گفتوگو با محمد حمزهای به بهانه اکران آنلاین «کاپیتان»
اکران آنلاین با قاچاق فیلم تفاوتی ندارد
از ساخت فیلم «آذر» هشت سالی میگذرد؛ فیلمی که نخستین تجربه سینمایی محمد حمزهای در مقام کارگردان است و بعد از گذشت سالها او «کاپیتان» را مقابل دوربین برد؛ فیلمی که مانند تجربه نخست در حوزه سینمای اجتماعی است. گفتوگو با محمد حمزهای از چرایی ساخت فیلم و عدم اکران سراسری آن آغاز شد و به مصائب ساخت فیلم اجتماعی و عدم تناسب ببین تولید آثار سینمایی و نمایش عمومی آنها ختم شد. او که این روزها اثرش روانه اکران آنلاین شده، معتقد است تجربه نمایش آثار سینمایی به صورت اکران آنلاین تجربه شکستخوردهای است و تفاوت چندانی با عرضه غیرقانونی فیلمهای سینمایی ندارد. گفتوگوی ما را در ادامه میخوانید.
از ساخت فیلم «آذر» هشت سالی میگذرد؛ فیلمی که نخستین تجربه سینمایی محمد حمزهای در مقام کارگردان است و بعد از گذشت سالها او «کاپیتان» را مقابل دوربین برد؛ فیلمی که مانند تجربه نخست در حوزه سینمای اجتماعی است. گفتوگو با محمد حمزهای از چرایی ساخت فیلم و عدم اکران سراسری آن آغاز شد و به مصائب ساخت فیلم اجتماعی و عدم تناسب ببین تولید آثار سینمایی و نمایش عمومی آنها ختم شد. او که این روزها اثرش روانه اکران آنلاین شده، معتقد است تجربه نمایش آثار سینمایی به صورت اکران آنلاین تجربه شکستخوردهای است و تفاوت چندانی با عرضه غیرقانونی فیلمهای سینمایی ندارد. گفتوگوی ما را در ادامه میخوانید.
«کاپیتان» را میتوان در ادامه علاقهمندی شما در حوزه موضوعات اجتماعی دید؛ فیلمی که تا به امروز با وجود ناکامیهایی که در رقابتهای داخلی داشته، حضور بینالمللی موفقی را تجربه کرده است. ابتدا بد نیست درباره همین علاقهمندی به سینمای اجتماعی صحبت کنیم؛ گونهای که به نظر بسیاری از سینماگران شرایط مساعدی ندارد.
ابتدا باید تأکید کنم بهعنوان یک سینماگر نمیتوانم بیهیچ دغدغه و کنشی تنها با نشستن و نظارهکردن خودم را فیلمساز بدانم؛ پس معتقدم هر چقدر شرایط برای ساخت برخی فیلمها دشوار و ناهموار باشد، بهتر است در حد توان کاری انجام داد. قطعا من هم مثل بسیاری از همکارانم معتقدم شرایط برای ساخت فیلمهای اجتماعی مساعد نیست. متأسفانه در سالهای اخیر بهویژه یک سال گذشته، سینمای ایران به سمت تکمحصولی حرکت کرده است. به این معنی که اگر بهعنوان سینماگر قصد حضور و ادامهدادن در حوزه تولید بهعنوان یک فیلمساز در این سینما را داشته باشید، باید در مسیر جریان اصلی که همان ساخت فیلمهای کمدی است، حرکت کنید. متأسفانه در سالهای اخیر فعالیت بخش خصوصی در سینمای ایران کمرنگ شده است. دریافتنکردن پروانه ساخت، مشکلات رایج در اکران و البته قاچاق و عرضه غیرقانونی فیلمها ازجمله دلایلی است که تهیهکننده و سرمایهگذار بخش خصوصی را از حضور در این بخش دلزده میکند. از طرف دیگر فیلمساز اگر نتواند قصه و مضمون مدنظرش را در حوزه درام اجتماعی بسازد و شرایط عرضه هم برایش فراهم نباشد، عملا سرخورده میشود.
شاید همین مشکلات دلیل رغبت فیلمسازان به ساخت فیلم کمدی است.
همه میدانیم مدتهاست گیشه سینماها دست کمدی است. اصلا اگر کمدی نسازیم، تا چه حد شرایط ساخت فیلمهای متفاوت فراهم است؟ یک بار در اواخر دهه 70، اوایل دوره اصلاحات هم همین اتفاق را در سینمای ایران به شکل دیگری تجربه کردیم. آن زمان بازار صحبت درباره مشکلات اجتماعی در سینما داغ بود و بسیاری از فیلمسازان به سراغ همین مضامین رفتند که بعد از مدتی دیگر مخاطب این جنس فیلمها را هم پس میزد. فکر میکنم شرایط حال حاضر سینمای ایران هم مشابه همان دوران است و شاید بهزودی شاهد یک سینمای کمدی ورشکسته باشیم. وقتی اغلب کمدیها به یک شکل و بر اساس یک فرمول کلیشهای ساخته میشوند و طراوت و تازگی را در آنها نمیبینیم، قطعا به مرور با شکست مواجه خواهند شد.
با این شرایط علاقهمندی شما همچنان حضور در حوزه سینمای اجتماعی است؟
بله، من همچنان علاقهمند این نوع سینما هستم؛ ولی با توجه به شرایط خودم و اجتماعی که در آن زیست میکنم، گاهی فکر میکنم مضامینی را که تحت عنوان درام اجتماعی در ذهنم دارم، میتوانم با یک زبان و بیان دیگر به مخاطب ارائه بدهم. من بهعنوان یک فیلمساز که کار دیگری جز سینما بلد نیستم، فکر میکنم برای اینکه از مخاطبم جا نمانم و از طرفی در گستره کلی سینما بتوانم به حیات حرفهای خودم ادامه دهم، چارهای نیست جز اینکه باید در شیوه بیان و ساخت اثر به شیوه دیگری عمل کرد.
جشنواره چهلویکم به «کاپیتان» روی خوش نشان نداد و بعد در صف طویل اکران هم نوبت به این فیلم نرسید. چنین پیشبینیای از فیلم داشتید؟
صادقانه عرض میکنم که در کشور ما هیچ چیزی به شکل روشن پیشبینیپذیر نیست. شرایط در سینمای ایران نهتنها با تغییر دولتها در حال تغییر است، بلکه سال به سال هم در حوزه سینما برخی اتفاقات در حال دگرگونی است. قبل از اینکه «کاپیتان» را بسازم، قصههای مختلفی داشتم و هر بار به دلایل مختلفی شرایط ساخت فیلم فراهم نمیشد، تا موقعیت ساخت «کاپیتان» پیش آمد. بعد از شهریور 1401 شرایط جامعه و سینما به کلی تغییر کرد. داشتم به این فکر میکردم که اگر در این سینما قصد ادامهدادن دارم، در چه موقعیتی قرار میگیرم؟ «کاپیتان» درباره زندگی و امید است و فکر کردم این بهترین مفهومی است که میتوان دربارهاش فیلم ساخت. با وجود اینکه میدانستم در جریان اصلی سینمای ایران ممکن است جایی نداشته باشد، با این حال در میان فیلمهایی از جنسهای مختلف عیار خودش را نشان خواهد داد. با خودم فکر کردم تلاش میکنم یک فیلم خوب و استاندارد بسازم. بعد از ساخت فیلم با فضایی در جامعه روبهرو شدیم که پیشبینیپذیر نبود و سینما هم دچار افتوخیزهایی شد. با اینکه فیلم «کاپیتان» با حمایت فارابی ساخته شد ولی باز شرایط عملا برای من تغییری نکرد و موقعیت برای اکران فیلم فراهم نشد.
البته وقتی از شرایط اکران صحبت میکنیم، در یک سال گذشته بسیاری از فیلمها در این حوزه اتفاقات بدی را تجربه کردند و البته بخش درخور توجهی از فیلمها قاچاق شدند. چه اتفاقی برای «کاپیتان» افتاد که به اکران نرسید؟
من هم موافقم که در یک سال گذشته اتفاقات غمانگیزی برای برخی فیلمها رخ داد. بسیاری از فیلمها در اکران ناکام ماندند. به نظر من وقتی فضای کلی سینما اینچنین بههمریخته و پیشبینیناپذیر است، دیگر تفاوتی ندارد فیلم در بخش خصوصی تولید میشود یا دولتی. فکر میکنم بسیاری از پرسشهای ما به تصمیمات مدیران سینما برمیگردد. در بسیاری از اوقات به این موضوع اشاره میشود که برای مخاطب خسته این روزهای سینمای ایران باید سراغ تولید محصولاتی رفت که او را به سمت سینما رفتن تشویق کند؛ اما باید این پرسش را مطرح کرد که ایجاد لحظات مفرح برای مخاطب سینما چه بهایی دارد؟ به قیمت اینکه عملا و رسما سینمای ایران را تکمحصولی کنیم و فقط فیلمهای کمدی آنهم از یک نوع مشخص تولید شود؟ شرایطی که در یک سال گذشته در اکران تجربه کردیم، محصول مدیریت سینماست. اگر تصمیماتی که در حوزه اکران گرفته میشود، با سیاستگذاری درستی برنامهریزی نشود، دیگر تفاوتی ندارد در کدام بخش کار میکنید و فیلم محصول ارگانی دولتی است یا بخش خصوصی. به نظر میرسد که اگر سینماگری در مسیر جریان تکمحصولی سینما نباشد، محکوم به شکست است. در نهایت میبینیم عرصه برای اکران بسیاری از فیلمهای خوب سینمای ایران فراهم نمیشود. بخش درخور توجهی از فیلمهای موفق و خوب سینمای ایران که متعلق به بخش خصوصی هم هست، به بدترین شکل ممکن سر از عرضه قاچاق فیلم درآوردند. چه بر سر سینمای ایران آمده که فیلمهایی مثل «برادران لیلا»، «تفریق» و «شب، داخلی، دیوار» شرایط اکران ندارند؟ فیلمی هم مثل «کاپیتان» که به گفته کارشناسان، مخاطبان و منتقدان به هر حال از یک استاندارد نسبی برخوردار است، شرایط اکران برایش فراهم نمیشود و شاهد فیلمسوزی گسترده در سینمای ایران هستیم. «کاپیتان» قاچاق نشد ولی عملا شیوه اکرانش فرقی با قاچاق ندارد. فیلم ساعت هشت شب هشتم فروردین اصطلاحا اکران آنلاین شد و درست 20 دقیقه بعد فایل فیلم در کانالهای تلگرام دست به دست میشد. دقیقا همان شب از شبکههای ماهوارهای هم پخش شد. به نظرم این سیاست غلطی است که مدیران فرهنگی ما نه میتوانند برای فیلمهایی که در بخش خصوصی تولید میشود و نه فیلمهایی که مراحل ساخت را در ارگانهای دولتی طی میکنند، برنامهریزی منظمی داشته باشند. این فیلم قرار بود آبان سال گذشته اکران شود و بنا بر حال و هوا و مضمون فیلم مناسبتر بود فیلم وقتی نمایش داده شود که مدارس باز هستند و بخشی از مخاطب این فیلم میتوانست دانشآموزان و خانوادههای آنها باشد. پیش از این زمان، مدیرعامل فارابی تغییر کرد و یکباره همه برنامهریزیها برای اکران فیلم دچار این تغییر مدیریت شد.
پس فکر میکنید این تغییر مدیریت عمده دلیل دیدهنشدن فیلم بود؟
منظورم این است که طبق صحبتهایی که انجام شد، بهظاهر همه چیز برای اکران عمومی فیلم فراهم بود. چیزی که بهمرور متوجه آن شدم و برداشت من از حواشی بعدی چرایی اکراننشدن فیلم است، شامل همین تغییر مدیریت میشود. انگار قانون نانوشتهای است که با این تغییر و تحولات در سطح مدیران، قربانی اصلی محصولاتی است که میان این رفتوآمدها تولید میشوند یا تولید شدهاند. متأسفانه به هر دلیلی، این فیلم هیچگونه نمایش عمومی نداشت و فقط مسیر نمایش و جشنوارههای بینالمللی را طی میکرد و یکباره تصمیم گرفته شد بدون هیچ تبلیغی به اکران آنلاین برسد که حتی عوامل این فیلم هم خبر ندارند فیلم اکران شده، چه برسد به مخاطب.
وقتی از اکران آنلاین حرف میزنیم، با توجه به اینکه چنین شیوه نمایشی در تمام دنیا مرسوم است و عملا میتواند گزینه خوبی برای دیدهشدن بسیاری از فیلمها باشد؛ اما برای سینماگران ما عمدتا تجربه شکستخوردهای است. در زمان همهگیری کرونا و رفتن به این سمت که بسیاری از فیلمها از این طریق امکان دیدهشدن بهتری دارند، عملا نتیجه معکوسی داشت و راه را برای عرضه غیرقانونی و قاچاق آنها فراهم کرد و امروز که تجربه شما از اکران آنلاین «کاپیتان» همین است.
بله، به نظرم ما اگر شامل قوانین کپیرایت میشدیم، اکران آنلاین فرصت خوبی برای دیدهشدن آثار سینمایی بود؛ اما درحالحاضر اکران آنلاین برای فیلم عملا یک شوخی است. درصورتیکه فیلم در سینماها اکران شود و بعد راه به اکران آنلاین باز کند، میتوان به فروش اندک آن در اکران آنلاین هم خوشبین بود. اینکه باید پذیرفت در چند سال گذشته برخی از مخاطبان سینما عادتشان را تغییر داده و ترجیح میدهند بسیاری از محصولات تصویری مثل فیلم یا سریالهای نمایش خانگی را در خانه تماشا کنند. این مازاد از چیزی است که مخاطب در سینما میبیند. عملا فکر میکنم در شرایط کرونا دولت بیشتر بر سر ماجرای اکران آنلاین دست گذاشت تا از شر یکسری فیلمها خلاص شود و سبد اکرانش را سبکتر کند. درحالحاضر اکران عید را میبینیم که عملا 90 درصد مخاطبان سینما از یک فیلم استقبال میکنند. همانطور که اشاره کردید، اکران آنلاین در دنیا اتفاق مرسوم و خوبی است؛ اما برای ما که عملا شرایطش را نداریم، بیشتر شبیه یک شوخی است. فکر میکنم اکران آنلاین صرفا با تعداد بلیتی که فروخته میشود، با قاچاق فیلم تفاوتی ندارد. به نظر من این شیوه نمایش یک قاچاق محترمانه است. دراینمیان ممکن است عدهای هم که قائل به رعایت حقوق شهروندی هستند، فیلم را قانونی تماشا کنند و بلیت بخرند؛ اما باید قبول کنیم این شیوه اکران شکست مطلق است.