|

باقر مومنی دور از ایران درگذشت

روشنفکر چپ آزادی‌خواه

باقر مومنی پژوهشگر تاریخ، نویسنده، مترجم و فعال سیاسی روز یکشنبه 28 آبان در نودوهفت سالگی درگذشت. او که چند دهه پیش و در شرایط اضطرار ایران را ترک کرده بود سرانجام دور از ایران و در پاریس از دنیا رفت.

روشنفکر  چپ آزادی‌خواه

شرق: باقر مومنی پژوهشگر تاریخ، نویسنده، مترجم و فعال سیاسی روز یکشنبه 28 آبان در نودوهفت سالگی درگذشت. او که چند دهه پیش و در شرایط اضطرار ایران را ترک کرده بود سرانجام دور از ایران و در پاریس از دنیا رفت.

مومنی در 23 اردیبهشت سال 1305 در کرمانشاه متولد شده بود. او پس از پشت سر گذاشتن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در شهر زادگاهش، برای ادامه تحصیل به تهران آمد و تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشته حقوق دانشگاه تهران سپری کرد.

سال‌های نوجوانی و آغاز جوانی باقر مومنی در دهه پرتلاطم بیست سپری شد. او نیز مثل بسیاری دیگر از هم‌نسلانش تحت تأثیر فضای اجتماعی و سیاسی ایران در آن دوران بود و ازاین‌رو در کنار تحصیل وارد فعالیت سیاسی هم شد. زمانی که او برای تحصیل در رشته حقوق به تهران آمد با برخی گروه‌‌ها و چهره‌های سیاسی آشنا شد و سرانجام در اواخر سال 1324 به حزب توده ایران پیوست.

باقر مومنی فرزند زمانه‌اش بود و با درک ضرورت‌های تاریخی دوران، در سال‌های پس از کودتای مرداد 32 همچنان به فعالیت‌های سیاسی‌اش علیه حکومت شاه ادامه داد تا اینکه در سال 1335 به هجده ماه زندان محکوم شد.

باقر مومنی در سنت فکری چپ رشد کرده بود و ازاین‌رو به تاریخ توجهی ویژه داشت. او در سال 1339 پایان‌نامه دانشگاهی‌اش را با عنوان «ایران در آستانه انقلاب مشروطیت» به پایان رساند و سپس متن آن را منتشر کرد. او در یادداشتی کوتاه در آغاز کتاب «ایران در آستانه انقلاب مشروطیت و ادبیات مشروطه» نوشته بود: «جنبش مشروطیت ایران، همیشه از راست بی‌بها شده است، و چون تحلیلی علمی از آن به عمل نیامده از چپ نیز آن را سرسری گرفته‌اند. به خاطر ارزیابی درست این تلاش اجتماعی مردم وطنم، در آن زمان که فرصتی داشتم، بر آن شدم تا به تحلیل علمی آن دست بزنم، و در سال‌های میان 1325 تا 1329 به مطالعه و یادداشت پرداختم. هنوز مطالعاتم بسیار ناقص بود که در اواخر سال 1329 به مناسبتی، در مهلتی چندروزه، رساله‌ای در این زمینه سر هم کردم». خود مومنی در یادداشتش می‌گوید این رساله‌ای است ناقص و در مواردی غیرعلمی اما با این حال او می‌گوید «چون برداشت کلی آن، به زعم من، درست و علمی است آن را بدون دستکاری نشر می‌دهم». در مقدمه کتاب، باقر مومنی انقلاب مشروطه را به درستی انقلابی اجتماعی می‌نامد: «اگر یک انقلاب اجتماعی نبردی باشد برای انتقال قدرت از دست یک طبقه اجتماعی به دست طبقه دیگر جنبش مشروطیت ایران یک انقلاب اجتماعی است».

مومنی در «ادبیات مشروطه» نیز به بررسی اشکال گوناگون ادبیات و معیارهای ادبیات مترقی پرداخته و سپس ویژگی‌های ادبیات مشروطه را بررسی کرده است.

باقر مومنی در سال 1346 به قصد ادامه تحصیل به فرانسه رفت و پس از دو سال اقامت به ایران بازگشت و انتشارات صدای معاصر را بنیاد گذاشت. در سال ۱۳۵۳ دوباره راهی فرانسه شد و در دانشگاه سوربن طی دو سال نگارش رساله دکترایش را با نام «مسئله ارضی و جنگ طبقاتی در ایران» به ‌پایان برد و جلد اول آن را با نام مستعار الف-پوران در فرانسه به چاپ رساند. در سال 1355 به ایران بازگشت و با تلاشی پیگیرانه به پژوهش و ترجمه و تصحیح متون عصر مشروطه مشغول شد. آثار مومنی در آن دوره با سانسور حکومت شاه روبه‌رو بود و اغلب آثارش با سد سانسور روبه‌رو شد. مومنی در سال 1356 از اعضای اصلی و پیگیر کانون نویسندگان ایران در برگزاری شب‌های نویسندگان و شاعران در انستیتو گوته بود. او در دوره دوم حیات کانون نویسندگان نقشی مهم در آن داشت و برای آزادی بیان و مقابله با سانسور تلاش کرد. او در شب پنجم شب‌های نویسندگان و شاعران ایران سخنرانی کرد و موضوع صحبتش سانسور بود و باید به یاد داشت که سانسور حکومت شاه در دهه پنجاه بسیار سنگین بود. مومنی در بخشی از آن سخنرانی‌اش گفته بود: «سانسور، پیوند روشنفکر را با ملتش و مخاطبش و حتی با خودش به عنوان یک عضو جامعه قطع می‌کند. روشنفکر و هنرمند در هر رشته‌ای که کار کند وقتی از مادر غذادهنده‌اش، یعنی ملت، جدا افتاد از رشد باز می‌ماند و پس از مدتی کوتاه در درون تابوت تنهایی‌اش مدفون می‌شود و می‌گندد و آن وقت اسکلتی که از او باقی مانده مار و مورانی را که در دور و بر خودش می‌بیند کودکان هنر خودش می‌پندارد و چون مردمی که از کنارش می‌گذرند از گند گورش و از منظره مار و مورش رو ترش می‌کنند به آنان ناسزا می‌گوید که بی‌هنر و نادانند. به این ترتیب، سانسور هنر و فرهنگ را می‌کشد و از لاشه مرده هنر، به جای هنر، بیماری به میان توده می‌پراکند. فرزند ملت که باید منظر فرهنگ و هنر او بشود یا سر زا می‌رود و یا به موجودی افلیج و کج و کوله و در عین حال خودبین و خودستا بدل می‌شود و خود ملت نیز پس از مدتی که باید از این فرزند دوباره بار گیرد عقیم و نازا می‌شود و فقر فرهنگی باز هم عمیق‌تر و ریشه‌دارتر می‌شود».

باقر مومنی در سال 1357 به همراه سه عضو دیگر کانون نویسندگان ایران یعنی سعید سلطانپور، ناصر رحمانی‌نژاد و بزرگ پورجعفر هفته‌نامه «صدای معاصر» را منتشر کردند که تا تیرماه سال 1358 چهارده شماره از آن منتشر شد. او در این دوره سردبیر نشریه‌ای با عنوان «اندیشه» هم بود که البته 5 شماره بیشتر  منتشر نشد.

باقر مومنی اگرچه دوره‌ای از حزب توده ایران فاصله گرفت اما تا پایان عمرش به آرمان‌های چپ وفادار ماند و روشنفکری آزادی‌خواه و برابری‌طلب بود.