ایران و نقش زنان در مدیریت پسماند
آنچه در آمارها درباره زنان و نقش آنها بهعنوان مدیریت پسماند در مقالهها وجود دارد، بیشتر نگرشی درباره مدیریت پسماند بهعنوان وظیفه اجتماعی است؛ چراکه کار در مراکز ضایعات در بیشتر مناطق کشور غیررسمی است و به قدری مردانه است که زنان اصلا در آن حساب نمیشوند.
مینو قاسمی: آنچه در آمارها درباره زنان و نقش آنها بهعنوان مدیریت پسماند در مقالهها وجود دارد، بیشتر نگرشی درباره مدیریت پسماند بهعنوان وظیفه اجتماعی است؛ چراکه کار در مراکز ضایعات در بیشتر مناطق کشور غیررسمی است و به قدری مردانه است که زنان اصلا در آن حساب نمیشوند. در بخش مدیریت شهری نیز زنان در مراکز دفع زباله مثل آرادکوه و حتی خدمات شهری نقشی ندارند و اصلا نقشی برای آنها گنجانده نشده است. از آنجایی هم که آمار کار در مشاغلی مانند جمعآوری ضایعات کاملا غیررسمی است، نمیتوان مرجعی را درباره مشاغل غیررسمی زنان در مراکز پسماند پیدا کرد. البته پیداکردن آمار جهانی نیز کار سادهای به نظر نمیرسد. گزارشهای نوشتهشده دراینباره نیز کاملا سانتیمانتال است و منبع علمی ندارد؛ اما آنچه میتوان به آن رسید، این است که جمعآوری زباله از طرف زنان یا کار آنها در مراکز ضایعات با تکدیگری و کارتنخوابی گره خورده و از آن جدا نیست. زنی که در زبالهها جستوجو میکند؛ یا کارتنخواب است یا معتاد. دلیل آن را نیز میتوان در این جستوجو کرد که استفاده و کسب درآمد از ضایعات در ایران کاملا مردانه است و اصلا زنان در این مراکز حساب نمیشوند و حضور آنها به قدری محدود است که نمیتوان آمار رسمی درباره آن به دست آورد. براساس آمار world Population Review (سازمانی که دادههای آماری جمعیتی بهروز را درباره همه کشورها ارائه میدهد) در سال ۲۰۲۱ ایران رتبه ۱۷ در تولید زباله را داشت؛ همچنین به نقل از اطلس کلانشهر تهران هر فرد به طور متوسط سالانه شش برابر وزن خود زباله تولید میکند. متوسط سرانه زباله تولیدشده در تهران ۳۲۰ کیلوگرم است. از سوی دیگر درحالیکه سرانه تولید زباله در جهان حدود ۱۱۰ کیلوگرم در سال و سرانه روزانه در مقیاس جهانی ۲۵۰ تا ۳۰۰ گرم است، این رقم در ایران ۶۰۰ گرم و در شمال شهر تهران هزارو 200 گرم است. به گفته حبیب راضی، مدیرکل دفتر محیط زیست و خدمات شهری سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، روزانه ۴۵ هزار تُن زباله در مناطق شهری و ۱۰ هزار تن در مناطق روستایی تولید میشود و متوسط سرانه تولید زباله هر نفر در شهر ۷۶۰ گرم و در روستاها ۴۸۵ گرم است. ۶۵ درصد از پسماندهای تولیدی «تر» و ۳۵ درصد آن «خشک» است و ۲۵ درصد از پسماندهای تولیدی پردازش و ۷۵ درصد باقیمانده بدون فرایند پردازش به طور مستقیم دفن و ۱۰ درصد در مبدأ تفکیک میشوند. گفته میشود که ۵۰۰ غرفه تحویل زباله در تهران همگی فعال هستند و دراینمیان به طور متوسط در هر غرفه بازیافت شهر تهران روزانه بین صد تا ۲۰۰ کیلوگرم پسماند تحویل داده میشود که در قیاس با عدد کل تولید زباله در کلانشهر تهران یعنی هفتهزارو 500 تن عدد درخورتوجهی نیست. بنا بر اعلام روزنامه جهان صنعت در خرداد ۱۳۹۹ زنان کارگر سرپرست خانوار برای تأمین معاش خود روزانه هشت ساعت در میان زبالهها کار میکنند. آنها ماهی دو میلیون تومان حقوق میگیرند؛ درحالیکه «خط فقر در ایران به ۹ میلیون تومان رسیده است». حدود ۱۲۰ کارگر در یک سایت تفکیک زباله به نام صفیره در اهواز کار میکنند. بخش اعظم کارگران این سایت را زنان کارگر سرپرست خانوار تشکیل میدهند و بیماریهای بسیاری آنها را تهدید میکند. سایت صفیره یک سایت تفکیک زباله است. زنان شاغل در این سایت همگی بیسرپرست یا بدسرپرست هستند و زندگیهای سختی دارند. هر سال یک پیمانکار از طریق مزایده برای تفکیک زباله در این سایت انتخاب میشود. در واقع شرکت برنده مسئول پرداخت حقوق کارگران است. شرکتهای پیمانکار برنده در اکثر ماههای سال به دلیل بروز مشکلات مالی حقوق کارگران را واریز نمیکنند. در واقع دود اختلاف پیمانکار با مدیریت پسماند به چشم کارگران میرود. آنها نهتنها تحت پوشش بیمه نبودند و بیش از شش ماه حقوق نگرفتند؛ بلکه این مرکز دفع زباله در بحبوحه شیوع کرونا تعطیل شد. یک گزارش مرکز آمار ایران که سال ۱۳۹۹ منتشر شد، نشان میداد ۶۳ درصد از جمعیت سهمیلیونو ۵۶۷ هزار نفری زنان شاغل در مشاغل «غیررسمی» اشتغال دارند. مشاغل غیررسمی به آن دسته از مشاغلی گفته میشود که کارگران آن فاقد قرارداد کار و بیمه هستند و دستمزدی کمتر از حداقل دستمزد مصوب دریافت میکنند. به اذعان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال گذشته هفت میلیون نفر در مشاغل رسمی مشغول به کار بودند. گزارش نهادهای رسمی در ایران نشان میدهد که مشاغل غیررسمی بیشترین آسیبپذیری از کرونا را داشتهاند. مرکز آمار ایران در پاییز ۱۳۹۹ اعلام کرد که در مقایسه با پاییز یک سال قبلتر ۷۷۷ هزار نفر از جمعیت زنان شاغل کاسته شده است. این گروه از شاغلان بیشتر در مشاغل بخش خدمات ازجمله رستوران و کافهها، فروشگاههای پوشاک یا بهعنوان منشی در دفاتر پزشکان و وکلا مشغول به کار بودند و تنها 0.9درصد آنها در مراکز بازیافت زباله کار میکردند. به موجب گزارش مرکز برنامهریزی راهبردی وزارت کار، در سال ۱۳۹۸ سهم جمعیت شاغل کشور از اشتغال رسمی ۴۰.۷ درصد و از اشتغال غیررسمی ۵۹.۲ درصد بوده است. این آمار به تفکیک جنسیت حکایت از آن دارد که ۴۱.۶ درصد شاغلان بخش رسمی را مردان و ۳۶.۶ درصد را زنان تشکیل میدهند؛ اما در بخش غیررسمی، زنان با ۶۳.۴ درصد بیشترین درصد شاغلان غیررسمی هستند. این مطالعه که مربوط به سال 99 است و هنوز تحولات اقتصادی به معنای دیگر جراحی اقتصادی در ایران شکل نگرفته بود! بنابراین رقمهای ذکرشده را با درصدی بسیار بیشتر باید مورد توجه قرار داد و ظاهرا زنان بیشترین سهم را در این بازار غیررسمی اشتغال دارند؛ پس بیشترین عدم برخورداری از تسهیلات شغلی نظیر بیمه و... برای آنها دیده میشود و این یعنی فقر بیشتر و سلامت در خطر برای زنان!
سیاست و برنامهریزی از منظر جنسیت، مدیریت پسماند و توسعه
سیاستگذاری و برنامهریزی از منظر جنسیت، مدیریت پسماند و برنامهریزی توسعه برای مدیریت مؤثر و قابل قبول پسماند جامد بسیار مهم است؛ اما حمایت از فقرا و ترویج برابری جنسیتی همواره از اهداف اصلی سیاست مدیریت زباله نیست. در عوض، سیاست مدیریت پسماند جامد و برنامهریزی با مفاهیم نوسازی هدایت میشود که بر ابعاد تکنولوژیکی سیستمها به استثنای جنبههای اجتماعی تمرکز دارد. برای مثال در آفریقای جنوبی، برنامهریزی برای این بخش عمدتا بر روی مسائل فنی دفع زباله با توجه کم یا بدون توجه به جنبههای اجتماعی و اقتصادی خانوارها متمرکز بود. با این حال موضوع طعنهآمیز این است که برنامهریزی معمولا به منظور ارتقای بهبود چارچوبها و سیستمهای مدیریتی موجود در مراکز شهری کشورهای در حال توسعه است. اینها همان مراکزی هستند که تعداد زیادی از فقرای کشورشان را در خود جای دادهاند که سلامت محیط زیست و پایداری محیط زیست برای آنها مسائلی حیاتی است.
اهمیت مشارکت در مالکیت
مشارکت همه ذینفعان در مدیریت پسماند برای موفقیت آن مهم است؛ اما مسئولیتها، قدرت و منافع افراد درگیر همه یکسان نیست. سؤال جنسیتی این است که آیا شرکتهای تحت رهبری زنان در موقعیتی مشابه شرکتهایی هستند که مردان با سه نوع مشتری سروکار دارند: بخش خصوصی، خانوادهها و افسران دولتی. همانطور که در دارالسلام تانزانیا مشاهده شد، در سال 1998 اولین قراردادها برای نظافت خیابان با چندین شرکت به سرپرستی زنان و یکی از سوی یک مرد منعقد شد (مولر و شاینبرگ 2003). در مقابل، وضعیت بسیاری از کشورهای آسیای جنوب شرقی است. اگرچه زنان به طور سنتی مسئول زبالههای خانگی و جاروکردن خیابانها هستند و به تمیز و مرتب نگهداشتن محیط میبالند، به محض اینکه هریک از این وظایف تبدیل به شغل پولی شد، مردان امنیت شغلها را تضمین میکنند و در نهایت بر ساختارها و سیستمهای تصمیمگیری تسلط پیدا میکنند. تاجران زن در بیشتر موقعیتها بدونشک با موانعی روبهرو هستند؛ همانطور که در نمونهای از غنا نشان داده شد که در آن زنان سنت طولانی تجارت در مقیاس کوچک و بزرگ، ازجمله فروش بطری برای استفاده مجدد داشتند. باوجوداین گسترش فعالیتهای آنها به دلیل عواملی مانند فقدان حمایت مالی و بازارهای مناسب محدود شد. علاوهبراین زنان نیز به دلیل سطوح پایین تحصیلات، در صورت وجود، فاقد مهارتهای مدیریتی لازم بودند. آنها دسترسی محدودی به فناوری داشتند؛ زیرا فقط در بازیابی و فروش تجربه داشتند. تاجران زن در بیشتر موقعیتها بدونشک با موانعی روبهرو هستند؛ همانطور که در نمونهای از غنا نشان داده شد که در آن زنان سنت طولانی تجارت در مقیاس کوچک و بزرگ، ازجمله فروش بطری برای استفاده مجدد داشتند. باوجوداین گسترش فعالیتهای آنها به دلیل عواملی مانند فقدان حمایت مالی و بازارهای مناسب محدود شد. علاوهبراین زنان نیز به دلیل سطوح پایین تحصیلات، در صورت وجود، فاقد مهارتهای مدیریتی لازم بودند. آنها دسترسی محدودی به فناوری داشتند؛ زیرا فقط در بازیابی و فروش تجربه داشتند. با وجود چالشها، زمانی که جمعآوران زباله خود را در تعاونیها سازماندهی میکنند، شناخته شدهاند که درآمد، شرایط کار و زندگی خود را بهبود میبخشند. درعینحال، آنها به حل مشکلات جمعآوری ناکافی و دفع نامناسب زبالههای جامد در کشورهای در حال توسعه کمک کردهاند. علاوهبراین، تجربه و مهارتهای بهدستآمده از طرف زنان در مدیریت پسماند، حتی در کار غیررسمی، به طور بالقوه میتواند فرصتهایی را باز کند. بهعنوان مثال در شهر بلو هوریزونته در برزیل، جمعآوران زباله انجمنی را تشکیل دادند که از طریق یک سازمان غیردولتی مذهبی حمایت میشد (Dias، به نقل از Muller and Scheinberg 2003) و زمانی که اداره پاکسازی شهر چندین سال بعد یک سیستم مدیریت انتخابی و تصفیه زبالههای جامد را آغاز کرد، آنها انجمن جمعآوری زباله را شریک آشکار و مفیدی یافتند.