|

به بهانه شصتمین سالروز زلزله 10 شهریور 1341 بوئین‌زهرا

نگاهی دوباره به سدهای «کرج» و «سفیدرود»

دهم شهریورماه ۱۳۴۱ ساعت 22:55 زلزله سخت و هولناکی در نزدیکی بوئین‌زهرا در جنوب قزوین روی داد و بیش از ۳۰۰ دهکده ویران شد و هزاران نفر جان خود را از دست دادند.

مهدی زارع*: دهم شهریورماه ۱۳۴۱ ساعت 22:55 زلزله سخت و هولناکی در نزدیکی بوئین‌زهرا در جنوب قزوین روی داد و بیش از ۳۰۰ دهکده ویران شد و هزاران نفر جان خود را از دست دادند. ۱۳ شهریورماه کشته‌شدگان بیش از ده ‌هزار نفر برآورد شد و نزدیک به ۸۰۰۰ پیکر از زیر خاک بیرون آورده شدند. اعلام شد که با توجه به ابعاد این حادثه ناگوار، کمک‌های جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و ارتش و ژاندارمری بسیار ناچیز است، بدین روی جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران از همه سازمان‌های خیریه و بهداشتی جهان درخواست کمک کرد. در سراسر ایران عزای ملی اعلام شد. «اسدالله علم» نخست‌وزیر وقت اعلام کرد که برای خانه‌سازی دوباره در مناطق زلزله‌زده، نقشه‌ای با ریزه‌کاری‌ها از آن منطقه‌ها فراهم می‌شود. بلژیک یک میلیون فرانک بلژیک، کشور سودان ۵۰۰۰ لیره انگلیسی و هلال احمر افغانستان ۵۰۰۰ دلار به آسیب‌دیدگان کمک کردند. رئیس ستاد ارتش در نشست ویژه هیئت مرکزی شیر و خورشید سرخ ایران گفت که ارتشیان با همکاری سازمان‌های دیگر ده هزار کشته از روستاهای قزوین از زیر خاک بیرون آورده و به خاک سپرده‌اند. ۲۸ شهریورماه برای جای‌دادن زلزله‌زدگان قزوین بیش از ۸۰۰۰ چادر زمستانی برپا شد.

در این زمین‌لرزه بسیاری از آثار و مکان‌های قدیمی و تاریخی شهرستان بوئین‌زهرا ازجمله قلعه باستانی رودک از بین رفت. رودک روستایی است که نزدیک‌ترین فاصله را با کانون زمین‌لرزه داشت و در حدود 15 کیلومتری جنوب بوئین‌زهرا واقع است. در جنوب تهران در فاصله 180 کیلومتری کانون، حدود 50 خانه به سختی آسیب دید و ترک‌هایی در اندود گچی شماری از ساختمان‌های همگانی از جمله ایستگاه راه‌آهن پدید آمد. در گستره‌ای به شعاع ۱۷۰ کیلومتر، در آب حوض‌ها و مخزن‌ها موج‌هایی پدید آمد. 12 هزار و 225 نفر بر اثر این زلزله جان باختند. 2776 نفر دیگر مجروح شدند و 21310 خانه یا ویران شده یا بسیار آسیب دیدند. 35 درصد از دام‌های اهلی نیز تلف شدند و چندین زمین‌لغزش و ریزش سنگ در پی زلزله رخ داد.

خانه‌های ویران‌شده عمدتا به دلیل اینکه از گل و آجر ساخته شده بودند، خراب شدند. شهر بوئین‌زهرا کاملا تخریب شد و سکونتگاه‌های اطراف هم به سختی خراب شدند. از حدود 100 روستای آسیب‌دیده، حداقل 30 روستا با خاک یکسان شدند و اغلب ساکنان آنها کشته شدند. حدود یک‌سوم از دام‌های اهلی که نقش مهمی در زندگی روزمره روستاییان داشتند در زلزله تلف شدند. بیش از 7500 نفر در 31 روستا کشته شدند. از 60 روستا که کمتر آسیب دیدند 26618 نفر زنده ماندند. بیمارستان‌ها در تهران حدود 3000 نفر مجروح را پذیرفتند. شادروان جهان‌پهلوان «غلامرضا تختی» با صندوق به گردن از پارک ساعی در خیابان پهلوی (ولیعصر امروز) تا تالار کیهان در خیابان فردوسی را پیاده پیمود و با بلندگو شخصا از مردم می‌خواست تا به هموطنان زلزله‌زده‌شان هرچه در توان دارند، کمک کنند. زنان گوشواره و گردنبند و انگشتر و مردان پول اهدایی خود را به صندوق آویزان از گردن تختی می‌انداختند. واکنش‌ها چنان باورنکردنی بود که بلافاصله موج بزرگی از نیکوکاران به راه افتادند و ده‌ها کامیون به وی سپرده شد. دانشجویان دانشگاه تهران کار را به دست گرفتند. پس از جمع‌آوری لوازم، دانشجویان تلاشی را برای اعزام دانشجویان پزشکی و انترن‌ها به محل حادثه ترتیب دادند. با این حال، از آنجا که زلزله حدود هفت ماه پس از ناآرامی‌های بهمن 40 در دانشگاه تهران رخ داد، ساواک برای مشارکت بعضی از گروه‌های دانشجویی که سعی در کمک به قربانیان داشتند، مزاحمت و ممانعت ایجاد کرد.

پس از زلزله بوئین‌زهرا بازسازی با مشارکت گروه‌های داخلی و تیم‌های بین‌المللی در منطقه جنوب دشت قزوین به صورت اجرای پروژه‌های کوچک و بازسازی یک روستا آغاز شد به نحوی که هر کشور یا هر گروه امدادرسان مسئول یک یا چند روستا شد. پروژه ‌بزرگ‌تری توسط سازمان ملل آغاز شد که در آن تیمی برای بررسی و برنامه‌ریزی منطقه ویران‌شده در اثر زلزله اعزام شدند. این کار منجر به یک طرح جامع منطقه‌ای و طرح‌‌های تفصیلی برای چندین روستا شد.

ضمنا زلزله بوئین‌زهرا در پایان برنامه دوم عمرانی و قبل از آغاز برنامه عمرانی سوم رخ داد. زلزله بوئین‌زهرا اولین زلزله مهمی بود که ایران در نزدیکی پهنه رومرکزی‌اش دو سد مهم (سد کرج/امیرکبیر و سد سفیدرود) احداث کرده بود و مهم بود تا واکنش و عملکرد این سدهای مهم در این زلزله مشخص شود.

برنامه عمرانی اول بین سال‌های ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۳ با درخواست وام از بانک جهانی -۲۵۰ میلیون دلار- آغاز شد، ولی بانک جهانی درخواست ایران را -که در آن هنگام در تکاپوی جنبش ملی‌کردن صنعت نفت بود- رد کرد. با ملی‌کردن نفت اجرای برنامه عمرانی اول متوقف شد و بودجه‌ای هم برای برنامه وجود نداشت. برنامه عمرانی دوم، اجراشده بین سال‌های ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۰ در سازمان برنامه و بودجه به ریاست «ابوالحسن ابتهاج» برنامه‌ریزی شد. برای نخستین‌بار منابع کشور -حاصل از درآمد نفت- برای رشد اقتصادی کشور به حساب آمد. بودجه این برنامه 0.9 میلیارد دلار تعیین شد. در آغاز 60 درصد درآمد نفت و سپس 80 درصد درآمد نفت به عمران کشور اختصاص یافت. ۲۵۰ میلیون دلار از دیگر کشورها برای اجرای این برنامه وام گرفته شد. این بار مشکلی با دولت ایران نداشتند؛ بعد از کودتای 28 مرداد بود و با درخواست وام دولت ایران موافقت کردند! برنامه عمرانی سوم، بعد از زلزله بوئین‌زهرا و بین سال‌های ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۶ با بودجه 2.7 میلیارد دلاری اجرا شد. در آغاز اجرای برنامه دوم عمرانی، در ۱۱ شهریور ۱۳۳۳ «ابوالحسن ابتهاج» به ریاست سازمان برنامه برگزیده شد و دو دفتر اقتصادی و فنی در سازمان برنامه ایجاد شد. در این هنگام دولت «زاهدی» در آخرین گفت‌وگوها برای امضاکردن قرارداد نفت کنسرسیوم بود. به سبب بیش از سه سال نداشتن درآمد نفت، خزانه دولت خالی بود. با وام بانک ملی، ساختمان سد کرج، سد سفیدرود، بندرها و راه‌سازی که در برنامه عمرانی دوم پیش‌بینی شده بود، آغاز شد. برای فراهم‌آوردن بودجه برای استخدام شرکت‌های مقاطعه‌کاری و شرکت‌های مهندسی خارجی و کارشناسان خارجی با تجربه از بنیاد فورد وام گرفته شد. ۹ اسفند ۱۳۳۴ قرارداد ساختمان سد مخزنی سفیدرود با سه کمپانی فرانسوی بسته شد. اول اردیبهشت ۱۳۳۵ قرارداد ساختمان پروژه سد کرج میان سازمان برنامه و یک شرکت آمریکایی بسته شد. هشتم تیرماه ۱۳۴۰ کار ساختمان سد کرج و بتون‌ریزی بدنه آن پایان یافت و برای بهره‌برداری آماده شد. سوم آبان‌ماه ۱۳۴۰ سد امیرکبیر بر روی رودخانه کرج افتتاح شد. سد کرج سدی بتونی قوسی است که طول بخش بالایی سد ۳۹۰ متر، ارتفاع از کف پی ۱۸۰ متر، گنجایش مخزن ۲۰۵ میلیون مترمکعب، سطح زیر کشت 21 هزار هکتار و نیروی برق تولیدی 90 مگاوات بود.

۲۹ اردیبهشت‌ماه ۱۳۴۱ سد سفیدرود در منجیل افتتاح شد. ساختن این سد ۵ سال به درازا کشید. طول بالای سد سفیدرود ۴۲۵ متر، ارتفاع از کف ۱۰۶ متر، گنجایش کل مخزن ۱۸۰۰ میلیون مترمکعب، سطح زیر کشت 240 هزار هکتار و تولید برق سالانه 87 مگاوات بود.

در یادداشت «مسعود بهنود» در زمان فوت «محمدمهدی سمیعی»، رئیس سابق سازمان برنامه، اشاره‌ای دیدم به زلزله که آن را «با یک اصلاح» اینجا می‌آورم: «زمانی که زلزله بوئین‌زهرا در ۱۰-۶-۱۳۴۱ رخ داد، با پخش خبر آن ابوالحسن ابتهاج به مهندس اصفیا جانشین خود، در ریاست سازمان برنامه، تلفن کرد تا بپرسد بر سدهای کرج (بهره‌برداری،۱۳۴۰ و محور سد در 94 کیلومتری کانون زلزله بوئین‌زهرا) و سفیدرود (بهره‌برداری ۱۳۴۱ و محور سد در فاصله 124 کیلومتری کانون زلزله بوئین‌زهرا) چه آمده. اصفیا به خنده برای رئیس سابق گفت که دیشب را در دلهره گذرانده تا خبر گرفته که همه چیز در جای خود است... در همان زمان علینقی عالیخانی و محمدمهدی سمیعی که دیگر هیچ‌کدام در مسئولیت دولتی نبودند با یک اتومبیل جیپ خود را به سد کرج رسانده بودند تا با چشمان خود از سلامتش مطمئن شوند».

این دو سد در اولین زلزله آسیبی ندیدند و به‌ویژه سد سفیدرود در 1369 منجیل که در کانون آن زلزله قرار داشت، علی‌رغم آسیب‌دیدگی، فرونریخت و پابرجا ماند. بنابراین هر دو تجربه سدسازی در برنامه توسعه ایران تاکنون در طراحی و اجرا از زمین‌لرزه‌های شدید ایران سربلند بیرون آمده‌اند. در سده بیستم از هر 500 نفر ایرانی، یک نفر در یک حادثه مرتبط با زلزله جان خود را از دست داد. همچنان بیشتر شهرهای ایران نیاز به نوسازی و بازسازی دارد. درحالی‌که مقررات ساختمانی کافی برای شهرهای بزرگ به‌ویژه بعد از زلزله بوئین‌زهرا و با کوشش‌های بزرگی چون زنده‌یاد مهندس «علی‌اکبر معین‌فر» به‌تدریج تدوین شد، کوشش‌های خوبی برای ایجاد زیرساخت‌های تاب‌آور در برابر زلزله در ایران انجام شد. اکنون بیشتر زیرساخت‌های ایران با لحاظ‌کردن مسئله زلزله طراحی و اجرا شده‌اند. بخش مهمی از نگرانی از رخداد زمین‌لرزه‌های شدید بعدی در ایران به سکونتگاه‌های انسانی مربوط است که به‌ویژه در تجمع‌های جمعیتی می‌تواند آسیب‌های بزرگ و عمدتا تجربه‌نشده در قبل را برای شهرهای ما ایجاد کند.

* استادتمام پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها