|

 درباره آتیلا پسیانی

اندیشه‌های بلند در قامت تئاتر

زمانی که آتیلا پسیانی نمایش «گنگ خواب‌دیده» خود را برای اجرا به کشورهای دیگر می‌برد، یک جمله از نقد مثبتی را که بر این نمایش نوشته بودم، در تیتر یکی از پوسترهای خود نقل کرده بود که مضمون آن این بود که نظام‌های معنایی و اندیشه‌های بلند می‌توانند بدون کلام نیز منتقل شوند و انقلاب ذهنی ایجاد کنند.

اندیشه‌های بلند در قامت تئاتر
حسین سلیمی استاد روابط بین‌الملل و رئیس سابق دانشگاه علامه طباطبایی

زمانی که آتیلا پسیانی نمایش «گنگ خواب‌دیده» خود را برای اجرا به کشورهای دیگر می‌برد، یک جمله از نقد مثبتی را که بر این نمایش نوشته بودم، در تیتر یکی از پوسترهای خود نقل کرده بود که مضمون آن این بود که نظام‌های معنایی و اندیشه‌های بلند می‌توانند بدون کلام نیز منتقل شوند و انقلاب ذهنی ایجاد کنند. این طرح جمله فقط توصیف آن نمایش نبود بلکه بیان کلی اندیشه و نوع نگاه آتیلا پسیانی به هنر تئاتر بود. هنری که زندگی پربار خود را وقف آن کرد و تحولی بزرگ در آن پدید آورد. نخستین‌باری که از نزدیک با آتیلا آشنا شدم زمانی بود که مسئولیت فیلم و سریال را در سیما بر عهده داشتم و سریالی با نام شیخ مفید در حال فیلم‌برداری بود. در میان‌وعده یکی از روزهای فیلم‌برداری، با دوستان از مظلومیت هنر تئاتر گفتم و اینکه باید با احیای تئاترهای تلویزیونی راهی برای شوک واردکردن به این هنر نیمه‌جان بیابیم. در میان هنرمندانی که دور میز نشسته بودند، ناگهان برق نگاه آتیلا توجه مرا به خود جلب کرد. تئاتر؟ واقعا برای شما مهم است؟ در پاسخ ایشان گفتم معلوم است که مهم است. مگر می‌توان تاریخ تفکر بشری و جوهر اندیشه‌ها را بدون تئاتر درک کرد. مگر جامعه‌ای که تئاتر نداشته باشد می‌تواند گام به مراحل فرهیختگی و معنا‌آفرینی بگذارد؟ تاکنون چنین تغییر چهره‌ای در صورت یکی از بهترین بازیگرانی که می‌شناختم ندیده بودم. ناگهان کنار من آمد، پس از نیم‌ساعت حس کردم سال‌ها او را می‌شناسم. وقتی درباره تئاتر بحث می‌شد انگار کلامش و زندگی‌اش معنا می‌گرفت. همین بود که موجب شد دوستی‌ عمیقی بین ما شکل گیرد. وقتی در سال 1376 به عنوان مسئول مرکز هنرهای نمایشی برگزیده شدم، از اولین افرادی بود که به سراغش رفتم. با عشق آمد بدون توقع آمد، آمد و هرچه داشت برای احیای این هنر نیمه‌جان در میانه ریخت. در تأسیس نهادهای تئاتری در جلسات سازماندهی تئاتر کشور و در اجرای نمایش‌های پرارزشی که می‌توانست ماهیت اجراهای نمایشی را دگرگون کند. نمایش‌های آتیلا پسیانی، سبکی در تئاتر تجربی برگزیده بود و شیوه‌ای که برای مدیریت تئاتر و تشکیل گروه‌های تئاتری می‌پسندید گویای آن بود که او تئاتر را به عنوان هنر زندگی و هنر اندیشه‌ورزی تعریف می‌کند. او تئاتر را اسباب سرگرمی نمی‌دید و هر گاه از تئاتری با محتوای سرگرمی محض حمایت می‌کردیم، به سختی بر ما می‌تاخت. مانند فیلسوفی که از نوشته‌های کم‌مایه خسته و زده شده و دنبال آن است که کلماتش آن‌چنان در ساختار ذهنی مخاطبش بنشیند که نظام معنایی او را تحت تأثیر قرار دهد. آتیلا هنر تئاتر را هنری می‌دانست که باید انسان را به تفکر وادارد. به جای آنکه مخاطب را به لذتی موقتی و لحظه‌ای بکشاند، او را در اضطراب اندیشیدن قرار دهد. تئاتر پسیانی تئاتری بود که می‌خواست مخاطب آن به سخنی بیندیشد و راه را برای ورود به عمق معانی نهفته در حرکات و کلمات تئاتر بیابد. به همین دلیل نیز حتی درباره نمایش‌هایی که مورد استقبال گسترده قرار نمی‌گرفت، بی‌تاب نمی‌شد. از نظر او همان افراد معدودی که می‌آیند و تلاش می‌کنند در معانی عمیق نمایش با او شریک شوند کافی است. البته اکثر نمایش‌هایش حتی آنهایی که فرمالیستی بود و درک معانی آن دشوار به نظر می‌رسید نیز معمولا با استقبال خوب مواجه می‌شد، اما برای او خلق و جاری‌شدن اندیشه‌های بلند به زبان نمایش هدفی بود که زندگی پربارش را بر آن بگذارد. آتیلا پسیانی بی‌گمان یکی از برجسته‌ترین هنرمندان سینما و تلویزیون نیز هست، اما هویت هنری او در تئاتر بود. مانند اندیشمندی که فلسفه خود را به زبان تئاتر بیان می‌کند. و همین است که هرگز ردپای درخشان او در این هنر تاریخ‌ساز از میان نخواهد رفت.