|

بلاتکلیفی در وضعیت مراکز توان‌بخشی نابینایان

بهزیستی از مسئولیت خود شانه خالی می‌کند

سال‌های سال است مراکز توان‌بخشی دولتی ویژه نابینایان شرایط دهشتناکی را تجربه می‌کنند. از طرفی سازمان بهزیستی با حذف چارت نیروی انسانی برای این مراکز به نوعی حکم نابودی تدریجی آنها را امضا کرده، از طرفی دیگر با عدم رسیدگی به آنها موجب تعطیلی یا کاهش کیفیت خدمات این مراکز شده است.

بهزیستی از مسئولیت خود شانه خالی می‌کند

منصور شادکام، قائم‌مقام انجمن نابینایان ایران: سال‌های سال است مراکز توان‌بخشی دولتی ویژه نابینایان شرایط دهشتناکی را تجربه می‌کنند. از طرفی سازمان بهزیستی با حذف چارت نیروی انسانی برای این مراکز به نوعی حکم نابودی تدریجی آنها را امضا کرده، از طرفی دیگر با عدم رسیدگی به آنها موجب تعطیلی یا کاهش کیفیت خدمات این مراکز شده است. از جمله مهم‌ترین این مراکز می‌توان به مرکز رودکی و خزانه در تهران، هفت‌تیر در اصفهان و شهید جلیلیان در مشهد اشاره کرد. مراکز نامبرده در مشهد و اصفهان عملا تعطیل شده‌اند و رودکی و خزانه در تهران به نسبت سال‌های قبل شاهد عدم پویایی و کاهش خدمات خود به اعضای جامعه هدف هستند. اما این روزها باز هم صدای پای واگذاری این مراکز به بخش غیردولتی می‌آید. واگذاری‌هایی که به علت عدم شفافیت و نبود یک استاندارد مشخص باعث دل‌نگرانی جامعه نابینایان شده است. صحبت از مرکز توان‌بخشی خزانه واقع در منطقه دوراهی قپان تهران است. مجتمع خزانه حدود 34 سال پیش از بدنه اصلی خود یعنی مرکز فعلی رودکی جدا شد و از ساختمانی واقع در خیابان سعدی به ساختمان فعلی که به صورت وقفی از طرف مرحوم محمد خزانه توسط وارث ایشان جناب آقای دکتر فریدون خزانه در اختیار سازمان بهزیستی قرار گرفت، منتقل شد. ایشان تمام منطقه باغ خزانه که متعلق به خود و همسرشان بوده است را در زمان حیات و سپس توسط وارثین برای وزارت آموزش و پرورش، شهربانی وقت، سازمان بهزیستی و برخی از افرادی که برای وی کار می‌کردند وقف کرده است. از مهم‌ترین فعالیت‌های مرکز خزانه می‌توان به امور توان‌بخشی اجتماعی، توان‌بخشی حرفه‌ای، توان‌بخشی چشم و تشخیص باقی‌مانده بینایی، سواد‌آموزی، آموزش‌های ویژه کودکان و والدین نابینا و برنامه‌های قرآنی و هنری اشاره کرد.

حال شنیده‌ها حاکی از آن است که بهزیستی استان تهران در نظر دارد این مرکز را به بخش خصوصی واگذار کند. البته به گفته دکتر نصیری مدیر بهزیستی استان تهران، این واگذاری قرار است شامل بخش‌های جانبی مرکز شده و مجددا پس از واگذاری در اختیار جامعه نابینایان قرار گیرد. در ارتباط با واگذاری مراکز توان‌بخشی دولتی به بخش خصوصی نکات بسیاری مطرح است که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد.

ارائه خدمات پایه توان‌بخشی وظیفه ذاتی سازمان بهزیستی است

در تمامی کشور‌های دنیا دولت و حاکمیت وظیفه حمایت از گروه‌های توان‌خواه را دارد. چه مراکزی که مستقیما زیر نظر دولت‌ها اداره می‌شوند و چه بسیار مراکز توان‌بخشی معلولان که به صورت خصوصی مدیریت می‌شوند، همگی زیر نظر دولت و با حمایت قطعی بخش دولتی است. لذا سازمان بهزیستی باید از تجربه واگذاری مرکز رودکی به مؤسسه ریحانه درس عبرت گرفته و تصور خود از واگذاری به بخش خصوصی را تغییر دهد. در واگذاری رودکی به بخش خصوصی سازمان بهزیستی تصور می‌کرد همین که رودکی به یک مجموعه ثروتمند واگذار شده، نهایت مطلوب است و آنها تمامی هزینه‌های مرکز را تأمین خواهند کرد. لذا بهزیستی دیگر از نقش حمایتی و نظارتی خود غافل شد و چند سال بعد شد آنچه نباید می‌شد. با کنارکشیدن ریحانه، خدمات رودکی به شدت کمرنگ شد و در حال حاضر نیز سازمان بهزیستی با بی‌اعتنایی زمینه زوال روزافزون این مرکز را فراهم کرده‌ است. لذا چه مراکز توان‌بخشی ویژه نابینایان به بخش خصوصی واگذار شوند و چه به صورت دولتی تداوم حیات دهند، در هر صورت بهزیستی وظیفه ارائه خدمات توان‌بخشی را بر عهده دارد و آنها نمی‌توانند تحت هیچ شرایطی از مسئولیت ذاتی خود شانه خالی کنند.

واگذاری مراکز معلولان به بخش خصوصی در ایران تجربه موفقیت‌آمیزی نبوده است

به اعتقاد نگارنده به علت عدم تدوین دستور‌العمل‌های مورد نیاز، در حال حاضر برون‌سپاری خدمات مراکز توان‌بخشی دولتی به بخش خصوصی اقدامی نسنجیده و اشتباه است. به طور کلی در سایر حوزه‌ها نیز خصوصی‌سازی در کشور ما به معنای واقعی کلمه نتوانسته به عنوان یک الگوی موفق مطرح باشد و ساختار‌های فعلی در کشور ما اجازه رشد و بالندگی بخش خصوصی را نمی‌دهند. از این رو، اکثر واگذاری‌ها در زمینه اصل 44 یا شکست خوردند و یا با سوءاستفاده از منابع دولتی همراه شدند. ماجرا اما در زمینه معلولان به طور کلی متفاوت است. در زمینه معلولان و خدمات توان‌بخشی به آنها دیگر خبری از سود‌های میلیاردی نیست و سرمایه‌داران رغبتی برای فعالیت در این عرصه ندارند. تجربه واگذاری مراکزی مانند رودکی نیز گواه این مدعاست که واگذاری مراکز حمایتی معلولان به بخش خصوصی در ایران تجربه موفقی نبوده است. هرچند ریاست محترم جمهور در سخنرانی امسال خود به مناسبت روز جهانی معلولان دستور احیای مراکز توان‌بخشی معلولان را صادر کرد، اما در واقعیت هیچ حمایتی برای تحقق این امر از سوی دولت به عمل نیامده است. نگارنده معتقد است برای ادامه حیات مراکز توان‌بخشی ویژه نابینایان، ابتدا می‌بایست بهزیستی تمام سعی و تلاش خود را برای احیای چارت نیروی انسانی این مراکز به کار گیرد و با تزریق نیروی انسانی متخصص، زمینه رشد و بالندگی این مراکز را به صورت دولتی فراهم کند. اما اگر قرار باشد به هر دلیلی بهزیستی مراکز توان‌بخشی ویژه نابینایان از جمله خزانه را به بخش خصوصی برون‌سپاری کند، در این راه باید از الگوی کشورهای توسعه‌یافته مانند اروپای غربی و آمریکای شمالی استفاده کند. الگویی که اداره و مدیریت مراکز توان‌بخشی ویژه معلولان با بخش خصوصی است اما حمایت صددرصدی بخش دولتی را پشت سر خود دارد. در این رویکرد، بخش خصوصی نیروی متخصص و آموزش‌دیده خود را در زمینه مسائل آموزشی مانند تحرک و جهت‌یابی، آموزش خط بریل، مهارت‌های روزمره زندگی و سایر آموزش‌های مورد نیاز نابینایان به کار می‌گیرد اما هزینه مربیان و برگزاری دوره‌های آموزشی توسط دولت پرداخت می‌شود. در زمینه تجهیزات کمک‌توان‌بخشی نیز مددکاران مراکز توان‌بخشی وظیفه تشخیص کارشناسی واگذاری تجهیزات به افراد توان‌خواه را بر عهده دارند ولی باز هم هزینه تأمین تجهیزات مورد نیاز با دولت و بیمه‌هاست. لذا در حال حاضر نبود یک دستور‌العمل مشخص برای واگذاری مراکز توان‌بخشی به بخش خصوصی باعث بروز بدبینی در میان نابینایان و خانواده‌های آنها شده و تجربه گذشته نیز بر این بدبینی‌ها دامن زده است.

مخلص کلام آنکه در وهله نخست، اراده سازمان بهزیستی باید بر حفظ و تقویت مراکز توان‌بخشی موجود و احیای چارت نیروی انسانی آنها باشد. اما چنانچه در وضعیت فعلی این امکان برای بهزیستی میسر نباشد، برای واگذاری به بخش خصوصی باید ضمن مشورت با اعضای جامعه هدف، نخبگان نابینا و انجمن‌های ویژه نابینایان، به یک شیوه‌نامه مشخص برای واگذاری دست یافت تا نه تنها برای مرکز خزانه بلکه به وسیله تدوین یک دستور‌العمل شفاف بتوان سایر مراکز توان‌بخشی ویژه نابینایان را مجددا تقویت کرد و به سرمنزل مقصود رساند.