|

چالش بزرگ حقابه محیط‌زیستی

نخستین و مهم‌ترین چالش‌ تهدیدکننده تالاب‌ها در ایران، تأمین‌نشدن نیاز آبی محیط‌زیستی یا حقابه است. تالاب‌ها از پرتولیدترین اکوسیستم‌های طبیعی جهان هستند و در تأمین سلامتی، رفاه و معیشت مستقیم و غیر‌مستقیم جوامع محلی ساکن در مناطق نزدیک و مجاور خود، نقشی مهم دارند. با توجه به ارزش بالای اقتصادی خدمات اکوسیستمی تالاب‌ها، حفاظت و بهره‌برداری متوازن از آنها بدون نیاز به سرمایه‌گذاری‌های سنگین می‌تواند نقش مؤثری در اقتصاد کشور از ابعاد گوناگون داشته باشد.

چالش بزرگ حقابه محیط‌زیستی

آرزو اشرفی‌زاده-مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالاب‌ها: نخستین و مهم‌ترین چالش‌ تهدیدکننده تالاب‌ها در ایران، تأمین‌نشدن نیاز آبی محیط‌زیستی یا حقابه است. تالاب‌ها از پرتولیدترین اکوسیستم‌های طبیعی جهان هستند و در تأمین سلامتی، رفاه و معیشت مستقیم و غیر‌مستقیم جوامع محلی ساکن در مناطق نزدیک و مجاور خود، نقشی مهم دارند. با توجه به ارزش بالای اقتصادی خدمات اکوسیستمی تالاب‌ها، حفاظت و بهره‌برداری متوازن از آنها بدون نیاز به سرمایه‌گذاری‌های سنگین می‌تواند نقش مؤثری در اقتصاد کشور از ابعاد گوناگون داشته باشد.

انواع تالاب‌ها، تثبیت‌کننده کربن هستند و این موضوع نقش بسیار مهمی در موضوع کنترل تغییر اقلیم دارد. پیت‌لندها 30 درصد کربن دنیا را تثبیت می‌کنند. جنگل‌های حرا 55 بار سریع‌تر از جنگل‌های بارانی گرمسیری تثبیت‌کننده کربن هستند، در نتیجه تخریب این اکوسیستم‌ها نیز می‌تواند تشدیدکننده پدیده تغییر اقلیم باشد.

متأسفانه در ایران 1.5 میلیون هکتار از تالاب‌های ایران پتانسیل تبدیل‌شدن به منشأ گردو‌غبار را دارند. تخریب و ازبین‌رفتن تالاب‌ها، تنها منجر به حذف یک اکوسیستم طبیعی نخواهد شد؛ بلکه اثر بسیار بزرگی بر زندگی و سلامت انسان‌ها خواهد داشت. در مناطق خشکی مانند ایران و خاورمیانه، یکی از عوامل گسترش و تشدید پدیده گردوغبار، خشک‌شدن تالاب‌هاست.

وضعیت ﺗﺎﻻب‌ها، یکی از شاخص‌های مهم ارزیابی نحوه مدیریت ﺣﻮﺿﻪهای آﺑﺨﯿﺰ است و در نتیجه، ناخوش‌احوالی تالاب‌ها در کشور، می‌تواند نشانه‌ای آشکار از نبود توجه کافی و وافی به مدیریت صحیح و یکپارچه ﺣﻮﺿﻪهای آﺑﺨﯿﺰ کشور و زنگ هشداری برای ضرورت بازنگری در سیاست‌ها و راهبردهای فعلی و اتخاذ تصمیم‌های مهم و فوری مدیریتی ‌باشد.

تأمین‌نشدن حقابه، مهم‌ترین ‌تهدید برای تالاب‌های ایران به شمار می‌آید. نخستین و مهم‌ترین چالش‌ تهدیدکننده تالاب‌ها در ایران، تأمین‌نشدن نیاز آبی محیط‌زیستی است. تقریبا همه تالاب‌ها در پایین‌دست منابع تغذیه‌کننده خود، یعنی رودخانه‌ها قرار دارند؛ بنابراین تأمین و تخصیص نیاز محیط‌زیستی تالاب‌ها از منابع بالادست مانند رودخانه‌ها، مدیریت صحیح آب در بخش‌های مختلف مانند کشاورزی و صنعت از ضرورت‌های انکارناپذیر حفاظت از تالاب‌هاست.

جان‌بخشی دوباره به تالاب‌های اقماری دریاچه ارومیه به‌عنوان سایت‌های باارزش پشتیبان اکولوژیک دریاچه در سایه همکاری بین‌دستگاهی و مشارکت جوامع محلی یکی از نمونه‌های موفق اخیر در کشور است. نتیجه همکاری، اقدام‌ها و پیگیری‌های کارگروه مشترک سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت نیرو، آب‌گیری تالاب‌های اقماری دریاچه ارومیه و بازگشت حیات اکولوژیک به آنها و امیدبخشی به مردم و جوامع محلی و رونق گردشگری بود.

توجه به آمایش سرزمین و توزیع فعالیت‌ها در پهنه سرزمین با تأکید ویژه بر موضوع آب، اصلاح و بازنگری مصرف آب در سطح حوضه‌های آبخیز در بخش‌های شرب، بهداشت، کشاورزی و صنعت، تنظیم برنامه‌ها و سیاست‌ها با هدف تطبیق الگوی مصرف آب در بخش‌های مختلف با محدودیت‌های کنونی کشور، کاهش تدریجی مصرف آب و کسب بالاترین میزان بهره‌وری، توقف بارگذاری‌های جدید بر منابع آب حوضه‌ها به‌ویژه در بخش کشاورزی و کاهش چشمگیر میزان مصرف کنونی آب در این بخش، بدون آسیب به معیشت مردم و از طریق به‌کارگیری روش‌های نوین ازجمله اقدام‌هایی است که برای حفاظت و احیای تالاب‌ها باید انجام شود.

مدیریت و حفاظت از تالاب‌ها بدون مشارکت مردم ممکن نیست. در کنار تمام تلاش‌های دولتی و سطوح کلان تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی کشور؛ تحقق نیاز آبی محیط‌زیستی تالاب‌ها، جلوگیری از آتش‌سوزی‌های عمدی و شکار پرندگان مهاجر تالابی، عدم انحراف مسیر طبیعی آب ورودی به تالاب‌ها، جلوگیری از ورود گونه‌های غیر‌بومی و آلودگی‌ها به تالاب و بسیاری از اقدام‌های مخرب دیگر که به مرگ اکوسیستم‌های ارزشمند تالابی در کشور عزیزمان منجر می‌شود، بدون مشارکت همه ذی‌نفعان، ذی‌مدخلان و مردم محلی ممکن نیست.

در دهه‌های گذشته بی‌توجهی به طرح‌های آمایش سرزمین، فراگیرنشدن فرهنگ صرفه‌جویی به منظور حفظ منابع پایه، بخشی‌نگری یا بهره‌مند نشدن از نگاه جامع‌گرایانه به مقوله توسعه در بخش‌های مختلف نظیر صنعت، کشاورزی، شهر و از همه مهم‌تر، طرح‌های توسعه‌ای آب‌بر یا وابسته به منابع آب بخشی از عواملی است که امروز، دستاوردی جز چالش‌های رو به فزونی محیط‌ زیست برای کشور به همراه نداشته است.

چالش‌هایی که حالا اثر آن بر حوزه‌های مختلف زندگی مردم ازجمله اقتصاد، معیشت، سلامت و بهداشت، آشکار و انکارناپذیر است.

این در حالی است که حتی اگر تنها منافع ملی کشور و بهره‌وری اقتصادی را هم در نظر می‌گرفتیم، باید بسیار بیشتر از آنچه تاکنون به محیط زیست و حفظ ارکان مختلف آن از‌جمله تالاب‌ها توجه کرده‌ایم، توجه می‌کردیم.

در‌این‌میان وقوع برخی خشکسالی‌ها و تغییر اقلیم روند نابودی تالاب‌ها را تسریع کرده و به‌همین‌دلیل اجرای الگویی مناسب برای معیشت مردم، هم‌زمان با تأمین نیاز آبی حیات تالاب‌ها ضروری است تا از مزایای تالاب‌ها بهره‌مند شویم.

مدیریت زیست‌بومی ضمن در‌نظر‌گرفتن نقش و مسئولیت فعال برای دست‌اندرکاران در مدیریت و حفظ تالاب، با برنامه‌ریزی در سطح حوضه آبخیز سعی در برقراری تعادل میان حفاظت، توسعه و تحقق بهره‌برداری خردمندانه از تالاب و مدیریت پایدار آن دارد.

با توجه به موارد ذکر‌شده و لزوم اجرای کامل این برنامه‌ها، در برنامه هفتم توسعه اقتصادی و اجتماعی پیشنهاد درنظرگرفتن شاخص‌های فرابخش و متناسب با مسئولیت مربوطه در راستای اجرای برنامه حفاظت و بهره‌برداری خردمندانه زیست‌بومی تالاب‌ها به‌عنوان پیشنهاد، ارائه شد که بر لزوم تحقق این مهم تأکید می‌شود.

توجه به ارزش اقتصادی تالاب‌ها و خدمات اکوسیستمی آنها در معادلات اقتصادی کشور در برابر توجیهات اقتصادی برای توسعه نامتوازن و تخریب این اکوسیتم‌های طبیعی و همچنین فراهم‌کردن تعادل بین حفاظت و بهره‌برداری معقول با اجرای قوانین و ضوابط مربوطه با مشارکت و همکاری جوامع بومی و همراهی و حمایت نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی در پیگیری اجرای وظایف دستگاه‌های مربوطه امکان‌پذیر خواهد بود.