تاکسی والدین
روز چهارشنبه یادداشتی در همین صفحه نوشتم و به مدرسهای در آلمان اشاره کردم که در کنارش تابلویی نصب شده بود که میگفت: «اجازه بدهید بچهها پیاده به مدرسه بیایند.
روز چهارشنبه یادداشتی در همین صفحه نوشتم و به مدرسهای در آلمان اشاره کردم که در کنارش تابلویی نصب شده بود که میگفت: «اجازه بدهید بچهها پیاده به مدرسه بیایند. بچهها به خودآگاهی و تحرک نیاز دارند، نه به تاکسیِ والدین!» بعد به خودمان نهیب زدم که ما هم باید در ایران بچهها را مستقل بار بیاوریم؛ اما برای اینکه یکطرفه به قاضی نرفته باشیم، باید پاسخ احتمالی والدین ایرانی را هم بشنویم. آنها احتمالا خواهند گفت اول باید در خیابانها و مدارس ایران امنیت لازم بدون چالشهای این روزها برقرار باشد تا ما بچهها را پیاده به مدرسه روانه کنیم. آیا با توجه به حوادثی مانند مسمومیت بچهها در مدارس، آرامش ذهنی برای والدین برقرار است؟ مدارس قاعدتا محیطهایی تعریفشده و حفاظتشده هستند و چارچوب و مقررات و حساب و کتاب دارند.
حال اگر آرامش ذهنی برقرار نباشد، چگونه میتوان از شرایط حضور آنها در خیابانها که محل رفتوآمد آزادانه همهجور آدمی است، یقین حاصل کرد؟