|

«شرق» از ادعاهای رسانه‌ای درباره انفجارهای اخیر در ایران گزارش می‌دهد

تل‌آویو، متهم ردیف نخست

پس از دو انفجار در خط لوله گازی و نیز انفجاری در شهرقدس حالا ایلنا به نقل از منابع روزنامه نیویورک تایمز می‌نویسد که اسرائیل در پشت این انفجارها قرار دارد. اگرچه این روزنامه آمریکایی روز جمعه از قول دو منبع غربی این گزارش را منتشر کرده است؛ اما تا به اکنون مقامات اسرائیلی از اظهارنظر در‌این‌باره خودداری کرده‌اند.

تل‌آویو، متهم ردیف نخست

عبدالرحمن فتح‌الهی: پس از دو انفجار در خط لوله گازی و نیز انفجاری در شهرقدس حالا ایلنا به نقل از منابع روزنامه نیویورک تایمز می‌نویسد که اسرائیل در پشت این انفجارها قرار دارد. اگرچه این روزنامه آمریکایی روز جمعه از قول دو منبع غربی این گزارش را منتشر کرده است؛ اما تا به اکنون مقامات اسرائیلی از اظهارنظر در‌این‌باره خودداری کرده‌اند. پس از وقوع دست‌کم دو انفجار در استان‌های فارس و چهارمحال‌وبختیاری در روز چهارشنبه ۲۵ بهمن، جواد اوجی، وزیر نفت، آنها را «خراب‌کارانه و تروریستی» عنوان کرده بود. سعید عقلی، مدیر مرکز راهبری شبکه گاز ایران، نیز انفجارهای رخ‌داده را «اقدام خراب کارانه تروریستی» توصیف کرده بود. به نوشته اکو ایران، «حمله اخیر تشدید چیزی است که گزارش نیویورک تایمز به‌عنوان «جنگ سایه» بین دو طرف توصیف می‌کند که در جبهه‌های مختلف از طریق حملات سایبری، زمینی، هوایی یا دریایی در آن درگیر هستند. تشدید موضوعی که این گزارش به نقل از مقامات و تحلیلگران به آن اشاره می‌کند، ضربه‌زدن به بخشی از زیرساخت‌های انرژی ایران است که صنایع، کارخانه‌ها و میلیون‌ها غیرنظامی به آن متکی هستند». به گزارش نیویورک تایمز، وزیر نفت ایران، به رسانه‌های داخلی گفت هرکسی که حمله کرده بود، قصد داشت جریان گاز به استان‌ها و شهرهای ایران را مختل کند. مقامات غربی و استراتژیست ایرانی به این روزنامه گفته‌اند حمله‌ای که گفته می‌شود از طرف اسرائیل انجام شده است، مستلزم این بود که این رژیم اطلاعات عمیقی از زیرساخت‌های ایران داشته و با ضربه‌زدن هم‌زمان به دو خط لوله، اسرائیل باید با دقت شدید عمل کند. یکی از دو مقام غربی به نیویورک تایمز گفت در این حمله به غیرنظامیان آسیب چندانی وارد نشد. او همچنین گفت ایران به‌راحتی می‌تواند خسارت را ترمیم کند؛ اما خاطرنشان کرد که این حمله می‌تواند هشداری درباره آسیب‌هایی باشد که اسرائیل می‌تواند وارد کند. با این حال رسانه‌های ایران گزارش دادند که این حمله باعث بیم ساکنان محلی شد و آنها حوالی ساعت یک بامداد به وقت محلی هنگام وقوع آن به خیابان‌ها آمدند؛ اما تلفات جانی گزارش نشد. با این حال و برخلاف آنچه نیویورک تایمز گفته، یک روایت خبری دیگر گروه سلفی مستقر در مرز ایران و افغانستان را عامل حمله به خطوط گاز در چند نقطه از ایران می‌داند. روز پنجشنبه نیز انفجار دیگری در یک کارخانه شیمیایی در شهر قدس (حومه تهران) به وقوع پیوست. فرماندار شهرقدس نیز در این زمینه گفته بود که «ساعت 18:15 پنجشنبه در شهرقدس صدای یک انفجار مهیب شنیده شد و به محض ایجاد این انفجار پیگیری‌های لازم انجام و مشخص شد حادثه ناشی از وقوع حریق در مخازن شیمیایی یک شرکت خصوصی تولید مواد شیمیایی بوده است».

روایت‌سازی رسانه‌ای

نظر به آنچه نیویورک‌ تایمز ادعا کرده است، ناصر امین کارشناسی بود که در گفت‌وگویش با «شرق» از روایت‌سازی رسانه‌ای می‌گوید و به اعتقاد او، در شرایط کنونی که تحولات ناشی از جنگ حماس و اسرائیل به نقطه تعیین‌کننده خود، یعنی حمله به رفح کشیده شده است، سعی می‌شود با روایت‌سازی رسانه‌ای، عملا تهران وارد مرحله واکنش مستقیم شود؛ بنابراین تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل معتقد است که باید توجه بیشتری به خروجی کار رسانه‌ها و به‌ویژه رسانه‌های آمریکایی داشت؛ چراکه به گفته او، با این دست خبرسازی‌ها و گزارش‌ها، موضوع فشار روانی و القای ناامنی بر جامعه در دستور کار است. البته این مفسر حوزه سیاست خارجی ارتقای توان امنیتی و تشدید هوشمندی دستگاه‌های اطلاعاتی برای تقابل با هرگونه عملیات خراب‌کارانه را در شرایط کنونی بسیارمفید می‌داند؛ اما امین تأکید دارد که اکنون اسرائیل در شرایطی نیست که بتواند یا تمایلی داشته باشد که جبهه جدیدی از درگیری را آن‌هم با ایران باز کند. تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه با اذعان به برخی عملیات‌های تروریستی و خراب‌کارانه اسرائیل در طول سال‌های گذشته معترف است که می‌توان پای اسرائیل را به هرگونه سناریوی خراب‌کارانه و تروریستی در داخل کشور باز کرد که نمونه اخیر آن به حمله تروریستی کرمان باز‌می‌گردد؛ در‌عین‌حال این کارشناس تصریح می‌کند که نباید دچار سوء‌محاسبه، سوء‌تحلیل و سوء‌برداشت شویم، به این معنا که با ارتباط‌دادن هرگونه ناامنی داخلی در کشور به اسرائیل سناریویی را اجرائی کنیم که در نهایت ایدئال‌ترین شرایط را برای تل‌آویو به وجود آورد؛ شرایطی که به نظر او باعث خواهد شد ایران هم به درگیری‌های منطقه کشیده شود و به تبع آن، آمریکا هم ناگزیر به برخورد خواهد بود و این سناریو، مطلوب‌ترین گزینه برای بنیامین نتانیاهو در شرایط کنونی است. ناصر امین در ادامه گپ‌و‌گفت با «شرق» از زاویه دیگر به ارتباط‌دادن اسرائیل با خراب‌کاری‌های اخیر ایران ورود می‌کند و باور دارد که «چون دولت جو بایدن به دنبال اجرائی‌کردن معامله مدنظر خود در قالب عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی پس از عملیات ۷ اکتبر است؛ پس واشنگتن سعی خواهد کرد که از دامن‌زدن ناامنی به منطقه و نیز اقدامات خرا‌ب‌کارانه و تروریستی اسرائیل در ایران جلوگیری کند». این کارشناس با ارجاع به مقاله اخیری که در فارن پالیسی منتشر شده است، می‌گوید: «دولت بایدن در حال زمینه‌چینی برای یک معامله بزرگ جاه‌طلبانه است که عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان را به برداشتن گام‌های اساسی به سمت تشکیل دولت فلسطینی پیوند خواهد زد. این قمار دیپلماتیک می‌تواند میراث سیاست خارجی دولت بایدن را شکل دهد؛ اما این طرح با چالش‌های پیچیده‌ای مواجه است که بسیاری معتقدند نمی‌توان بر آنها فائق آمد». در راستای آنچه ناصر امین عنوان کرد، آمی مکینون و روبی گرامر در یادداشتی که در نشریه فارن پالیسی به رشته تحریر درآورده‌اند، از زبان ۹ تحلیلگر و مقام سابق دولت آمریکا که از طرح‌های واشنگتن مطلع‌اند، اطلاع داده‌اند که این طرح مدنظر دولت بایدن در راستای تلاش‌های قبلی برای ایجاد یک پیمان دفاعی بین آمریکا و عربستان شکل می‌گیرد که یکی از مهم‌ترین اولویت‌های سیاست خارجی عربستان است. در عوض دریافت این امتیاز، عربستان به‌عنوان پرنفوذترین دولت عربی روابط دیپلماتیک خود را با دولت اسرائیل برقرار خواهد کرد و تمام طرف‌ها توافق خواهند کرد که گام‌های بازگشت‌ناپذیری را به سمت تشکیل دولت فلسطین بردارند؛ پس ناصر امین یقین دارد «اگر آنچه در فارن پالیسی نوشته شده است، نزدیک به واقعیت باشد، اکنون تنش‌زدایی و کاهش درگیری، اولویت کاری آمریکا در منطقه خاورمیانه است. چون در بخشی از این گزارش قید شده مقطع زمانی‌ای که تنش‌ها بین طرفین در پی جنگ حماس و اسرائیل به اوج خود رسیده و کل منطقه را به آشوب کشانده است، شاید به نظر نامناسب‌ترین زمان برای اجرای یک دیپلماسی جاه‌طلبانه برسد؛ اما برخی کارشناسان می‌گویند این حقیقت که بحران حاضر کل منطقه را در بر گرفته، دقیقا دلیلی است که توضیح می‌دهد چرا اکنون زمان مناسبی برای انجام این تلاش است». پیرو نگاه ناصر امین، وحید بیانی هم کارشناسی بود که پیش‌تر در یک ارزیابی که در گفت‌وگو با «شرق» عنوان کرده بود، این نکته را خاطرنشان کرد «در سال جاری میلادی که سال انتخابات است، جو بایدن عملا در شرایطی قرار دارد که نه نمی‌تواند حمایت مستقیم خود را از اسرائیل کنار بگذارد و نه افزایش درگیری و جنگ در منطقه خاورمیانه می‌تواند به نفع او در انتخابات تمام شود؛ بنابراین اگرچه این کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا اذعان دارد که نتانیاهو برای دستاوردسازی و همچنین به حاشیه راندن شرایط بغرنج خود سعی دارد جنگ کنونی در غزه را به یک جنگ منطقه‌ای و منازعه مستقیم با تهران بدل کند تا به‌ واسطه آن، ایالات متحده آمریکا هم وارد این مناقشه شود؛ اما بایدن عملا تمایلی به درگیری مستقیم با تهران ندارد و از هر طریق ممکن سعی دارد زمینه و فضا را برای کنترل و مدیریت شرایط در راستای جلوگیری از ایجاد جنگ گسترده و فراگیر در منطقه فراهم کند».

پای اسرائیل در میان است

با وجود آنکه ناصر امین از واردکردن اسرائیل به خراب‌کاری‌ها و انفجارهای اخیر در ایران اکراه دارد؛ اما در مقابل امیرعلی بجنوردی دیگر کارشناسی بود که در گفت‌وگویش با «شرق»، تأکید دوچندانی بر ارتباط‌دادن این انفجارها با اسرائیل دارد؛ چراکه به نظر او اکنون تل‌آویو وارد مرحله‌ای شده است که سعی می‌کند با ناامن‌سازی داخلی در ایران، معادلات را در قالب موازنه وحشت و موازنه تهدید پیش ببرد. این تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه هم با ارجاعی به سابقه اسرائیل در ارتکاب عملیات‌های تروریستی و خراب‌کارانه و سرقت اسناد هسته‌ای در سال‌های اخیر، یقین دارد که اسرائیل متهم ردیف اول در هرگونه عملیات خراب‌کاری در داخل ایران است و اگر چنین نباشد، به باور او مطمئنا در لایه‌های دوم و سوم هرگونه ترور و خراب‌کاری می‌توان دست اسرائیل را دید. مفسر حوزه بین‌الملل با اشاره به سکوت مقامات اسرائیلی درباره ادعای روزنامه نیویورک تایمز، آن را صرفا یک رفتار محاسبه‌گرانه برای دورکردن هرگونه اتهام و شانه خالی‌کردن از مسئولیت در قبال ارتکاب اعمال تروریستی و خرا‌ب‌کاری در داخل ایران توصیف می‌کند. بهزاد نیک‌منش هم دیگر کارشناسی بود که در گفت‌وگو با «شرق» و همسو با تحلیل امیرعلی بجنوردی به اقدامات اخیر اسرائیل در حمله به نیروهای مستشاری ایران در سوریه اشاره دارد و معتقد است که در یک لایه‌بندی می‌توان انفجارهای خراب‌کارانه در داخل ایران را هم به اسرائیل نسبت داد؛ چراکه به باور این مفسر حوزه بین‌الملل، «اسرائیل چند لایه از واکنش را برای تقابل با تهران در دستور کار دارد. از یک سو حمله و ترور مشخص و هدفمند مستشاران نظامی ایران در سوریه، عراق و دیگر نقاط خاورمیانه و در لایه بعدی، کشاندن ناامنی در قالب عملیات‌های تروریستی، خراب‌کارانه و نظایر آن به داخل خاک ایران». این تحلیلگر مسائل غرب آسیا در ادامه ارزیابی خود و درست برخلاف گفته‌های ناصر امین اذعان دارد که «اسرائیل، هم توان و هم انگیزه لازم برای عملیات تروریستی و خراب‌کاری در داخل ایران، به‌ویژه پس از عملیات طوفان‌الاقصی و شکست امنیتی در برابر حماس را دارد». در راستای آنچه گفته شد، نیک‌منش، گزاره «توازن قوا» از طرف اسرائیل در پی حمله موشکی ایران به مواضع گروه‌های تروریستی در سوریه با موشک‌های خیبرشکن را مطرح می‌کند.

روزنامه نیویورک‌ تایمز قبل‌تر در گزارشی به این نکته اشاره داشت که حمله موشکی اخیر ایران به مواضع داعش در سوریه ممکن است نوعی ارسال پیام غیرمستقیم تهران به تل‌آویو باشد. به گفته این روزنامه آمریکایی، استفاده از موشک پیشرفته خیبرشکن، نه‌فقط برای انتقام از داعش؛ بلکه برای قدرت‌نمایی ایران در برابر غرب و به‌ویژه اسرائیل استفاده شده است. نیویورک‌ تایمز در ادامه این گزارش خود نوشت: ایران در حمله به تروریست‌های داعش یکی از دوربردترین و پیشرفته‌ترین موشک‌های خود به نام «خیبرشکن» را شلیک کرد. هم برد و هم دقت این موشک، توجه مقام‌های امنیتی در اروپا و اسرائیل و همچنین کارشناسانی که پیشرفت‌های فناوری ایران را دنبال می‌کنند، جلب کرد. «ترکیب جدیدترین موشک‌ها و پهپادها به ایران کمک کرده تا به تولیدکننده برخی از پیچیده‌ترین تسلیحات در خاورمیانه تبدیل شده و توانایی آن در تولید هزاران فروند پهپاد، بسیاری از مقام‌های غربی را شگفت‌زده کرده است. اکنون توان موشکی ایران، غرب را وادار کرده تا به پدافند و واکنش بیندیشد. در ادامه این گزارش نیویورک‌ تایمز آمده است که برنامه‌‌های آمریکا برای مقابله با ایران مدت‌ها با این فرض شکل گرفته بود که توانایی‌های فرامرزی تهران محدودیت‌هایی دارد؛ در‌صورتی‌که اکنون «خیبرشکن» قادر است اهدافی دورتر را با دقتی بیشتری از هر موشکی که ایرانی‌ها در گذشته پرتاب کرده‌اند، منهدم کند».

«خیبرشکن می‌تواند اسرائیل را هدف قرار دهد؛ اما ویژگی‌ای که آن را از دیگر موشک‌های ایران متمایز می‌کند، کلاهک آن است که با بالک‌های آیرودینامیک خود مانور داده و از برخی از سامانه‌های پدافند هوایی فرار می‌کند. تصمیم به استفاده از خیبر‌شکن در حمله هفته اخیر به گروهک تروریستی داعش در‌حالی‌که موشک‌های ساده‌تری نیز می‌توانست به همان اندازه مؤثر باشد، در کنار برخورد با یک گروهک تروریستی می‌تواند با عنوان نمایش قدرت ایران نیز ارزیابی شود. فابیان هینز، کارشناس موشک، پهپاد و خاورمیانه در مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک لندن، می‌گوید: «مشاهده استفاده از این سامانه بسیار جالب بود. این پرسش وجود دارد که آیا ایران یکی از پیشرفته‌‌ترین موشک‌های خود را در شرایط جنگی آزمایش کرده یا پیامی به اسرائیل ارسال کرده یا هر دو آنها»؛ بنابراین نیک‌منش این احتمال را بعید نمی‌داند که پس از استفاده ایران از موشک‌های خیبرشکن و ارسال پالس غیرمستقیم به تل‌آویو، اسرائیل هم به دنبال واکنش غیرمستقیم با انجام این قبیل اقدامات و انفجارها در خاک ایران باشد که توازن قوا حفظ شود.