|

سفر به انتبه، پایتخت اوگاندا، با طعم عوارض و موز پخته

صلح زیر سایه حاکمان جنگ‌سالار

ورود به انتبه با استقبال گرمی همراه نبود. چند ساعتی در فرودگاه معطل شدم، چند فرم پر کردم و به سؤالات افسر اوگاندایی جواب دادم تا مهر ورود بر پاسپورت خورد.

صلح زیر سایه حاکمان جنگ‌سالار

علی مرسلی

 

ورود به انتبه با استقبال گرمی همراه نبود. چند ساعتی در فرودگاه معطل شدم، چند فرم پر کردم و به سؤالات افسر اوگاندایی جواب دادم تا مهر ورود بر پاسپورت خورد.

«انتبه» زیبا و دوست‌داشتنی بود. مسیر پر از درختان پالم، موز و آووکادو بود. روی تیر‌های برق لک‌لک‌های بزرگ مارابو نشسته بودند که البته با وجود پرتعداد بودن‌شان، ‌شانس نماد پرچم‌شدن را نداشتند؛ چون نماد پرچم اوگاندا درنای تاج‌دار خاکستری است که البته من در «آمبوسلیِ کنیا» آن را از نزدیک دیده بودم؛ ولی در اوگاندا موفق به دیدنش نشدم.

شب که شد، روی چراغ‌ها و در و دیوار را حشرات سفیدرنگی پوشاندند. شاید میلیون‌ها میلیون حشره سفید همه جا بودند. این مگس‌ریزه‌ها (midge) در ماهی که من بودم (آوریل) تا سرمنشأ رود نیل سفید، همه جا بودند. این حشرات عمری به درازای یک روز دارند، دور نور چراغ‌ها جمع می‌شوند و صبح‌ها کُپه‌های اجساد آنها را زیر چراغ‌ها می‌توان دید. محلی‌های دور دریاچه ویکتوریا البته این تهدید را به فرصت تبدیل می‌کنند و این پشته‌های غنی از پروتئین را در روغن سرخ کرده و مثل همبرگر می‌خورند. به این غذای غنی از پروتئین کیک Kunga می‌گویند. با وجود اینکه در غذاخوردن ماجراجو هستم، تمایلی به امتحان این غذا نداشتم.

اقامتگاهم نزدیکی انتبه جایی زیبا به اسم Okra house بود که از پنجره اتاقش،‌ دریاچه ویکتوریا دیده می‌شود. وقتی در جاده‌های خاکی و روستا‌های اطراف دریاچه و سرچشمه رود نیل در جینجا قدم می‌زدم، برداشتم این بود که مردم اوگاندا در مقایسه با کنیا اگرچه فقیرترند؛ ولی با آنها فرق دارند. مغرورتر و کمی روستایی‌ترند. خلقیات اصیل‌تری دارند و البته گارد بیشتری در برابر توریست‌ها! رنگ پوست‌شان شکلاتی‌تر است، چشمان‌شان درخشش زیبایی دارد و لباس‌های رنگی‌تر می‌پوشند.

در نزدیکی اوکرا، یک قبرستان هواپیما که تبدیل به نمایشگاه هواپیما‌های مختلف جنگی و مسافری شده، وجود دارد. چند مجسمه از سیاست‌مداران (باراک اوباما، ملکه الیزابت و موسونی رئیس‌جمهور اوگاندا) در کنار ساحل دریاچه ویکتوریا قرار دارد. برخی از این هواپیما‌ها بقایای هواپیما‌هایی هستند که در عملیات انتبه به دست اسرائیلی‌ها نابود شده‌اند. در عملیات انتبه که از طرف اسرائیل علیه گروگان‌گیری جبهه آزادی‌بخش فلسطین و دولت عیدی‌‌امین انجام شد، برادر بنیامین نتانیاهو کشته شد.

دریاچه ویکتوریا آن‌قدر بزرگ است که مانند دریایی به چشم‌ می‌آید. حتی ساحل شنی و موج دارد. بهتر است که تصور شنا در این دریاچه را از سر بیرون کنیم. اینجا بیماری تب حلزون (شیستوزومایسیس) شایع است و خود بومی‌ها تمایل زیادی ندارند که در دریاچه شنا کنند؛ اما ماهی تیلاپیلای آن معروف است و در رستوران‌های اوگاندا اگر ماهی تازه سفارش می‌دهید، اکثرا ماهی همین دریاچه است. سیم‌کارتی که تهیه می‌کنم، ام‌تی‌ان آفریقای جنوبی است. جالب اینجاست که سیاست دولت اوگاندا درباره اینترنت کمی شبیه کشور خودمان است. در جریان انتخابات شبکه‌های اجتماعی فیلتر می‌شوند و روی سیم‌کارتی که من خریدم، باید عوارض شبکه‌های اجتماعی را جدا پرداخت می‌کردم. در واقع شبکه‌های اجتماعی روی سیم‌کارت خام به نوعی فیلتر هستند؛ ولی امکان خرید استفاده از شبکه‌های اجتماعی با پرداخت پول وجود دارد (دولت اوگاندا عوارض می‌گیرد و دیگر نیاز نیست مثل ایران فیلترشکن بخریم!). وقتی دیتای خریداری‌شده برای شبکه‌های اجتماعی‌ام روی سیم‌کارت تمام می‌شود، متوجه می‌شوم که با فیلترشکن‌های ایرانم می‌توانم به‌راحتی بدون پرداخت عوارض شبکه‌های اجتماعی را باز کنم!

در تاریخ پر‌‌فراز‌و‌نشیب یک قرن اخیر اوگاندا، از سلطنت پادشاهان بوگاندا بر نواحی محدودی از اوگاندای فعلی تا استعمار انگلیس، استقلال، کودتا، دیکتاتوری عیدی‌امین، جنگ با تانزانیا، برقراری ریاست‌جمهوری، احیای سلطنت، جنگ داخلی و... داشته است و هم‌اکنون هم موسونی سال‌هاست که تحت عنوان رئیس‌جمهور، حاکم اوگانداست. در آفریقا تقریبا همه می‌دانند که یک حاکم مسلط و تا حدودی مصلح که نظم را برقرار می‌کند، خیلی بهتر از دموکراسی‌های نیم‌بند و هرج‌ومرج است. انتخاب سومی فعلا وجود ندارد یا دست‌کم برای خیلی از این کشور‌های آفریقا که سال‌ها در‌گیر جنگ‌های داخلی بوده‌ و هستند، وجود حاکمی مقتدر (حتی غیردموکرات) جزء آرزو‌ها محسوب می‌شود.

اوگاندا با وجود اینکه کشوری چندقبیله‌ای و چندزبانه است، از منظر توریست غیرآفریقایی مردم یکدستی دارد. برخلاف کنیا، در اوگاندا از هندی‌ها و آسیایی‌ها چندان خبری نیست. دلیلش هم به این بر‌می‌گردد که در دوران دیکتاتوری عیدی‌امین هزاران هزار هندی-پاکستانی‌الاصل از اوگاندا اخراج شدند.

موسونی (به‌اصطلاح رئیس‌جمهور اوگاندا) روزگاری جنگ‌سالار بوده، علیه دیکتاتوری عیدی‌امین جنگیده، با وعده دموکراسی و البته با مدد قدرت نظامی و شبه‌کودتا سر کار آمده و خیال پایین‌رفتن از سریر قدرت را ندارد.‌ ایده دموکراسی مدل افریکایی‌شده در آفریقا و به‌ویژه شرق آفریقا طرفداران زیادی دارد. شاید اولین‌ ایده تئوریزه‌شده مدل دموکراسی تک‌حزبی افریکن به ژولیوس نایرره، رئیس‌جمهور سابق تانزانیا، برگردد که باور داشت مدل چندحزبی غربی برای شرایط دولت-ملت‌های تازه‌تأسیس آفریقا مناسب نیست و سیستم‌های تک‌حزبی بهترند. البته نایرره طرفدار دیکتاتوری فردی نبود و خودش هم در روندی دموکراتیک از قدرت کناره‌گیری کرد. کشور‌هایی مانند اوگاندا، روآندا، بروندی، موزامبیک و البته تانزانیا با چنین نظام‌های تک‌حزبی و گاهی حتی شبه‌دیکتاتوری اداره می‌شوند؛ اما هم‌اکنون دست‌کم بعد از سال‌ها جنگ‌های داخلی و کشمکش با همسایگان، ثبات اقتصادی و سیاسی نسبی را تجربه می‌کنند.

اوگاندا هم بعد از سال‌ها دیکتاتوری پرهرج‌ومرج عیدی‌امین، جنگ داخلی و بی‌ثباتی، تازه روی صلح و امنیت را دارد می‌بیند. وقتی گروه‌های مسلحی مثل ارتش مقاومت پروردگار (که نوعی داعش مسیحی است) و گروه‌های مسلح دیگری در کنگو (در همکاری با واگنر روسی) کمین کرده‌اند تا سر فرصت قدرت را در اوگاندا قبضه کنند، طبیعی است که مردم اوگاندا خودکامگی موسونی را به هرج‌ومرج و ژست دموکراسی مدل غربی منجر به بی‌ثباتی، داعش مسیحی و واگنر روسی ترجیح بدهند.

موتور وسیله رفت‌و‌آمد خوبی در اوگانداست، چه در کامپالا باشید یا انتبه. در بیرون از شهر حتی ممکن است سه‌ترکه هم سوار کنند. برخلاف روآندا اینجا قوانین آن‌قدر‌ها سفت و سخت به نظر نمی‌رسد. کلاه ایمنی مسافر ترک موتور الزامی نیست؛ ولی اگر موتور از اپلیکیشن safeboda بگیریم، کلاه ایمنی مسافر هم می‌دهند. اینجا هم مثل روآندا اکثر موتورسیکلت‌ها ساخت باجاج هند هستند (در ایران با برند موتور پالس شناخته شده است).

وسیله رفت‌و‌آمد بین شهر‌ها ون و مینی‌بوس است و شاگرد راننده زبلی همیشه هست که وظیفه سوار و پیاده‌کردن مسافر و پول‌گرفتن را بر‌عهده دارد. از انتبه تا کامپالا ۴۵ کیلومتر بیشتر نیست؛ ولی با ون حداقل سه ساعتی طول می‌کشد بس که قدم به قدم ماشین توقف کرده و مسافر پیاده و سوار می‌کند. حتی جالب است که برای غذا‌خوردن هم برای این 45 کیلومتر بین راه توقف می‌کنیم! در راه دست‌فروش‌ها با مرغ پخته، نیشکر، آب، ماسک و... برای فروش به سمت ماشین‌ها هجوم می‌آورند. لباس‌های قرمزی با آرم کوکاکولا تن‌شان است که دلیلش فقر و بی‌لباسی است؛ اما شبیه این‌ است که شرکت معظم کوکاکولا این دست‌فروشان فقیر را لباس متحدالشکل پوشانده!

گفته می‌شود که سرچشمه رود نیل سفید دریاچه ویکتوریاست. به دیدن این سرچشمه می‌روم و روی رود نیل هم که خروشان و پرآب است، با یک گروه از کارکنان سازمان ملل قایق‌سواری می‌کنم.‌ آوریل ۲۰۲۱ است و هنوز از توریست‌ها به خاطر پاندمی کرونا خبری نیست. کارکنان سازمان ملل واکسن زده‌اند؛ ولی در اوگاندا غیر از فرودگاه و برخی جا‌های مرکز کامپالا آن‌قدر‌ها کسی کرونا را جدی نمی‌گیرد. رئیس‌جمهور تانزانیا چند روز پیش بر اثر کرونا مرده. او کسی بوده که منکر وجود ویروس کرونا بوده؛ ولی ظاهرا بیشتر مردم شرق آفریقا مرگ او را توطئه غرب می‌دانند تا حقانیت مرگ‌آور ویروس! این تئوری توطئه را بعد‌ها بار‌ها دوباره در کنیا، روآندا و‌ اتیوپی هم از زبان مردم کوچه و بازار می‌شنوم. در همه جا البته برای دست‌شستن حتی بدون آب لوله‌کشی بشکه و صابون گذاشته‌اند... . اینها البته یادگار فراگیری ویروس مهلک ابولا در اینجاست و لزوما با کرونا شروع نشده... . اینجا مردمی که ابولای مهلک را از سر گذرانده‌‌اند، خیلی کرونا را باور ندارند!

آن‌قدر که در اوگاندا آووکادو فراوان و ارزان است، هرجا می‌بینم یاد بازار تجریش و قیمت بالایش در ایران می‌افتم. در اوگاندا سیگار و سیگاری به‌ندرت می‌بینم. فروش سیگار محدودیت‌های زیادی دارد و قیمتش بالاست. همه اشکال سیگار‌های الکتریکی و ویپر و پایپ ممنوع است. ماتوکه (موز پخته‌شده) غذای رایج اینجاست و مثل بقیه کشور‌های شرق آفریقا کازاوا هم زیاد مصرف می‌شود.

تهرانِ اوگاندا، کامپالاست. انتبه آرام است و بیش از آنکه شبیه یک پایتخت باشد، شبیه شهرک‌های ساحلی شمال ایران است و اطرافش پر از ویلا‌های خوش‌ساخت.

اوگاندا در‌حال‌حاضر کشور صلح و آرامش است و به آرامی در حال عبور از فقر و بی‌ثباتی به سمت آرامش و شاید رفاه مردمانش است. شاید منابع نفتی غرب اوگاندا که توتال فرانسه و چینی‌ها سرمایه‌گذاری را در آنها شروع کرده‌اند، این حرکت کند را سرعت ببخشد. البته اگر اوگاندا گرفتار نفرین نفت نظیر آنچه بر قسمت‌هایی از خاورمیانه سایه انداخت، نشود.