در نهایت اگر بخواهید امروز و در آستانه تصمیم‌گیری نهایی برای دو کنوانسیون باقی‌مانده، فقط یک جمله به مخالفان تصویب این دو لایحه بگویید، آن جمله چیست؟

 

می‌گویم فرض کنیم حرف شما درست است ولی بپذیریم که این یک چالش بین‌المللی است. به جای اینکه از آن فرار کنیم یا سعی کنیم صورت‌مسئله‌اش را پاک کنیم، بیاییم مدیریتش کنیم. یعنی با فرض پذیرش تمام نظرات مخالفان FATF، می‌خواهم از آنها بپرسم آیا در یک جنگ، خالی‌کردن میدان، به نفع کشور است؟ آیا رهاکردن موضوع به حال خودش مشکل را حل می‌کند؟ یا اینکه باید بیاییم بنشینیم کنار همدیگر که این چالش را مدیریت کنیم؟ آیا اگر فقط بیاییم در جلسه بگوییم که پیگیری موقتا متوقف شود، قرار است یک ماه بعد یا دو ماه بعد یا سه ماه بعد اتفاق جدیدی بیفتد برای کشور؟

 

هرچه جلوتر برویم، هزینه‌ها برای ما بیشتر خواهد بود چون هرچه جلوتر برویم، قدرت این نهاد و توصیه‌هایش هم قوی‌تر از قبل خواهد بود. هرچه جلوتر برویم، تمکین کشورها به اجرای توصیه FATF شدیدتر از قبل خواهد بود. همین الان که دارم با شما صحبت می‌کنم، کشور امارات، کشور چین و کشور ترکیه سه شریک اصلی ما در حوزه‌های تجاری تحت نظارت‌ها و ارزیابی FATF قرار گرفتند. بیایید در راستای منافع ملی کشور این چالش را مدیریت کنیم نه اینکه صورت‌مسئله را پاک کنیم چون این مسئله قابل پاک‌شدن نیست. نمی‌توانید پاکش کنید چون شده نهاد بین‌المللی در دنیا. نمی‌توانید پاکش کنید چون توصیه‌های FATF قانون شده در تمام کشورها. نمی‌توانید پاکش کنید چون تمام کشورها برای رتبه‌بندی FATF با هم رقابت می‌کنند و منافع خودشان را در همکاری و تعامل با این نهاد می‌دانند. بیایید نگذاریم که ما در این مباحث و در این بازی اقتصادی در دنیا از امتیازها و فرصت‌ها محروم شویم.