|

اقتصاد تعرفه-٢

برقراری تعادل

به نظر می‌رسد برخی مطالب که به اختصار در یادداشت اقتصاد تعرفه هفته گذشته مطرح شد، نیاز به تفصیل بیشتری دارد تا به جای افزودن بر ابهامات، قدم کوچکی در رفع آنها بردارد.

به نظر می‌رسد برخی مطالب که به اختصار در یادداشت اقتصاد تعرفه هفته گذشته مطرح شد، نیاز به تفصیل بیشتری دارد تا به جای افزودن بر ابهامات، قدم کوچکی در رفع آنها بردارد.

اول، مقصود از کلمه اقتصاد در اینجا بیشتر به معنای تعامل اجزای مختلف با یکدیگر است؛ همان‌گونه که فوکو از اقتصاد قدرت صحبت می‌کند. اجزای مختلف قدرت که با یکدیگر به نوعی تعادل می‌رسند. در این سیستم کسی که بر او قدرت اعمال شده هم به نوعی در این تعادل و اقتصاد دخالت دارد. فوکو می‌گوید اقتدار عریان دیرین در دنیای مدرن استحکام و شدت بیشتری می‌یابد اما غیرقابل رؤیت‌تر و ناملموس‌تر می‌شود و آن که بر او اقتداری وارد می‌شود هم خود پذیرای آن است. اقتصاد به این‌ معناست که همه چیز با هم به تعادلی می‌رسد که امروز را فردا می‌کند. موضوع یادداشت این بود که در بحث تعرفه چنین تعادلی برقرار شده است.

دوم آنکه وقتی صحبت تعرفه می‌شود همه بلافاصله آن را به درآمد پزشکان مربوط می‌کنند و این‌طور به نظر می‌رسد که گویا افزایش تعرفه‌های پزشکی به درآمد بیشتر پزشکان و تعرفه‌های پایین به کاهش درآمد ایشان منجر خواهد شد و از همین‌رو است که پزشکان خواهان افزایش تعرفه در شرایطی هستند که بحران اقتصادی فراگیری کشور را در بر گرفته و پزشکان بی‌آنکه غم مردم داشته باشند، خواهان درآمد بیشتر از طریق دریافت‌های بیشتر هستند. این گزاره صحیح نیست؛ با تعرفه‌های پایین پزشکان امکان درآمد راحت‌تر و بیشتری خواهند داشت، به‌خصوص اگر نظارت کیفی بر کار پزشکی وجود نداشته باشد. موضوع مهم آن است که در چنان شرایطی درآمد نسبت معکوس با اصول‌گرایی پزشکان خواهد داشت. ویزیت‌هایی فله‌ای بدون کیفیت راحت‌تر خواهند بود. پس از مدتی بسیاری از پزشکان حوصله و تمایل به یک کار استاندارد را از دست داده، شرایطی را که امکان و قدرت اخلاقی نظارت کیفی وجود ندارد،  آسان‌تر خواهند یافت. بی‌تردید تعرفه‌های پایین تیغه اخلاقی نظارت کیفی بر کار پزشکی را هرچه کند و کندتر می‌کند. وقتی کسی از دست‌فروش‌های «همه چیز یک تومان» خرید می‌کند، بدیهی است در فکر کیفیت آن  نخواهد بود.

نکته سوم مغفول‌ترین نکته است. هیچ کس توجه نمی‌کند که نرخ اشیا بر کیفیت آنها تأثیر می‌گذارد و این نرخ چیزی است که از مبادله به دست می‌آید. وقتی به هر دلیل نرخ یک ویزیت پزشکی در بخش خصوصی با نیروی دولتی و نه با نیروی بازار کاهش داده می‌شود، این به آن معناست که نرخ خدمات در بخش دولتی هم به همان منوال کنترل می‌شود و وقتی نرخ خدمات در سیستم دولتی و دانشگاهی کاهش یافت بر میزان منابع مالی‌ای که به سلامت اختصاص پیدا کرده و به تبع آن بر کیفیت خدمات تأثیر خواهد گذاشت. از همین‌رو است که باید گفت جوامع پزشکی در بحث تعرفه بیش از دریافتی پزشکان کیفیت خدمات در بخش دولتی و دانشگاهی را در نظر دارند.

نکته چهارم آنکه همه‌جا در یادداشت از ویزیت صحبت می‌شود و تعرفه سایر خدمات پزشکی مدنظر قرار نمی‌گیرد. این از آن جهت است که ویزیت ساده یک پزشک عمومی، واحد پایه خدمات انسانی در کار سلامت به شمار می‌رود. بر اساس همین واحد پایه است که می‌توان خدمات انسانی متخصصان و خدمات انسانی پزشکان را وقتی کارهای دیگری می‌کنند مورد محاسبه قرار داد. بخش انسانی خدمات سلامت بدون محاسبه واحد پایه ویزیت قابل محاسبه نیست و در هزینه‌های مربوط به دستگاه‌ها و اماکن و خدمات دیگر گم می‌شود. بدون رسیدن به یک تعرفه واقعی پزشک عمومی، محاسبه ارزش خدمات سلامت یک جراح قلب، یک رادیولوژیست، یک متخصص پزشکی اجتماعی و... غیرممکن خواهد بود و بالاجبار تحت تأثیر عوامل متعدد دیگری مثل قیمت دستگاه و محل ارائه خدمت از روشنایی آن کاسته شده و افتراق سود سرمایه از اجرت نیروی کار دشوارتر و دشوارتر خواهد شد.