در گفتوگو با محمد مهاجری درباره بررسی آرایش سیاسی و میزان تأثیرگذاری مجلس دوازدهم عنوان شد
مجلس دوازدهم فاقد ستاره سیاسی است
رئیسی، رئیسجمهوری تکدورهای نخواهد بود؛ زیرا گزینه دیگری برای رأیآوری اصولگرایان وجود ندارد
در آستانه انتخابات میاندورهای مجلس دوازدهم، برخی از چهرههای بهارستان خود را برای تکیهزدن بر کرسی ریاست مجلس آماده میکنند. در این بین طیفی از ناظران با وجود آنکه ادامه کار محمدباقر قالیباف در سمت ریاست مجلس را پررنگتر از سایر نامزدها میدانند، اما همزمان اذعان دارند که جریان اصولگرای رادیکال، قدرت و نفوذ قالیباف را در مجلس پیشرو به حداقل خواهد رساند. در مقابل طیفی هم حتی با شانس کم احتمال رویکارآمدن چهره جدید برای ریاست قوه مقننه را طرح میکنند. با توجه به خیل موضعگیریهای چهرههای حاضر در مجلس پیشرو، در هفتههای جاری گمانهزنی درباره رئیس مجلس آتی، ترکیب هیئترئیسه و رؤسای کمیسیونهای آن اکنون به یکی از بحثهای جدی در محافل سیاسی و رسانهای کشور بدل شده است. از اینرو در گفتوگویی با محمد مهاجری تلاش شد تا نگاه و پیشبینی او را درباره این موضوع جویا شویم. آنچه در ادامه میخوانید تحلیل این فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا درباره وضعیت مجلس دوازدهم است.
عبدالرحمن فتحالهی: در آستانه انتخابات میاندورهای مجلس دوازدهم، برخی از چهرههای بهارستان خود را برای تکیهزدن بر کرسی ریاست مجلس آماده میکنند. در این بین طیفی از ناظران با وجود آنکه ادامه کار محمدباقر قالیباف در سمت ریاست مجلس را پررنگتر از سایر نامزدها میدانند، اما همزمان اذعان دارند که جریان اصولگرای رادیکال، قدرت و نفوذ قالیباف را در مجلس پیشرو به حداقل خواهد رساند. در مقابل طیفی هم حتی با شانس کم احتمال رویکارآمدن چهره جدید برای ریاست قوه مقننه را طرح میکنند. با توجه به خیل موضعگیریهای چهرههای حاضر در مجلس پیشرو، در هفتههای جاری گمانهزنی درباره رئیس مجلس آتی، ترکیب هیئترئیسه و رؤسای کمیسیونهای آن اکنون به یکی از بحثهای جدی در محافل سیاسی و رسانهای کشور بدل شده است. از اینرو در گفتوگویی با محمد مهاجری تلاش شد تا نگاه و پیشبینی او را درباره این موضوع جویا شویم. آنچه در ادامه میخوانید تحلیل این فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا درباره وضعیت مجلس دوازدهم است.
در حالی در آستانه انتخابات میاندورهای مجلس دوازدهم هستیم که از هماکنون جریانهای سیاسی نشستهای خود را برای تعیین تکلیف کرسی ریاست مجلس آینده و اعضای هیئترئیسه آغاز کردهاند. در کل اکنون دو روایت یا دو پیشبینی وجود دارد که نخست قائل به ادامه کار محمدباقر قالیباف بهعنوان رئیس مجلس در آینده خواهد بود و برخی هم احتمال میدهند که رئیس مجلس دوازدهم شخصی غیر از قالیباف باشد که البته شانس وقوع این گزاره را ضعیف میدانند و در عوض احتمال تحقق سناریوی اول پررنگتر به نظر میرسد. بااینحال تقریبا قاطبه ناظران سیاسی باور دارند که حتی اگر محمدباقر قالیباف بهعنوان رئیس مجلس دوازدهم انتخاب شود، بیشک قدرت اجرائی و توان تأثیرگذاری بر نمایندگان را مانند مجلس یازدهم نخواهد داشت. از منظر محمد مهاجری و فارغ از اینکه چه کسی از چه جریان سیاسی بر کرسی ریاست مجلس تکیه بزند، اساسا تضعیف توان و قدرت رئیس مجلس را به صلاح میدانید؟
من میخواهم تحلیل را قدری عمیقتر کنم و یک آسیبشناسی جدیتری داشته باشم. به نظر من مجلس دوازدهم فاقد ستاره سیاسی است.
مگر در مجلس فعلی (یازدهم) چنین نبود؟!
بله در مجلس کنونی هم ستاره سیاسی وجود نداشت ولی به نظر من در مجلس دوازدهم شدت خلأ یک چهره تأثیرگذار و یک ستاره سیاسی بیشتر نمود پیدا میکند.
یعنی کسانی مانند متکی را هم ستاره حساب نمیکنید؟
من ایشان را جزء ستارهها نمیدانم ولی حتی اگر بخواهم خوشبینانه هم قضاوت کنم، باز هم به نظر من مجلس دوازدهم، اگر نگویم بیستاره است، لااقل بسیار کمستاره است. یعنی اگر به آرایش مجلس پیشرو و افراد راهیافته به آن نگاه کنیم، چهرهای که بتواند تأثیر و تعیینکننده باشد، دیده نمیشود و از آن ناخوشایندتر این است که متأسفانه اکثر نمایندگان مجلس دوازدهم با حدود
۲۰ درصد آرای مردم به بهارستان راه پیدا کردهاند و این نشان میدهد که نمایندگان مجلس دوازدهم به زحمت و به ندرت میتوانند خود را نماینده اکثریت جامعه یا حوزه انتخابیهشان بدانند و به همین دلیل افراد منتخب، چهرههای تعیینکننده و شاخص یا نخبه سیاسی وارد مجلس نشدند که بخشی از آن ناظر بر عملکرد شورای نگهبان و ردصلاحیتهاست و بخشی هم به عدم مشارکت جدی مردم بازمیگردد. بنابراین در مجموع ما وقتی به آرایش مجلس پیشرو نگاه میکنیم، میبینیم این مجلس کمستاره یا بیستاره است و نمیتواند چهره یا فرد شاخصی داشته باشد که بتواند وزن کافی برای تعیینکنندگی داشته باشد. طبیعتا وقتی ما با قحطی چهره شاخص و تعیینکننده در مجلس دوازدهم روبهرو باشیم، رئیس و هیئترئیسه این مجلس هم نمیتوانند وزن و نفوذ بالای سیاسی داشته باشند؛ چون این افراد شأن سیاسی خود را در جامعه هم از دست دادهاند و از اینرو، آن اتوریته لازم و توانمندی کافی برای تعیینکنندگی را ندارند. حالا اینکه چنین شرایطی و فقدان تأثیرگذاری لازم از سوی رئیس مجلس، فارغ از اینکه چه کسی روی کار بیاید، تا چه اندازه به شأنیت مجلس لطمه خواهد زد، موضوعی است که باید قدری عمیقتر درباره آن صحبت کرد.
قبل از ورود به این موضوع، جناب مهاجری شما در میان افراد و نامزدهای احتمالی شانس چه کسی را برای تکیهزدن بر کرسی ریاست مجلس پررنگتر میدانید؟
طبق اخبار و گزارشها افرادی که فعلا برای نشستن بر کرسی ریاست مجلس ابراز تمایل کردهاند، محمدباقر قالیباف، منوچهر متکی، علی نیکزاد، مرتضی آقاتهرانی و ذوالنور است. البته اسامی دیگری هم مطرح شدهاند که نیمنگاهی به ریاست مجلس دارند.
ولی در این بین جلساتی با محوریت یکی از نمایندگان هم درخور توجه است که نشان میدهد او نیز به شکل جدی به فکر تصاحب کرسی مجلس است یا حداقل در تلاش است قالیباف بر آن تکیه نزند؟
من بعید میدانم فردی مانند ایشان خودش را در چنین جایگاهی ببیند که توان تکیهزدن بر صندلی ریاست مجلس را داشته باشد و حتی خودش را در آن قد و قواره هم ببیند که برای ریاست مجلس کاندیدا شود.
پس با چه هدفی این جلسات تشکیل میشود؟
ببینید تعداد چهرهها و افراد رادیکال مجلس دوازدهم بیشتر از مجلس یازدهم نیست و اتفاقا برخوردهای تندی که این افراد در آستانه انتخابات مجلس سال گذشته کردند، اگرچه باعث شد برخی چهرههای تندرو شاخص وارد مجلس شوند اما به دلیل همان عملکرد تندی که از خود نشان دادند، خود به خود سبب شد این جریان سیاسی رادیکال منزوی شود. بنابراین به نظر من و با توجه به شرایط کنونی بعید است این رادیکالها، حداقل و بهطور مشخص کاندیدایی برای ریاست مجلس داشته باشند. البته من معتقدم آنها سعی خواهند کرد که در هیئترئیسه مجلس حتما چهرههای شاخص خود را بگمارند، اما داستان ریاست مجلس چیز دیگری است.
یعنی به باور شما جلسات با هدف مدیریت کسب بیشترین اعضای هیئترئیسه در مجلس دوازدهم است، نه کرسی ریاست؟
بله، من چنین تصوری دارم. از طرف دیگر قطعا مواضع و سخنان محمدباقر قالیباف در مجلس دوازدهم در قیاس با مجلس یازدهم بسیار ضعیفتر خواهد بود؛ چراکه بههرحال باید بپذیریم قالیباف در مجلس یازدهم یک تیم قوی و یاران زیاد همسو با خود را داشت که یک موج قوی و پرجمعیت نمایندگان را پشت سر او (قالیباف) به وجود آورد که حرف و سخن و تصمیم قالیباف را منشأ اثر در مجلس کرده بود. ولی آقای قالیباف برای انتخابات مجلس دوازدهم یک اشتباه کرد.
چه اشتباهی؟! ائتلاف با پایداریها؟
اشتباه آقای قالیباف در ائتلاف با پایداریها این بود که بسیاری از دوستان خود را به بهای این ائتلاف کنار گذاشت و پذیرفت که این افراد همسو با خود را از لیست حذف کند.
این افراد میتوانستند رأیآور باشند؟
این مسئله به معنای آن نیست که اگر این افراد در لیست حضور میداشتند، میتوانستند رأی بیاورند، اما اقدام آقای قالیباف هم نشان داد که او در بزنگاهها و مقاطع حساس تصمیمگیری برهههای سرنوشتساز حتی بر سر رفاقت خود با دوستان هم باقی نمیماند و آنها را بهراحتی ورق میزند و پشتشان را خالی میکند. یعنی آنها را به بهای ائتلاف با پایداریها از دور خارج میکند. در نتیجه من معتقدم آقای قالیباف در مجلس آینده، حتی در بین دوستان سابق خود هم فاقد اعتبار سیاسی گذشته خواهد بود.
به سؤال قبلی بازگردیم. فارغ از اینکه آقای قالیباف رئیس مجلس بشود یا نشود یا هر فرد دیگری از هر جریان سیاسی بر این کرسی تکیه بزند، اساسا ازدستدادن توان مدیریت، قدرت اثر و اتوریته رئیس مجلس چقدر بر تأثیرگذاری این قوه مؤثر است؟
از افراد عبور کنیم. به نظر من در سایه آرایش مجلس پیشرو و افراد حاضر در بهارستان، رئیس مجلس آینده چیزی در حد یک سخنگو خواهد بود. یعنی رئیس مجلس آینده شأنیت رئیس را ندارد و در قیاس با رؤساهای قبلی مجلس که یک چهره ملی محسوب میشدند، رئیس مجلس پیشرو جایگاه یک چهره ملی را نخواهد داشت... .
حتی قالیباف؟!
حتی قالیباف. یعنی هرکسی چه قالیباف باشد، چه نیکزاد باشد، چه آقاتهرانی، چه متکی یا هر فرد دیگری که بر این کرسی ریاست مجلس دوازدهم تکیه بزند، به نظر من شأن یک چهره ملی را ندارد.
اگر از تحلیل در سطح افراد به تحلیل در سطح جریانهای سیاسی ورود کنیم، ائتلافها و فراکسیونهای پیشرو در مجلس دوازدهم را چگونه میبینید؛ چراکه این گمانه مطرح است که برای ریاست مجلس احتمال دارد خود قالیباف حاضر به ائتلاف با جریانهای مستقل، معتدل و حتی اصلاحطلبان باشد و جالبتر اینجاست که برخی هم باور دارند که شریان، پایداری و امنا نیز به بهای کنار گذاشتهشدن قالیباف حاضر به ائتلاف مشابهی با مستقلین، معتدلین و اصلاحطلبان هستند. فارغ از این سناریو، آیا ائتلافهای مجلس دوازدهم به صورت تاکتیکی و در مقاطع مشخصی مانند تعیین ریاست مجلس و هیئترئیسه آن خواهد بود یا نه؟
از هماکنون مشخص است که مجلس دوازدهم چند فراکسیون خواهد داشت؛ تا جایی که اگرچه من احتمال میدهم فراکسیون اصلاحطلبان و مستقلین و معتدلین چندان منسجم نباشد، باوجوداین تعداد فراکسیونهای مجلس دوازدهم به مراتب بیشتر از فراکسیونهای مجلس یازدهم خواهد بود و خود اصولگرایان چند فراکسیون خواهند داشت؛ یعنی پایداریها فراکسیون جدا دارند و اختلافاتی با فراکسیون امنا خواهند داشت. همینطور فراکسیون اصولگرایان سنتی و فراکسیون طرفداران آقای قالیباف هم شکل خواهد گرفت؛ پس جریانات اصولگرایی متمایز و متفاوت از هم عمل خواهند کرد. به همین دلیل مجلس دوازدهم یک مجلس چندفراکسیونی است که به نظر من آرای این فراکسیونها بهشدت متزلزل خواهد بود؛ چه در انتخاب رئیس مجلس، چه در انتخاب اعضای هیئترئیسه و چه حتی در انتخاب رؤسای کمیسیونهای مجلس. به همین دلیل دوباره میگویم که هم رئیس مجلس، هم هیئترئیسه و هم رؤسای کمیسیونهای مجلس پیشرو چندان قوی نخواهند بود. واقعا بازیهای سیاسی در مجلس دوازدهم در چهار سال پیشرو تماشایی است و منتظر کارنامه این مجلس خواهیم بود.
از هماکنون دو قرائت کلی و متضاد از هم درباره نقش و توان مجلس دوازدهم در رادیکالیزهکردن فضای سیاسی کشور، آنهم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری مطرح است. طیفی معتقدند تندروهای این مجلس با درک واقعیتهای اجرائی و اقتضائات سیاستورزی و نیز حدود و ثغور و محدوده عمل مجلس از رفتارهای شعاری و احساسی دوره انتخابات عدول خواهند کرد و خبری از رادیکالیزهشدن فضا نیست؛ اما برخی هم باور دارند که تعدادی از چهرههای تندرو در مجلس دوازدهم بر مبنای حاشیهسازیهای دوره انتخابات در بهارستان عمل خواهند کرد.
اگر منظور مشخص سؤال شما این است که آیا مجلس دوازدهم یک مجلس رادیکال خواهد بود که از خطوط قرمز ترسیمشده عبور خواهد کرد، به نظر من شاید در ماههای اول، این مجلس بر پایه آن شعارهایی که داده است، پیش برود؛ اما رفتهرفته فضا تعدیل میشود؛ یعنی دستکم تا شش ماه این فضای رادیکال از طرف برخی افراد ادامه پیدا خواهد کرد و بههمیندلیل شاید این مجلس در همین ماههای اول بیشترین تذکرات را برای حفظ آرامش و اعتدال و پرهیز از تندرویها دریافت کند؛ اما بعد از این مدت خود نمایندگان کمکم متوجه خواهند شد که این مجلس و کرسیای که بر آن نشستهاند، بر روند تصمیمگیریهای جاری کشور اثرگذاری چندانی ندارد؛ بنابراین بعد از مدتی باد تندروها خالی خواهد شد و با تحلیل واقعیتها و شرایط جاری کشور، افراد جایگاه و محدوده حوزه اختیارات خود را درک خواهند کرد. البته دراینبین احتمال این هم وجود دارد که برخی افراد به صورت مستقل و تک و توک، تندروی خود را داشته باشند.
در حالی مجلس دوازدهم از خردادماه کارش را آغاز میکند که کشور کمکم خود را برای فضای انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم در سال آینده نیز آماده میکند. از نگاه محمد مهاجری نقش و جایگاه این مجلس و این جریانهای سیاسی در بهارستان در ترسیم روند انتخابات ریاستجمهوری چگونه خواهد بود؟ اصلا تأثیری دارند؟
ببینید اکثریت اصولگرایان در مجلس دوازدهم هیچ گزینه و نامزد اصلحی برای انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم در سال ۱۴۰۴ نخواهند داشت و حتی اگر گزینه و نامزدی هم داشته باشند، خود اصولگرایان میدانند که آن گزینه در مقابل رئیسی نمیتواند رأیآور باشد؛ یعنی تضمین رأیآوری را ندارد. از طرف دیگر این اصولگراها مطمئن هستند همان ریلگذاری که برای انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری در خرداد ۱۴۰۰ تعیین شد، در سال ۱۴۰۴ و برای انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری هم تکرار خواهد شد؛ پس به نظر من نمایندگان مجلس دوازدهم خیلی توان و تمایلی برای مقاومت در برابر این روند نخواهند داشت.
باوجوداین در فاصله زمانی تقریبا یکساله مجلس دوازدهم و دولت سیزدهم چه نوع دیالکتیک سیاسی بین دو قوه شکل خواهد گرفت؟ همنوایی، همسویی، حمایت و همکاری قوای مجریه و مقننه در دستور کار است یا شکاف سیاسی و انتقاد از دولت مطرح خواهد بود؟
به نظر من هرچه به فضای انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم در بهار ۱۴۰۴ نزدیکتر شویم، مشخصا فراکسیونهای مستقلین و معتدلین و اصلاحطلبان جنبوجوش و فعالیت سیاسی خود را ضد رئیسی خواهند داشت؛ اما اکثریت اصولگرایان که بدنه مجلس را تشکیل میدهند؛ مانند مجلس یازدهم با همان صبر استراتژیک به فکر حمایت از رئیسی خواهند بود؛ چون گزینه دیگری نخواهد بود.
ولی مجلس در این مدت در حوزه نظارتی چه رفتاری خواهد داشت؟
به نظر من اینجا مجلس دوازدهم با توجه به تشدید انتقادات و انتقادات رسانهها و افکار عمومی در حوزه اقتصادی و معیشتی سعی خواهد کرد تغییراتی در بخش اقتصادی کابینه رئیسی ایجاد کند. بهایندلیل که مجلس در ابتدای کار باید برای افکار عمومی یک ابراز وجودی بکند و نشان دهد که محل تأثیر است. در نتیجه نمایندگان برای تغییر بخش اقتصادی دولت سیزدهم اعمال قدرت و اعمال فشار خواهند داشت.
یعنی مناسبات سیاسی دولت سیزدهم و مجلس دوازدهم در حد تغییر بخش اقتصادی کابینه خواهد بود و بیش از این جلو نخواهد رفت؟
معمولا در سالهای آخر مجلس است که نمایندگان با هدف کسب آرای حوزه انتخابیه خود شروع به مواضع انتقادی و اعتراض به عملکرد وزرا و دولت خواهند کرد؛ وگرنه در ماهها و سالهای اول مجلس سعی خواهد شد که بهارستان چندان در برابر پاستور قرار نگیرد؛ بنابراین در سال اول و دوم مجلس دوازدهم دلیلی برای رادیکالشدن علیه دولت نیست و در این مدت هم معمولا نمایندگان از روشهای محافظهکارانه استفاده میکنند. در اینجا بهجز استثناها یعنی نمایندگانی که ممکن است به صورت انفرادی و تکتیرانداز حملاتی به دولت و وزرا داشته باشند، به صورت فراکسیونی و ائتلاف در مجلس بعید است انتقاداتی به دولت رئیسی شکل بگیرد. هرچند باید در نظر بگیریم که فراکسیون اقلیت مستقلین که متشکل از معتدلین و اصلاحطلبان هستند و جمعیتشان بیشتر از مجلس یازدهم است، میتوانند انتقادات خود را به دولت داشته باشند؛ یعنی این فراکسیون اقلیت میتواند فشارهای خود را برای پاسخگوکردن دولت و بهبود وضعیت داشته باشد.
به تشدید انتقادات و اعتراضات فضای رسانهای و افکار عمومی کشور درباره عملکرد دولت رئیسی اشاره داشتید. با توجه به کارنامه پر انتقاد دولت سیزدهم آیا اصولگراها مشخصا در مجلس پیشرو کماکان حاضر به حمایت از رئیسی خواهند بود؟ چراکه برخی زمزمه تکدورهایبودن او را مطرح میکنند؟
قبلا گفتم و دوباره هم میگویم که این نمایندگان مجلس دوازدهم گزینهای به جز ابراهیم رئیسی ندارند. حتی اگر یک کاندیدای بالقوه هم وجود داشته باشد، کل بدنه اصولگرایی نمیتواند روی آن سرمایهگذاری سیاسی بکند؛ چون رأیآوری لازم مانند رئیسی را ندارد. از طرف دیگر اصولگرایان خودشان را درگیر اختلاف و مطرحکردن چند کاندیدای جدی موازی و شکستن آرا نخواهند کرد. در نتیجه به باور من و با وجود تمام اختلافات، انتقادات و اعتراضات درباره عملکرد دولت رئیسی بعید است که او یک رئیسجمهور تکدورهای باشد؛ یعنی برداشت شخص محمد مهاجری این است که دوره ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی، تکدورهای نیست؛ هرچند که بسیاری از اصولگرایان بر ناکارآمدی دولت سیزدهم و شخص رئیسی تأکید دارند و اذعان میکنند که رئیسی، رئیسجمهور توانمندی نبود و تقریبا بسیاری از وعدههای خود را محقق نکرد؛ اما در نهایت چارهای جز حمایت از رئیسی وجود ندارد؛ چون گزینه دیگری مطرح نیست که تضمین رأیآوری برای اصولگرایان را داشته باشد.