افول اقتصادی و تعمیق شکافهای اجتماعی
نتایج آخرین پیمایشها و دادههای آماری، نوید روزهای خوشایندی را برای وضعیت اقتصادی در ایران امروز نمیدهد. برخورداری اندک از امکانات اقتصادی و کمبهرگی نسبت به برآوردهسازی نیازهای اقتصادی، امری است که در طول سالهای اخیر به شکلی ملموس و محسوس قابل مشاهده و ادراک است و شاید بدون ارائه دادههای آماری نیز بتوان به خوبی آن را لمس کرد. اما رجوع به دادهها از دو جهت حائز اهمیت است: ۱- به واسطه آن میتوان دست به بررسی مقایسهای وضعیت اقتصادی امروز نسبت به دهههای پیشین زد و از میزان ارتقا یا کاهش توانمندی اقتصادی جامعه اطلاعات لازم را کسب کرد و ۲- از ابعاد بحرانی در حوزه معیشت جامعه کسب اطلاع کرد و بر این اساس برنامهریزیهای لازم را برای بهبود وضعیت اقتصادی (پیش از آنکه به مراحل خطرناکی برسد) تدوین کرد. بر همین اساس، توجه لحظه به لحظه به بحرانهای اقتصادی (که امروز ابعاد نگرانکنندهای نیز به خود گرفته است) از اهمیت بسیاری برخوردار است.
محمد آخوندپور امیری
نتایج آخرین پیمایشها و دادههای آماری، نوید روزهای خوشایندی را برای وضعیت اقتصادی در ایران امروز نمیدهد. برخورداری اندک از امکانات اقتصادی و کمبهرگی نسبت به برآوردهسازی نیازهای اقتصادی، امری است که در طول سالهای اخیر به شکلی ملموس و محسوس قابل مشاهده و ادراک است و شاید بدون ارائه دادههای آماری نیز بتوان به خوبی آن را لمس کرد. اما رجوع به دادهها از دو جهت حائز اهمیت است: ۱- به واسطه آن میتوان دست به بررسی مقایسهای وضعیت اقتصادی امروز نسبت به دهههای پیشین زد و از میزان ارتقا یا کاهش توانمندی اقتصادی جامعه اطلاعات لازم را کسب کرد و ۲- از ابعاد بحرانی در حوزه معیشت جامعه کسب اطلاع کرد و بر این اساس برنامهریزیهای لازم را برای بهبود وضعیت اقتصادی (پیش از آنکه به مراحل خطرناکی برسد) تدوین کرد. بر همین اساس، توجه لحظه به لحظه به بحرانهای اقتصادی (که امروز ابعاد نگرانکنندهای نیز به خود گرفته است) از اهمیت بسیاری برخوردار است.
با این مقدمه و بر اساس دادههای منتشرشده، امروزه شاهد افول اقتصادی در طول دهه ۱۳۹۰ (بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹) بودهایم. نتایج پیمایشها نشان میدهد در طول 10 سال گذشته میزان برخورداری ثروتمندترین دهک جامعه نسبت به کمبضاعتترین دهک از ۱۱ برابر به ۱۴ برابر ارتقا یافته است که این امر نشان از تعمیق نابرابری اقتصادی در ابعاد نگرانکنندهای دارد. از دیگر سو، کارشناسان اقتصادی بر این باورند که از ابتدای دهه ۱۳۹۰ تا انتهای این دهه، ایران رشد اقتصادی صفردرصدی را تجربه کرده است که نشان از رکود اقتصادی یکدههای دارد. همین پیمایشها در دادههای دیگری مدعی این موضوع هستند که ۶۰ درصد شاغلان در 10 سال گذشته از پوشش بیمههای درمانی محروم بودهاند که با توجه به افزایش قابل ملاحظه هزینههای درمان، این امر ارتباط مستقیمی با موضوع سلامت جسمانی و روانی سرمایههای انسانی در یک جامعه دارد.
همچنین در ارتباط با وضعیت اقتصادی جامعه، باید اذعان کرد ۴/۱۸ درصد از جمعیت ایران در یک دهه گذشته در فقر مطلق به سر بردهاند که این وضعیت امروزه میتواند ابعاد نگرانکنندهتری نیز به خود گرفته باشد. درباره وضعیت تجارت و مراودات اقتصادی نیز دادهها نشان میدهد در سال ۱۳۸۰، ۸۰ درصد تجارت خارجی ایران با ۲۳ کشور جهان بوده است. این در حالی است که در سال ۱۳۹۷، ۵۴ درصد تجارت ایران فقط با سه کشور جهان انجام شده است که خود حکایت از انزوای اقتصادی ایران در عرصه تجارت بینالمللی دارد.
در نتایج منتشرشده دیگری در حوزه اقتصاد بینالملل، میانگین تورم جهان در سال ۲۰۱۸، ۴/۲ درصد بوده؛ درحالیکه در همین سال، ایران تورمی ۲۰درصدی را تجربه کرده است. و در آخرین نتایج آماری، ایران بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸، ۳۴ درصد از درآمد سرانه خود را از دست داده که خبری بهغایت نگرانکننده است. حال با ارائه این مجموعه آمار و اطلاعات حاصلشده از مراکز آماری، چه نتایج مهمی را میتوان دریافت کرد؟ بر اساس آنچه اعلام شد، وضعیت اقتصادی ایران در یک دهه گذشته حال و روز بسیار بدی را تجربه کرده و بهمثابه بیمار رو به احتضاری است که هر لحظه بیم جان او میرود. افول عرصه اقتصادی و انزوای تجاری ایران در یک دهه گذشته، در کنار از دست رفتن بخش قابل ملاحظهای از درآمد سرانه ملی و همچنین فرصت سرمایهگذاری خارجی، منتج به وضعیت بغرنج اقتصادی دهکهای متوسط رو به پایین در جامعه ایران شده است. از سوی دیگر، شکلگیری حوادث اجتماعی در یک دهه گذشته، نشان از تعمیق نارضایتی در بستر جامعه ایران دارد که خواهان برآوردهسازی نیازهای خود هستند. حوادث سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ با اعتراض نسبت به وضعیت بد اقتصادی و معیشتی شکل گرفت و عمده شرکتکنندگان خواهان بهرهمندی از وضعیت بهینه اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری، ارتقای سطح معیشتی و کاهش شکاف طبقاتی خود با دهکهای بالا بودهاند.
نتیجه آنکه دریافت نتایج پیمایشها و دادههای آماری در کنار پدیداری حوادث اجتماعی و اعتراضی در عرصه اجتماع و سیاست در ایران، ارتباط معناداری را درخصوص رابطه میان کاهش نرخ رشد اقتصادی و افزایش سطح بحرانهای سیاسی-اجتماعی نشان داده و حکایت از بغرنجبودن و ملتهببودن فضای اجتماعی و سیاسی ایران در یک دهه اخیر دارد که چنانچه تصمیمگیرندگان عرصه سیاستگذاری، فکری اساسی در جهت برونرفت از وضعیت دلهرهآور کنونی نکنند، در آینده نهچندان دور میبایست نظارهگر تعمیق شکافها، شکلگیری مستمر بحرانها و اعلام نارضایتی در سطوح مختلف اجتماعی و به تبع آن کاهش میزان برخورداری از امنیت در ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی باشیم؛ چراکه در صورت درک وضعیت ملتهب در عرصه داخلی از سوی دولتهای بیگانه، چشم طمع بیگانگان به جغرافیای سرزمینی در ایران (که در طول تاریخ بارها شاهد آن بودهایم) فزونی خواهد گرفت و هرگونه تحرکات مداخلهگرایانهای را در آیندهای نهچندان دور باعث
خواهد شد.