|

یک بام و دو هوا

به‌تازگی موضوع دریافت‌های دو مفسر فوتبال برای گزارش جام جهانی خبرساز شده است. ارقامی گفته می‌شود که باورکردنی نیست؛ اما درصدی از این دریافت‌ها هم رقم درخور‌توجهی است. مهم‌تر از خود این رقم، نحوه محاسبه آن است. البته اگر محاسبه‌ای وجود داشته باشد!

به‌تازگی موضوع دریافت‌های دو مفسر فوتبال برای گزارش جام جهانی خبرساز شده است. ارقامی گفته می‌شود که باورکردنی نیست؛ اما درصدی از این دریافت‌ها هم رقم درخور‌توجهی است. مهم‌تر از خود این رقم، نحوه محاسبه آن است. البته اگر محاسبه‌ای وجود داشته باشد!

دستیاران تخصصی، پزشکان جوانی هستند که پس از یک رقابت بسیار دشوار در شرایطی دشوارتر اجازه کسب تجربه و تخصص پیدا می‌کنند؛ اما با وجود کار طاقت‌فرسا و استرس و شب‌نخوابی‌های فراوان از حداقل حقوق یک کارگر ساده هم محروم هستند (تنها مستخدمان خارج از شمول سازمان تأمین اجتماعی). در‌حالی‌که جامعه پزشکی مدت‌هاست درخواست لغو قوانین تبعیض‌آمیز برای بهترین جوانان خود را که بهترین جوانان کشور هستند، پیگیری می‌کند، معلوم نیست به چه دلیل همان جیره کمتر از حقوق کارگر ساده هم مدتی است به‌درستی محاسبه و پرداخت نمی‌شود و به‌تازگی بر فعالیت‌های آموزشی تأثیر گذاشته. در همین حال است که رسانه‌ای که سال‌هاست تخریب جامعه پزشکی در اذهان عمومی را وجهه همت خود قرار داده، با ماشین آب‌پاش دارد پول پخش‌و‌پلا می‌کند.

دستمزد دستیاران و دریافت‌های نجومی مفسران فوتبال این یک بام و دو هوای فاجعه‌آمیز، نه‌تنها فارغ از عامل بازار، بلکه مستقل از نظر جامعه پزشکی و جامعه مدنی در خفا و از بالا از طرف مدیریتی تنظیم می‌شود که تنها همین یک نمونه توزیع منابع در کشور می‌تواند میزان نابلدی و ناکارآمدی او و هرج‌ومرج در سایر زمینه‌های کشور را هم به اثبات برساند. یک نگاه اندکی عمیق‌تر به موضوع، ریشه‌های اعتراضات موجود و دلایل اصلی که اعتراضات گسترده کنونی را پدید آورده، به ما نشان می‌دهد. محدودیت به این معنا که به‌هیچ‌عنوان امکان اعمال نظر مردم و کارشناسان بر چنین مسائلی وجود ندارد. معلوم نیست چند نفر در کشور توانایی تفسیر فوتبال حتی بهتر از این دو نورچشمی و نوگل باغ و چمن را داشته‌اند؛ در‌حالی‌که مفسران مورد اقبال مردم مثل فردوسی‌پور یا طرد شده یا به هر دلیل از تفسیر این واقعه اکراه داشته‌اند، انتخاب این افراد و دریافتی آنان با چه سازوکار عادلانه و عام‌المنفعه‌ای صورت گرفته است. چگونه می‌توانید نبود رانت و امتیاز و وابستگی را در نظرگاه عموم اثبات کنید؟ چرا جوانانی در همان رده‌های سنی که از سنگین‌ترین فیلترهای علمی عبور کرده‌اند و به‌ دلیل بحران موجود در سیستم سلامت بیشترین بار اورژانس‌ها و بلیه کرونا را تحمل کرده‌اند و همین الان کشیک بیماری‌های همه ما از‌ جمله مفسران نابغه ما هستند، از کمترین حقوق مادی و اجتماعی محروم شده‌اند؟

فاصله روزافزون فناوری پزشکی (به‌خصوص در رشته‌های غیرعملی) با دانش روز دنیا بیداد می‌کند. در شرایطی که دانش طب هر لحظه متحول می‌شود، کوچک‌ترین ارتباطی با طب بین‌المللی امکان ندارد. در همه جای دنیا پزشکانی که در حال کسب تجربه در یک زمینه خاص هستند، حقوق و مزایایی دریافت می‌کنند که گاه حتی از حقوق زمان تخصص هم بالاتر است. برای کسب این آموزش باید طبیب بود و طبیب در هر حال در کار طبابت است و دستمزد لازم دارد. راستی با کدام آموزش، جوانان را از حقوق خود محروم کرده، سیستم سلامت را با کار ارزان معتاد و فاسد می‌کنید و باعث می‌شوید محاسبه هزینه خدمات سلامت در کشور دچار نقیصه‌ای ابدی شود؟ آیا صدای اعتراضات جوانان کشور از پنجره‌های سه‌جداره اتاق‌های مرتفع مدیران شنیده نمی‌شود؟ چگونه سیستمی است که حتی در این شرایط هم ذره‌ای از نارضایتی اقشار فرهیخته که مرجع سایر جوانان هستند، نگرانی ندارد و به‌علاوه نمونه‌های آشکار بی‌عدالتی و ناکارآمدی را هم پیش چشم‌ها به نمایش می‌گذارد؟ چگونه ذهنیاتی است که در چنبره تبصره‌ها و مشکلات خود قانون ظروف مرتبطه در ذهنیات اجتماعی و تأثیر یک واقعه بر سایر وقایع را نمی‌بیند؟

عرصه عمومی و جامعه مدنی کشور هم باید درخواست‌های اجتماعی اقشار مختلف را نه مسائلی خارج از درخواست‌های کلی مردم بلکه دقیقا در همان مسیر، ارزیابی کند و مورد حمایت قرار بدهد. رعایت حقوق بخش مهمی از زحمت‌کشان کشور نه‌تنها الگویی برای حقوق سایر زحمت‌کشان خواهد بود، نه‌تنها با تنویر هزینه‌های سلامت گامی در راستای ارتقای سلامت در کشور خواهد بود و بخش کوچکی از آنچه را که در جهت بهبود شرایط باید انجام شود، روشن خواهد کرد؛ بلکه الگویی برای پیگیری مطالبات و نحوه تغییرات در کشور پدید خواهد آورد. این همان راهی است از پیش پا تا آرزو.