|

کارشناسان در نشستی موانع و راهکارهای توسعه‌یافتگی در استان جنوب شرقی ایران را بررسی کردند

سیستان و بلوچستان؛ آنچه باید باشد، آنچه هست

سیستان و بلوچستان ۱۱.۵ درصد از مساحت ایران را در اختیار دارد. بیشترین مرز خاکی با همسایگان، به طول هزار و ۱۰۰ کیلومتر از آن سیستان و بلوچستان است و ۳۷۰ کیلومتر مرز آبی در کرانه‌های این استان آرام گرفته است و آن را با سه کشور پاکستان، افغانستان و عمان همسایه کرده است.

سیستان و بلوچستان؛ آنچه باید باشد، آنچه هست

شرق: سیستان و بلوچستان ۱۱.۵ درصد از مساحت ایران را در اختیار دارد. بیشترین مرز خاکی با همسایگان، به طول هزار و ۱۰۰ کیلومتر از آن سیستان و بلوچستان است و ۳۷۰ کیلومتر مرز آبی در کرانه‌های این استان آرام گرفته است و آن را با سه کشور پاکستان، افغانستان و عمان همسایه کرده است.

سیستان و بلوچستان روی کمربند معدنی جهان قرار دارد، به‌طوری که از ۶۰ نوع ماده معدنی شناسایی‌شده در کشور، ۲۸ نوع آن به‌طور قطع در این استان قرار دارد؛ معادن غنی طلا، مس، سرب، روی، منگنز، تنگستن، کرومیت، تالک، منیزیت، گل سفید و سنگ‌های ساختمانی و... .

بندر چابهار تنها بندر ایران است که به طور مستقیم با یک اقیانوس یعنی اقیانوس هند در ارتباط است.

بندر چابهار در استان سیستان و بلوچستان، یکی از چهارراه‌های اصلی کریدور جنوبی تجارت جهانی محسوب می‌شود. این بندر به علت موقعیت استراتژیک و دسترسی به آب‌های آزاد بین‌المللی، جایگاه ویژه‌ای در مبادلات بین ایران و سایر نقاط جهان دارد و نزدیک‌ترین راه دسترسی کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه یعنی افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان به آب‌های آزاد است و البته با زیبایی‌های خیره‌کننده طبیعی مانند کوه‌های مریخی، چشمه‌های گِل‌افشان، تمساح پوزه‌کوتاه و... گزینه مهمی در صنعت توریسم ایران است. استانی که با توفان ۱۲۰ روزه و آفتاب درخشان می‌توانست یکی از قطب‌های تولید انرژی‌های تجدیدپذیر باشد.

سیستان و بلوچستان به عقیده بسیاری از کارشناسان صنعت حمل‌ونقل می‌توانست امارات ایران باشد اما حالا فقر و توسعه‌نیافتگی در آنجا خودنمایی می‌کند.

حجت میرزایی، پژوهشگر، به «شرق» می‌گوید بر اساس گزارشی که در سال ۱۴۰۰ برای وزارت کار تهیه شده است، بیشتر از ۸۰ درصد جامعه روستایی و ۴۵ درصد جامعه شهری سیستان و بلوچستان فقیر هستند و ‌درآمد سرانه تهران پنج برابر سیستان و بلوچستان برآورد شده است. همچنین امید به زندگی مردان این استان جنوب شرقی بین ۸ تا ۱۰ سال و زنان شش سال کمتر از میانگین کشوری است؛ اما این تنها بخش کوچکی از گرفتاری‌های عدیده سیستان و بلوچستان است.

عصر سه‌شنبه ۲۳ آبان شماری از صاحب‌نظران حوزه‌های مختلف در دانشگاه علم و فرهنگ تهران گرد هم آمدند تا درباره چالش‌های این استان و راهکارهای توسعه آن گفت‌وگو کنند.

 بیداد فقر

نام سیستان و بلوچستان با فقر گره خورده است؛ استانی که می‌توانست یکی از ثروتمندترین استان‌های ایران باشد. این چکیده سخنرانی بسیاری از حاضران در نشست «مسیر توسعه سیستان و بلوچستان؛ بایدها و نبایدها» است.

یارمحمد حسین‌بر، یکی از مدیران سابق وزارت آموزش و پرورش که به صورت ویدئوکنفرانس در نشست حاضر شده است، می‌گوید میانگین درآمد سالانه خانوار شهری کشور در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۶۷ میلیون تومان بوده است اما میانگین درآمد سالانه خانوار شهری سیستان و بلوچستان تنها ۱۰۸ میلیون تومان برآورد شده است. وضعیت خانوارهای روستایی که به مراتب بدتر است و در حالی که متوسط درآمد خانوار روستایی کشور در سال گذشته ۹۸.۵ میلیون تومان بوده، متوسط درآمد خانوار روستایی سیستان و بلوچستان تنها ۴۲ میلیون تومان اعلام شده است.

به عبارت دیگر خانواده‌های سیستان و بلوچستانی پس از خراسان شمالی فقیرترین خانواده‌های ایرانی هستند.

حسین‌بر تأکید می‌کند که «میانگین درآمد خانوارهای شهری سیستان و بلوچستان در حد خانوارهای روستایی سایر استان‌هاست و بنیه مالی خانواده‌های روستایی استان بسیار ضعیف و شکننده است. در این شرایط میزان امید به زندگی در سیستان و بلوچستان بسیار کمتر از میانگین نرخ کشوری است».

او ادامه می‌دهد: «فقر باعث ترک تحصیل گسترده دانش‌آموزان این استان شده است. به طوری که ۶۰ درصد دانش‌آموزان این استان به پایه دوازدهم نمی‌رسند و ۱۰ درصد کل جاماندگان از تحصیل کشور در سیستان و بلوچستان زندگی می‌کنند».

 نگاه امنیتی؛ نه نگاه توسعه‌ای

بسیاری از حاضران در نشست تأکید دارند که حاکمیت اجرائی در ایران به سیستان و بلوچستان بیش از آنکه نگاه توسعه‌ای داشته باشد، نگاه امنیتی دارد؛ حال آنکه توسعه، امنیت را به دنبال دارد.حسین نصیری که سال‌ها پیش دبیر شورای عالی مناطق آزاد بوده است، می‌گوید که امنیت از توسعه جدا نیست و امنیت شانه به شانه اقتصاد، فرهنگ، محیط زیست و اجتماع پیش می‌رود.

او تأکید می‌کند که نمی‌داند چرا متولیان کشور تصور می‌کنند که امنیت مقوله‌ای جدا از اقتصاد و فرهنگ و محیط زیست و... است یا در تعارض با آن است؟!

نصیری ادامه می‌دهد که «یک شهروند بلوچ که بی‌کار است و بچه‌های او بدون آینده در خاک و گل و لای بازی می‌کنند، شهروندی که نمی‌تواند هزینه دارو و درمان مادر خود را بدهد، چه راهی جز کولبری یا قاچاق دارد؟! آیا اگر توسعه در سیستان و بلوچستان در اولویت قرار می‌گرفت، امنیت مخدوش می‌شد؟ بدیهی است که امید بلندمدت امنیت خلق می‌کند».

پیرمحمد ملازهی، تحلیلگر سیاسی آسیا و مسائل بلوچستان هم در این نشست تأکید کرد که حاکمیت باید نگاه توسعه‌ای را در سیستان و بلوچستان در اولویت قرار دهد.

او تأکید می‌کند که برجک‌های نگهبانی خالی در خاش و زاهدان، کانال‌های عمیق غیرقابل استفاده و دیوار مرزی که حالا چالش ایران و طالبان شده است، همگی گواه آن است که این جایگزینی نگاه توسعه‌ای با نگاه امنیتی در سیستان و بلوچستان نتوانسته مشکلات این منطقه را رفع کند.

او ادامه می‌دهد که «وقتی توسعه در منطقه اتفاق نمی‌افتد، بین نگاه حاکمیت و مردم منطقه شکاف ایجاد می‌شود. ذهنیت شهروند بلوچ این می‌شود که شاید حاکمیت قصد دارد در غیاب توسعه، ترکیب جمعیتی را تغییر دهد اما نگاه حاکمیت این است که با نظامی‌کردن منطقه، امنیت را افزایش دهد. بنابراین همگرایی و همدلی بین حاکمیت و مردم ایجاد نمی‌شود، چون هر دو طرف حرف یکدیگر را متوجه نمی‌شوند».

این کارشناس مسائل بلوچستان تأکید می‌کند که اگر حاکمیت اجرائی توسعه منطقه را در اولویت قرار دهد و شهروند بلوچ و مردم بومی منطقه احساس کنند که سرنوشت آنها برای دولت‌ها اهمیت دارد، خود حافظان منافع جمعی و ملی در منطقه می‌شوند.

ملازهی می‌گوید که «دولت باید حامی جریان میانه‌روی سیاسی در منطقه باشد و نگاه به این سمت نرود که کنشگری یا منحصر به نیروهای درونی نظام باشد یا نیروی بیرونی نظام؛ چراکه نیروی بیرونی نظام، امثال جیش‌العدل است یا جریان‌های جهادی که پشتوانه بین‌المللی دارد. بنابراین حاکمیت نباید اجازه بدهد با حذف جریان میانه‌روی سیاسی فضایی ایجاد شود که جیش‌العدل و نیروهای بیرونی نظام، جایگزین آن شود که این مسئله می‌تواند تبعات بسیار خطرناکی برای کشور داشته باشد».

 استان  تقسیم  شود

برخی حاضران در نشست اعتقاد دارند که چالش اصلی سیستان و بلوچستان پراکندگی استان است. آنها می‌گویند که مسائل امنیتی در بخش کوچکی از مرز سیستان و بلوچستان عارضه ایجاد کرده و بخش پهناوری از این استان امن و امان است.

آنها راه‌حل این مشکل را تقسیم استان سیستان و بلوچستان می‌دانند. یکی از این افراد تقی رخشانی، استاد تاریخ سیستان و بلوچستان است.

او می‌گوید که «در استان پهناور سیستان و بلوچستان گسل‌های فراوان اجتماعی، فرهنگی و قومیتی وجود دارد و همین مسئله یکی از اصلی‌ترین موانع توسعه این منطقه است».

این کارشناس تاریخ تأکید می‌کند که «کشور تونس به لحاظ مساحت کوچک‌تر از سیستان و بلوچستان است اما ۲۴ استان دارد. بنابراین باید پذیرفت که پراکندگی یک عامل مهم توسعه‌نیافتگی استان است و سیستان و بلوچستان باید به چهار استان تقسیم شود، به این ترتیب می‌تواند چهار بودجه بگیرد و صاحب چهار برابر طرح عمرانی نسبت به زمان فعلی شود».

محمود حجتی که سال‌ها پیش استاندار سیستان و بلوچستان بوده است، یکی دیگر از موافقان تقسیم استان سیستان و بلوچستان است. او اما اعتقاد دارد که این استان باید به دو استان تقسیم شود.

او در این نشست می‌گوید که از این سر استان تا آن سر استان حدود هزار کیلومتر راه است و سنخیتی بین شمال استان با جنوب استان نیست.

حجتی تأکید می‌کند که چابهار باید به یک استان مستقل تبدیل شود. وزیر سابق کشاورزی می‌گوید در کشورهای توسعه‌یافته شاهد هستیم که سیاست‌گذاران پیش از هرچیز، به زیرساخت‌ها اهمیت می‌دهند؛ زیرساخت آموزش را ایجاد می‌کنند یا زیرساخت حمل‌ونقل، زیرساخت بهداشت و انرژی و زیرساخت سرمایه‌گذاری و... اما در ایران فراهم‌کردن زیرساخت به حاشیه رفته است و ما می‌بینیم که به دلیل فراهم‌نبودن زیرساخت، منابع سنگ سیستان و بلوچستان را به اصفهان می‌بریم و در آنجا مورد استفاده قرار می‌دهیم.

 تقسیم  استان  خطاست

در این میان برخی دیگر از صاحب‌نظران حاضر در نشست تقسیم استان را خطا می‌دانند و اعتقاد دارند که با محاسبات ساده و خطی نمی‌توان حکم به تقسیم استان داد.

محمدسعید اربابی، نماینده اسبق ایرانشهر، یکی از این مخالفان است. او می‌گوید که «دولت برای ساخت تعداد اندکی مسکن روستایی در منطقه‌ای باید ده‌ها محاسبات انجام دهد؛ محاسبات عمرانی، مالی، بافت فرهنگی، معماری منطقه، محیط زیست، ترکیب جمعیتی و... چگونه است که برخی بدون این محاسبات و به سادگی حکم به چندپاره کردن استان می‌دهند؟ مگر مسئله توسعه فقط بودجه و طرح عمرانی است؟».

نماینده اسبق ایرانشهر تأکید می‌کند که مدل توسعه در ایران ناهمگون است و نمی‌شود گفت که استان پهناور توسعه‌یافته‌تر است یا استان کوچک‌تر؟

اربابی ادامه می‌دهد: «مثلا آیا استان کوچک ایلام توسعه‌یافته‌تر از استان فارس است یا خراسان پس از تقسیمات جدید توانست توسعه‌یافته شود؟ مثلا خراسان شمالی و خراسان جنوبی چرا همچنان در انبوه مشکلات دست و پا می‌زنند یا استان گلستان پس از تقسیمات جدید نتوانست به توسعه برسد؟».

او تأکید می‌کند که دادن چنین حکم‌هایی بدون مطالعه دقیق تنها مشکلات را چند برابر می‌کند و از چهره‌های دانشگاهی انتظار می‌رود که بدون پشتوانه تحقیقاتی مسائلی مانند تقسیم استان را مطرح نکنند.

یارمحمد حسین‌بر، یکی از مدیران سابق آموزش و پرورش هم مخالف تقسیم استان سیستان و بلوچستان است و اعتقاد دارد که تقسیم استان تقلیل ماجرای توسعه‌نیافتگی سیستان و بلوچستان است.

 سرمایه  اجتماعی، مبنای  توسعه

برخی حاضران نشست تأکید داشتند که توسعه منطقه‌ای بدون سرمایه اجتماعی ممکن نیست و از اصل و اساس وقتی شهروندی به جامعه و محیط خود تعلق خاطر نداشته باشد فرایند توسعه امری فیزیکی و جسمانی و بدون روح خواهد بود.

علی شعبانی، فرماندار سابق ایرانشهر، از جمله این افراد است که با ذکر مثال‌هایی از کتاب چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟ می‌گوید که «سرمایه‌گذاری و احداث خط ریل و... می‌تواند برای منطقه ارزش ‌افزوده ایجاد کند اما آیا می‌تواند در مردم تعلق خاطر به وجود آورد؟».

او توضیح می‌دهد که حلقه‌های اتصال سرمایه‌گذاری به زندگی مردم محلی ضعیف است و مردم تصور می‌کنند که ارزش‌افزوده سرمایه‌گذاری در منطقه به جیب کسانی می‌رود که از مردمان بومی نیستند و این سرمایه‌گذاری‌ها اثری بر زندگی مردم محلی ندارد.

فرماندار سابق ایرانشهر تأکید دارد که یکی از علل اصلی توسعه‌نیافتگی در سیستان و بلوچستان این است که در این استان نهادسازی نشده است و منطقه نه پیمانکار و کمپانی بزرگی دارد نه تشکل صنفی قدرتمندی، بنابراین مردم منطقه نمی‌توانند با پروژه‌های عمرانی در استان ارتباط بگیرند.

محمود حسینی، استاندار سابق سیستان و بلوچستان یکی دیگر از افرادی است که اعتقاد دارد تا مردم محلی و اجتماعات مدنی در منطقه شکل نگرفته و منسجم نشوند امکان حاکمیت گفتمان توسعه وجود ندارد.

محمدحسین اژدری، یکی از معاونان سابق استانداری هم بر همین باور است و تأکید دارد که جامعه محلی باید در فرایند توسعه منطقه درگیر شود و این‌گونه نباشد که سهم مردم بومی از توسعه مشاغلی مانند نگهبانی و کارگری باشد. 

محمدحسین مقیمی، فعال سیاسی و از مدیران سابق وزارت کشور هم در این نشست بحران‌های اقلیمی مانند فرسایش شدید خاک و بحران آب را از موانع جدی توسعه سیستان و بلوچستان می‌داند و تأکید می‌کند که بدون راهکار برای این چالش‌ها نمی‌توان درباره توسعه سیستان و بلوچستان حرف زد.