|

یوسف حجت، معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست از اتحاد نانوشته مسئولان و مردم برای آلوده کردن هوای پایتخت می‌گوید

سوخت ارزان و مصرف بی‌رویه انرژی؛ آن سوی سکه آلودگی هوا

دست‌کم بیش از نیم‌قرن است که تهرانی‌ها نگران هوای آلوده‌ای هستند که تنفس می‌کنند. مجله تراژدی در گزارشی به تاریخچه ورود آلودگی هوا به تهران پرداخته و نوشته است: مشهور است که اولین‌بار در سال 47 یک روحانی در مجلس شورای ملی از آلودگی هوا سخن گفته؛ موضوعی که سندی برای آن وجود ندارد.

سوخت ارزان و مصرف بی‌رویه انرژی؛ آن سوی سکه آلودگی هوا
نورا حسینی خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق

 نورا حسینی: دست‌کم بیش از نیم‌قرن است که تهرانی‌ها نگران هوای آلوده‌ای هستند که تنفس می‌کنند. مجله تراژدی در گزارشی به تاریخچه ورود آلودگی هوا به تهران پرداخته و نوشته است: مشهور است که اولین‌بار در سال 47 یک روحانی در مجلس شورای ملی از آلودگی هوا سخن گفته؛ موضوعی که سندی برای آن وجود ندارد. در این گزارش به نامه 30 مهرماه 57 مظفر عامری، دبیر شورای انرژی خطاب به جهانگیر مهدمینا، وزیر نیرو، اشاره شده که در آن هشدار داده شده‌ هوای تهران از نظر آلودگی به حدی رسیده که در آینده‌ای نه‌چندان دور تهدیدکننده خواهد بود. تصویر نامه جعفر شریف‌امانی، رئیس مجلس سنا، به هویدا، نخست‌وزیر نیز که حکایت از پیشنهادهای این مجلس برای مبارزه با آلودگی محیط به‌ویژه آلودگی هوا دارد، منتشر شده است. یوسف حجت، معاون سابق حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری تهران و یکی از مدیران قدیمی سازمان حفاظت از محیط زیست نیز از زمان نوجوانی‌اش می‌گوید که روزهایی کوه‌های تهران در آلودگی هوا گم می‌شدند و او بعدها دلیل ناپدید‌شدن کوه‌های تهران را متوجه می‌شود. حجت معتقد است تا زمانی که سوخت ارزان مصرف می‌کنیم نباید به کاهش آلودگی هوا امیدوار بود؛ هرچند او رسیدن به هوای پاک را هم هدفی دور می‌داند. با او درباره تأثیرگذاری قوانین حوزه هوای پاک به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

قانون‌هایی در حوزه آلودگی هوا داشته‌ایم که به‌تدریج از اولویت خارج شده و در اولویت قرار‌نداشتن این قوانین سبب تشدید آلودگی هوا شده است؟

برداشت من هم این است که قوانین حرف فوق‌العاده و غیرعادی نمی‌زنند، همین حرف‌هایی که در روزمره گفته می‌شود، قوانین هم همین است. اینکه باید حمل‌ونقل عمومی را گسترش دهیم‌، یا باید سوخت را استاندارد کنیم، یا با صنایع آلاینده برخورد کنیم و... اینها همه زیرمجموعه قانون هوای پاک است و نکته عجیبی ندارد. اقدامات در زمینه حفظ محیط زیست، سال‌های سال است که صورت گرفته و از قبل از انقلاب تا الان، مسئولان امور زیست‌محیطی موظف بوده‌اند با آلاینده‌ها برخورد کنند. من قانون را مطالعه کرده‌ام و چیز فوق‌العاده‌ای در آن نیست. به نظر می‌رسد مقداری هم از تکنولوژی و روزآمدی عقب است. قانون باید اصلاح شود، اما فراتر از این، مشکل ما در جاهای دیگری است که در قانون به آن فکر نشده است. بخشی از مشکلات برای آن چیزهایی است که نمی‌خواهیم آنها را ببینیم. همه دست به دست هم داده‌ایم تا این قسمت‌ها را که قسمت‌های اصلی هستند، نبینیم. من اسمش را می‌گذارم توافق جمعی! مثل اینکه ما بنزین ارزان به مردم می‌دهیم و می‌گوییم آن را بسوزانید و هوا را آلوده کنید! روزی 10 میلیون لیتر در تهران می‌سوزانیم. توافق ما از این جنس است که نمی‌گوییم این کار خودش عامل تشدید آلودگی است. چرا؟ چون می‌خواهیم سوار ماشین شویم، از رفت و آمدمان لذت ببریم. 80 میلیارد دلار سالانه یارانه بنزین می‌دهیم و هوا را آلوده می‌کنیم؛ در‌حالی‌که فقط با سه، چهار میلیارد دلار بهترین سیستم حمل‌ونقل عمومی را می‌شود در تهران و چند شهر دیگر پیاده کرد. ترجیح این بوده که به جای آنکه این رقم را بدهیم و مترو را گسترش بدهیم، آن‌گونه فکر و عمل کنیم. اینها چیزی نیست که در قانون انعکاس داده شده باشد؛ چون اساسا دیده نشده‌اند. یا کیفیت‌شان دیده شده اما کمیت‌شان دیده نشده. این سیاست کلان ما است. یارانه سوخت داده می‌شود و از آن طرف برای تأمین وسایل نقلیه عمومی اتفاقی نمی‌افتد. در مترو فاصله رسیدن قطارها استاندارد لازم را ندارد و گاهی جمعیت مسافران حاضر در ایستگاه‌های مترو به قدری است که نمی‌شود سوار قطار شد. ما برای حفظ احترام مردم، حاضر نیستیم پول خرج کنیم که البته این در قانون پیش‌بینی شده است و وزارت کشور در قانون هوای پاک، موظف است ناوگان حمل‌ونقل عمومی را سالانه پنج درصد اضافه کند. قانونی که وضع آن به سال 96 برمی‌گردد و از آن سال تا به حال، باید سالانه پنج درصد به این ناوگان اضافه شده باشد، اما وزارت کشور این کار را انجام نداده است.

واقعی‌سازی قیمت سوخت هم بحث مهمی است که کارشناسان معتقدند می‌تواند زمینه‌ساز کاهش آلاینده‌ها شود... .

مواردی در قانون هست که کاملا شناخته‌شده است. بعضی از این موارد هم زیاد تأثیری در کاهش آلودگی هوا ندارد. این به اشتباه و به دفعات مطرح شده که مثلا بنزین ما یورو 5 نیست؛ در‌حالی‌که این ماشین بنزینی از خودش ذرات معلق درخور ‌توجهی منتشر می‌کند و خودروی سواری هیچ‌وقت موتور و اگزوزش آلاینده نیست. می‌گویند وزارت نفت، بنزین را ارتقا نداده است. خب ارتقا بدهد، چه اتفاقی می‌افتد؟ بنزین را می‌شود استاندارد کرد و همه می‌دانیم که سهمی از منابع متحرک در آلودگی هوا، به CO برمی‌گردد و بزرگ‌ترین منبعی که CO را منتشر می‌کند، خودروهای سواری هستند که در 10 سال اخیر، حتی یک روز هم از حد بالاتر نرفته و در حد قابل قبول بوده است. اما اینها توجه نمی‌کنند که مشکل ما، PM2.5 (ذرات معلق) است. صد درصد آلودگی‌های نیمه دوم سال به خاطر افزایش میزان PM2.5 است و باید آن را پایین بیاوریم. آلودگی بر اساس تعاریف جهانی یعنی اینکه یک آلاینده در هوا آن‌قدر زیاد شود که به سلامت موجودات زنده صدمه بزند. CO آلاینده است، اما آلودگی نیست و امروزه میزانش از میزانی که صدمه بزند کمتر است. 60 درصد PM2.5 مربوط به منابع متحرک مثل اتوبوس‌ها و کامیون‌هایی است که دیزلی هستند. 20 سال پیش یک مصوبه بسیار مترقی در دولت تصویب و بر اساس آن شماره‌گذاری خودروهای دیزلی در تهران ممنوع شد. چهار، پنج سال این مصوبه برقرار بود. تهران به سمت وسایل گاز‌‌سوز رفت و متأسفانه این مصوبه توقف پیدا کرد. یکی از دلایلی که باعث آلودگی می‌شود، کمیت است نه کیفیت. وقتی یک ماشین حرکت می‌کند، گرد‌و‌خاکی که از طریق لنت ترمز و تایرش بر آسفالت کف خیابان منتشر می‌شود، شش برابر یک خودروPM2.5 منتشر می‌کند. اگزوز آلودگی ایجاد می‌کند، اما بیشتر از آن، حرکت خودروها در سطح شهر است که حدود شش برابر آلودگی‌های غیراگزوزی به وجود می‌آورد. یک انسان که راه می‌رود، گرد‌و‌خاک بلند می‌کند. حال وقتی یک عده جمعیت راه می‌روند، گرد‌و‌خاک بیشتری تولید می‌شود. لاستیک خودرو، بعد از مدت یکی، دو سال تمام می‌شود و از برخورد لاستیک با آسفالت،PM2.5 به هوا می‌رود. متأسفانه با رویه فعلی، روزانه 110 میلیون لیتر بنزین در این مملکت استفاده می‌شود. حرکت منطقی، این است که به سمت افزایش وسایل حمل‌ونقل عمومی برویم؛ اما متأسفانه سیاست‌های تشویقی در برخورد با خودروهای سواری، دادن رانت سوخت، یارانه بنزین و... مشکلات تردد را در همه شهرهای بزرگ کشور رقم زده، به‌طوری‌که خودروهای عمومی تقریبا دارد از رده خارج می‌شود و از آن سو خودروهای شخصی، اسنپ و... برای حمل‌ونقل عمومی در نظر گرفته شده که درست نیست. به نظر من یک اتحاد نانوشته بین مردم و مسئولان وجود دارد! مردم دوست ندارند قیمت بنزین بالا برود و به نرخ واقعی ثابت بماند، همه دست به دست هم داده‌اند بنزین مفت به دست مردم بدهند و سال به سال هم ارزان‌تر می‌شود. نماینده‌های مجلس می‌گویند ما برنامه‌ای برای گران‌‌کردن سوخت نداریم. دولت هم این‌گونه می‌گوید. همه دست به دست همه داده‌اند تا بنزین مفت دست مردم بدهند؛ در‌حالی‌که در سبد خانواده سال به سال قیمت همه چیز بالا می‌رود، بنزین ارزان‌تر می‌شود!

هر بار افزایش قیمت سوخت اتفاق افتاده، با اعتراض‌های گسترده مردم روبه‌رو بوده‌ایم. از سوی دیگر، ناوگان حمل‌ونقل عمومی ما هم به‌گونه‌ای تجهیز نیست که بگوییم مردم از خودرو استفاده نکنند و آنها را دعوت به استفاده از مترو و اتوبوس کنیم. آیا افزایش قیمت سوخت بی‌توجه به پیامدهای اجتماعی آن درست است؟

شما هم بخشی از آن اتحاد نانوشته هستید که ناخودآگاه دارید آلودگی هوا را تشدید می‌کنید! بین مردم، مسئولان، خبرنگاران و دیگران این توافق صورت گرفته که ما می‌خواهیم با بنزین هوا را آلوده کنیم و بعد به مسئولان حمله کنیم که چرا آلودگی هوا را کاهش نمی‌دهند. من می‌گویم یک اتحاد نانوشته وجود دارد که قیمت سوخت بالا نرود. می‌گویند هر‌کس خربزه می‌خورد، باید پای لرز آن هم بنشیند. اگر ما قبول داریم که با همین استدلال‌های شما قیمت سوخت گران نشود، باید آن بخش آلودگی هوا را هم بپذیریم. ما نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم ولی نتیجه آن را نپذیریم. ما خودمان داریم هوا را آلوده می‌کنیم. اگر ما سوخت مصرف می‌کنیم، دیگر نباید به آلودگی آن اعتراض کنیم. یا مصرف نکنیم یا به آلودگی اعتراض نکنیم! نکته دوم این است که چرا ما باید ناگهانی قیمت بنزین را بالا ببریم؟ اگر خاطرتان باشد حدود دو دهه پیش هر سال به میزانی بر قیمت سوخت افزوده می‌شد. آن کار عاقلانه و صحیحی بود که انجام می‌شد و همان دولتی که شماره‌گذاری خودروهای دیزلی را آزاد کرد، با آن تصمیم عاقلانه هم مقابله کرد و جلوی پله‌ای بالا‌رفتن قیمت سوخت را گرفت. قیمت بنزین باید مثل کالاهای دیگر 10 تا 20 درصد بالا می‌رفت، نه یکباره؛ چرا‌که مردم به آن شیوه عادت کرده بودند. افزایش قیمت بنزین درست است، اما آنچه برای جامعه و افکار عمومی آسیب‌زا شد، روش آن بود. چرا ما باید یک‌دفعه قیمت بنزین را بالا ببریم؟ چرا عادلانه قیمت را تعدیل نمی‌کنیم؟ مگر قیمت برنج که خوراک غالب مردم ما‌ست، بالا نرفت؟ کسی چیز گفت؟ شوک وارد شد و اتفاقی افتاد؟ جامعه به هم ریخت؟ قیمت میوه افزایش پیدا کرد؛ مگر 10 برابر نشد؟ نزدیک به صد درصد گران شد، شوک وارد شد؟ دلیلش افزایش پله‌ای و نه یکباره قیمت‌ها بود. درباره سوخت هم باید راه‌حل بیابیم. با تورم بیش از 50 درصد نمی‌شود قیمت بنزین را ثابت نگه داشت. سیاست‌مدار کسی است که مشکل جامعه را طوری حل کند که جامعه به هم نریزد. اما سیاست‌مداران ما از بابت افزایش قیمت سوخت نگران هستند و این در حالی است که همه چیز از پوشاک و خوراک تا لوازم خانگی و... در جامعه در حال گران‌شدن است، اما سوخت و بنزین گران نمی‌شود. باید برای افزایش قیمت بنزین آگاهانه عمل کرد. من موافق افزایش ناگهانی قیمت بنزین نیستم. اینکه ناگهان قیمت بنزین بالا برود و باعث شوک در جامعه شود، منطقی نیست. ما تجربه پلکانی بالا‌بردن قیمت‌ها را داشتیم و جواب هم گرفته بودیم. قیمت سوخت باید عادلانه و با راه‌حل درست و علمی افزایش پیدا کند. چرا ما باید سال‌ها قیمت بنزین را ثابت نگه داریم و بعد ناگهان به جامعه شوک وارد کنیم؟ شما فکر نکنید اگر قیمت بنزین را بالا نبرید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اول انقلاب مگر قیمت بنزین چقدر بود؟ شما نمی‌توانید با تورم سالانه 50 درصد قیمت بنزین را ثابت نگه دارید. روزی باید یک سیاست‌مدار توانمند این مشکل را حل کند. اکثر سیاست‌مداران ما می‌گویند می‌ترسیم و این کار را نمی‌کنیم. ما نیاز به افراد ترسو نداریم. ما سیاست‌مداری می‌خواهیم که مشکل را به روشی منطقی حل کند. این کار شدنی است. می‌گویند وزارت کشور در حوزه حمل‌ونقل کوتاهی کرده، کدام کوتاهی؟ وقتی شما ثروت مملکت را یعنی 80 میلیارد دلار در سال را -که کم ثروتی نیست- صرف یارانه سوخت می‌کنید تا مردم بنزین بسوزانند، همین پول را می‌توانید بدهید مترو بسازید و خطوط مترو را ارتقا و توسعه ببخشید. در کل دنیا سیاست غلط‌تر از این نمی‌توانید پیدا کنید. نکته‌ای که شما به آن اشاره کردید، درست است. توسعه مترو هزینه‌بر است، اما اعتبارات آن را می‌توان از همین محل یارانه بنزین تأمین کرد. آن‌قدر می‌توان مترو را توسعه داد که دیگر مردم نیازی به استفاده از خودروی شخصی نداشته باشند و خیابان‌ها خلوت شوند. نباید بترسیم. کسی که می‌گوید قیمت بنزین گران نشود، کسی است که دو دست خود را بالا برده و می‌گوید من تسلیم هستم. ما سیاست‌مدار ترسو نمی‌خواهیم، بلکه سیاست‌مدار با جرئت، با فکر و با تدبیر می‌خواهیم. من به‌عنوان یک شهروند این سخنان را می‌گویم‌.

‌شما در بحث آلودگی هوا، موضوع تهویه را هم مطرح کرده بودید و از کاهش تهویه در تهران گفته بودید. دلیل آن چیست؟

این یک مسئله طبیعی است. وارونگی هوا درست مانند زلزله، یک ساختار طبیعی دارد. برخی فکر می‌کنند اگر ما یک‌سری اقدامات را انجام دهیم، هوا پاک می‌شود. این موضوع اصلا شدنی نیست. شما اگر فرض کنید شهری به نام تهران در پایین این رشته‌کوه وجود ندارد و یک طبیعت بکر جای آن وجود داشته باشد، باز هم این منطقه از نظر PM2.5 آلوده خواهد بود. ممکن است آلودگی‌مان 160 نباشد و روی عدد 100 یا 80 باشد، ولی باز هم آلاینده داریم. PM ما یک PM بومی است؛ بنابراین ما نمی‌توانیم هوای پاک را وعده بدهیم. آن کس که هوای پاک را وعده می‌دهد، هیچ‌ چیز از تکنولوژی هوا نمی‌داند. ما یک آلودگی زمینه‌ای داریم که شما به جاده‌های دور‌افتاده هم بروید، همچنان غبار همه جا را گرفته است. این به آن معناست که این آلودگی زمینه‌ای همه‌ جا وجود دارد. در کنار این آلودگی زمینه‌ای، 10 میلیون نفر در این شهر زندگی می‌کنند. مگر می‌شود این جمعیت در شهری زندگی کنند و شما آلودگی نداشته باشید؟ «هوای پاک همیشگی» در شهری با این جمعیت، دست‌نیافتنی است. ما باید بتوانیم با عملکردهایمان مقداری آلودگی را پایین بیاوریم و آنجا که آلودگی ایجاد می‌کنیم، آگاهانه آن را کاهش دهیم.

عوامل تهویه هوا در این وضعیت چیست؟

ما باید بپذیریم در شهری زندگی می‌کنیم که زمینه آلودگی هوا را دارد. نقشه گازها نشان می‌دهد از چین تا شمال آفریقا یک کمربند دور کره زمین وجود دارد که از PM2.5 رنج می‌برد. یکی از علت‌های آن، وارونگی دما است که نمی‌گذارد PM2.5 برود. ما در بهار و تابستان وارونگی هوا نداریم و تهویه هوا انجام می‌شود و در واقع PM2.5 می‌رود، اما در زمستان به‌شدت این پدیده اتفاق می‌افتد. باز هم می‌گویم ما در برابر زلزله کاری نمی‌توانیم بکنیم؛ باید قبل از وقوع زلزله بناهای خود را مقاوم کنیم که زمانی که این پدیده طبیعی اتفاق افتاد، صدمه کمتری ببینیم. در مقابله با وارونگی هم همین‌طور است و باید همین استراتژی را به کار بگیریم. ما نمی‌توانیم پدیده وارونگی را از بین ببریم. نمی‌توانیم به‌خصوص با این خشک‌سالی که بر اثر سیاست‌های غلط ما اتفاق افتاده، مانع ایجاد آلودگی طبیعی شویم. پس باید چه کار کنیم؟ باید تا آنجا که می‌توانیم انتشار آلودگی‌ها را کاهش دهیم و خودمان را از شرایط خیلی بد به شرایط بد بیاوریم. در روزهایی که ما تهویه نداریم، نمی‌توانیم هوای پاک داشته باشیم. در این روز باید خودمان از تولید PM2.5 انسان‌ساز جلوگیری کنیم؛ زیرا جمع PM2.5 طبیعی با PM2.5 انسان‌ساز عدد بزرگی می‌شود.

 در زمانی که در سازمان محیط زیست و شهرداری مسئولیت داشتید، آیا روزی بوده که شهر به خاطر شرایط آلودگی نیاز به تخلیه داشته باشد؟

خوشبختانه این شرایط را نداشتیم، اما سؤال شما نکته دیگری را به ذهن من آورد. ما حدود 20 سال پیش آلاینده غالب‌مان CO بود. ما سال‌هایی را داشتیم که نیمی از آن به خاطر آلاینده CO در شرایط اضطرار بودیم و بعضا هم بالای عدد 200 با آلایندگی روبه‌رو بودیم که استاندارد‌کردن خودروها و تبدیل آنها از کاربراتوری به انژکتوری، باعث شد CO کنترل شود. نکته جالب اینکه در همه آن سال‌ها که مشکل CO داشتیم، اصلا PM2.5 را اندازه‌گیری نمی‌کردیم و مشخص نیست در آن سال‌ها، هوای تهران از این نظر چگونه بوده است. ما روزهای بسیار آلوده‌ای را داشتیم اما به آن بی‌توجه بودیم و نه مسئولان و نه مردم بهPM2.5 توجهی نمی‌کردند. خاطرم هست در دهه 70، آسمان شهر سیاه بود، اما مردم زندگی‌شان را می‌کردند. کسی هم آلاینده‌ها را اندازه‌گیری نمی‌کرد و مردم هم حساسیتی نداشتند. اما در حال حاضر، مردم به‌شدت حساس هستند. در حال حاضر وضعیت هوای ما نسبت به دهه 70 خیلی بهتر است، اما تصور عمومی این نیست؛ زیرا در دهه 70 مردم نسبت به هوا حساسیتی نداشتند و آلودگی را نمی‌دیدند. الان می‌بینند و فکر می‌کنند آلودگی افزایش پیدا کرده است؛ در‌حالی‌که داده‌های ما نشان می‌دهد آلودگی CO که یکی از بدترین آلودگی‌های هوا است، به کلی حذف شده. یا آلودگی سرب که یکی از آلودگی‌هایی بود که به‌خصوص در بچه‌ها اثرات بسیار بدی داشت، به کلی حذف شده است. اما به‌ جای آن آنچه باقی‌ مانده، آلودگی ذرات معلق است. ما نمی‌توانیم بگوییم در دهه‌های 40 تا 70، ذرات PM2.5 چه وضعیتی داشتند، اما به نظر من، وضعیت خوبی نداشتند. من خودم از زمان دبیرستان که به سال‌های پیش از انقلاب برمی‌گردد، خاطرم هست که بعضی از روزها، کوه‌های شمال تهران دیده می‌شد و برخی روزها نه! این در عالم دانش‌آموزی برای من یک سؤال بود که چرا آن روز، کوه‌ها دیده نمی‌شد. الان که روی آلودگی هوا کار می‌کنم، وقتی به آن خاطرات مراجعه می‌کنم، به این نتیجه می‌رسم که ما آن زمان هم ذرات PM داشتیم که هوا را به‌شدت آلوده می‌کرد، اما به آن توجه نمی‌شد.

 بر اساس قانون هوای پاک، برای نهادهای مختلف تکالیفی مشخص شده و هر‌کدام سهمی دارند. آیا سهمیه‌بندی‌کردن و نقش اول و آخر برای نهادها قائل‌شدن در موضوع آلودگی هوا درست است؟

من قانون را به دقت مطالعه کرده‌ام. در قانون درصدی برای نهادهای مختلف تعیین نشده بلکه تکلیف داده شده، اما درصدش مشخص نیست. برای مثال گفته شده حمل‌ونقل عمومی باید افزایش پیدا کند. مسئول وزارت کشور است، اما این اتفاق نیفتاده است. حالا ما باید به وزارت کشور انتقاد کنیم؟ وقتی مملکت ما در سال‌های گذشته نسبت به 10 سال پیش، بیش از سه برابر فقیر شده و پولی ندارد که حمل‌ونقل را توسعه بدهد و اتوبوس و واگن مترو بخرد، چه باید کرد؟ آن پولی هم که دارد، به یارانه برق و گاز و‌... اختصاص می‌دهد. ما الان دارنده مخازن عظیم گاز هستیم اما به دلیل کمبودها، گاز صنایع و ادارات را قطع کرده‌اند و نگران رساندن گاز به منازل مردم هستند. این چند دلیل دارد؛ نخست اینکه ما توسعه صنعت گاز نداریم، برای آنکه پول نداریم. دوم آنکه آن‌قدر گاز را رایگان می‌دهیم، مردم به‌هیچ‌وجه به صرفه‌جویی آن فکر نمی‌کنند و این نشان‌دهنده سیاست‌های غلط ماست. یکی از کارشناسان می‌گفت «بزرگ‌ترین منبع انرژی، صرفه‌جویی است». ما اگر یک روز اراده کنیم مثل ژاپنی‌ها، آلمانی‌ها و کشورهای پیشرفته، انرژی مصرف کنیم، به این می‌رسیم که 50 درصد نیروگاه‌های ما اضافه است. 50 درصد گاز ما اضافه است و می‌توانیم برق، گاز، بنزین و‌... صادر کنیم! فقط اگر مانند ژاپنی‌ها سوخت و انرژی مصرف کنیم. سیاست ما به این صورت است که هر‌چه در‌می‌آوریم به جای آنکه به آینده فکر کنیم و به‌طور مثال ظرفیت برق و گاز را توسعه بدهیم، این کارها را نمی‌کنیم و سال به سال وضع‌مان بدتر می‌شود. تنها تلاش ما این است که انرژی و سوخت را ارزان دست مردم بدهیم و از آن سو، توسعه ظرفیت هم نمی‌دهیم و تنها مصرف را تشدید می‌کنیم. یک عدم تعادل وحشتناک اتفاق افتاده و آن وقت مجبوریم از مردم خواهش کنیم کمی در مصرف گاز صرفه‌جویی کنند که درخواست درستی است! ما بی‌رویه گاز و بنزین را مصرف می‌کنیم! برای چه؟ زیرا آن پولی را که باید صرف ساخت مترو، نیروگاه و پالایشگاه می‌شد، به مردم یارانه و انرژی می‌دهیم تا آینده را نابود کنیم. حالا به وزارت کشور بگوییم حمل‌ونقل عمومی را گسترش دهد؛ وقتی پول ندارد چه کند؟ ما تمام ساخت آینده‌مان را متوقف کرده‌ایم و پولش را داریم یارانه می‌دهیم. ما فقط می‌خواهیم یارانه بدهیم تا مردم را راضی نگه داریم. این غلط است. این سیاست انتها ندارد و ناپایدار است و باید هر‌چه زودتر اصلاح شود. این است دلیل آلودگی هوا.