|

درخت و سیاست

چند روزی است در سفر در وین اقامت دارم. در فاصله‌ای اندک با محل مذاکرات ابد‌مدتِ در آستانه به نتیجه نرسیدن. هیچ‌گونه کنجکاوی و انگیزه‌ای ندارم که بدانم‌ نتیجه مذاکرات به کجا خواهد انجامید.

چند روزی است در سفر در وین اقامت دارم. در فاصله‌ای اندک با محل مذاکرات ابد‌مدتِ در آستانه به نتیجه نرسیدن. هیچ‌گونه کنجکاوی و انگیزه‌ای ندارم که بدانم‌ نتیجه مذاکرات به کجا خواهد انجامید. حتی پیش از آنکه سیاست‌گذار برنامه‌های اقتصادی کشور بفرماید مردم تصور نکنند پس از توافق در باغ سبزی به رویشان باز خواهد شد، این را خودمان هم می‌دانستیم و می‌دانیم که در برخی امور دخالت جایز نیست. در واقع در طول سفر به نکات دیگری توجه داشته‌ام. روز ورودم به قاره سبز مصادف بود با کاهش گرمای کلافه‌کننده تابستانی متفاوت. برگ‌های درختان شاه‌بلوط از لبه‌ها زرد و پلاسیده بود و برگ‌های درختان بلوط و خصوصا زیزفون سبز و شاداب بود. این را خودم هم در تهران خودمان آزموده‌ام.

 درحالی‌که با تغییرات اقلیمی و آلودگی هوا و نیاز به آب، درختان چنار بومی افسرده و خشک می‌شوند و شاه‌بلوط در باغچه خودم با همه مراقبت‌ها جان نمی‌گیرد، درختان بلوط زاگرسی خیابان و کوچه ما شاداب هستند! و کسی به فکر تغییر سیاست درختی شهر نیست. یکی، دو روز بعد که در اروپا باران بسیار بارید، درختان حتی با آن برگ‌های لبه‌سوخته شاداب شدند. در این میان خبر بی‌آبی در همدان در دامنه الوند دردآور بود. در وین برای دانوب کانال‌های فرعی و یک کانال ذخیره ساخته‌اند که سیل بزرگی را هم به خود جذب کند. به این می‌اندیشیدم که سیاست اصلی این است که یک کشور با افزایش فزاینده و تشویقی جمعیت چگونه باید با پیش‌بینی گشودن کانال‌های جدید و ذخیره برای مسائل آینده‌اش ناگهان با شگفتی غافلگیر نشود. اگر دریاچه ارومیه خشک می‌شود فقط خشک‌سالی نیست. وقتی جمعیت طی صد سال هشت ‌برابر شده است فقط مصرف آب کشاورزی و خانگی بیش از

 10 برابر می‌شود. تازه صد سال پیش که مصرف آب صنعتی نداشتیم! 

آیا در این شرایط و با وخامت مشابه در ترکیه، عراق و افغانستان، هیرمند، دجله، هورالعظیم و هامون نیز خشک نخواهند شد؟ آیا می‌توان حقابه تولید غذایی جمعیت فزاینده را به حقابه دریاچه و هور اختصاص داد؟ آیا باید برای دریاچه و هور خشکیده فکر دیگری کرد و اینها را از‌دست‌رفته دانست! افغانستان، پاکستان و ترکیه نیز مشکلات مشابهی دارند و چون اغلب برای حل آن برنامه‌ای سنجیده ندارند برای مقابله با آن به سیاست خطرناک جنگ برای «فضای حیاتی» در سرزمین‌های همسایه می‌اندیشند. وقتی روسیه برای دفاع از جدایی‌طلبی روس‌های اوکراین به آن کشور تجاوز می‌کند و به خاطر گرفتاری در جنگ فرسایشی در راه امپراتوری روسی با اعزام نیروهای پاسدار صلح خود از ارمنستان به جبهه اوکراین پشت ارمنستان را خالی می‌کند، اردوغان و علی‌اف نیز فیلشان یاد امپراتوری ترکستان می‌کند!

 در سرزمین ما نیز که به جای برنامه حل مسائل آب و درخت و آینده و آرامش گمشده، در فکر انجام مأموریتی دیگر است، چگونه می‌توان به برجامی دلخوش بود که نوید سیاست‌گذارانش دلخوش‌نبودن به آن است. پس دلخوش هم نباشید که به فرض اعلام امضاشدن توافق، مردم برای شادمانی به خیابان‌ها سرازیر شوند ‌و صندوق‌های انتخاباتی را با امیدهای واهی انباشته کنند. به دنبال آب و درخت باشید که اکنون  خیلی دیر است.