ساخت طالبان؛ افغانستان، قصر تروریسم شرقی
استراتژی متحدان آسیایی در مبارزه با داعش چیست؟
هدف تروریسم بینالملل در بستر افغانستان (طالبان، القاعده و 20 گروه تروریستی وابسته به داعش خراسان)، هدفی چندمنظوره است که شرق، غرب و شمال را نشانه گرفته. به همین منظور است که پایگاههای تروریستی در شمال، شمال شرق، شرق و غرب تأسیس شدهاند. تمرکز عمده روی ایجاد مفرزههای عملیاتیای است که ماشین تروریسم شرقی را فعال نگه میدارد.
عبدالناصر نورزاد-استاد سابق دانشگاه کابل: هدف تروریسم بینالملل در بستر افغانستان (طالبان، القاعده و 20 گروه تروریستی وابسته به داعش خراسان)، هدفی چندمنظوره است که شرق، غرب و شمال را نشانه گرفته. به همین منظور است که پایگاههای تروریستی در شمال، شمال شرق، شرق و غرب تأسیس شدهاند. تمرکز عمده روی ایجاد مفرزههای عملیاتیای است که ماشین تروریسم شرقی را فعال نگه میدارد.
کاخ تروریسم شرقی در افغانستان باید واژگون شود. اگر نشود، سونامی حملات هدفمند، دیوارهای دفاعی منطقه را هدف خواهد گرفت. حلقههای وصل همان طالباناند که بسترساز فاز عملیاتی این مفرزهها به کمک تروریسم دولتی شدهاند. حداقل قراین این موضوع را به یک ثبوت انکارنشدنی تبدیل کرده است.
حلقههای تروریستیای که در افغانستان به شکل کمربند فعالیت میکنند، تمام امکانات و تسهیلات یک دولت را در اختیار دارند و همه آن مفرزههای تروریستی در شمال، با دید استراتژیک در بستری فعالیت میکنند که طالبان آن را هموار کردهاند. نگاه بعدیشان نیز هدف قراردادن دیوار امنیتی منطقه است؛ دید استراتژیک فراافغانستانی که بنمایه فکری آن، تروریسم بینالمللی است.
داعش مانند گذشته، حربهای در دست قدرتهای متخاصم فرامنطقهای است که تحت نظریه بیثباتسازی در آسیا، برنامه خود را پیش میبرد. فعالسازی جمجمههای فکری داعش، تلاش برای گسترش حلقههای هدفگیری و ایجاد شبح ترسناک این پدیده خودساخته طالبان، تحت نظر استخبارات طالبان، نشان میدهد که داعش نه برای افغانستان، بلکه برای منطقه منحیث یک مدل کار آمد و خوب طراحی شده است تا منطقه را دچار استحاله امنیتی کند.
در این میان، توره بوره، مرکز اصلی القاعده، در تبانی با شبکه حقانی، بازوی قدرتمند نظامی و جوخههای انتحاری مرگبار در مسیر برنامه مستقیم طالبانی است و بدخشان و راههای منتهی به چترال پاکستان، مرکز داعش نامنهاد خراسان برای ناامنکردن شمال و محور هندوکشها به هدف یکسرهکردن مفرزههای خوابیده نیروهای ضدتروریستی یا بهاصطلاح مقاومت خواهند بود.
این برنامه از عملکرد طالبان، برنامههای عملیاتی القاعده و داعش خراسان خودساخته طالبان، قابل درک است. اما برداشت محوری از فعلوانفعالات فعلی آن است که در یک نگاه بزرگتر، این تروریسم تعبیهشده در افغانستان باید دینامیک امنیتی منطقهای را به مسیر تشنج سوق دهد. تا زمانی که یا قدرتهای آسیایی مجبور شوند در ماورای خطوط عملیاتی و دفاعی خود بجنگند و هزینه کنند یا اینکه در نقاط دیگر درگیر با غرب و فرامنطقه، حاضر به معامله شوند. اما این محاسبه فرامنطقه است. از دید اطلاعاتی، رزمی، ایجاد سپر دفاعی و امکانات و بستر موجود در این جغرافیا، این برنامه مانند گذشته با شکست مواجه خواهد شد. تاجیکستان و کشورهای آسیای مرکزی، چین، روسیه و ایران، ماهیتا یک محور ضدتروریسم شرقیاند. اگرچه فیصله فعلی میان آنها یک حالت تعلیقی، تعامل تاکتیکی و مهار چالش در درون است، اما بستر اصلی تقابل و رویارویی، در مسیر هندوکشها، شمال و حوزه مرکزی با مرکزیت غرب نزدیک به ایران، اتفاق خواهد افتاد.
قدرتهای آسیایی تا زمانی به راهبرد تعامل و مهار نرم در قبال طالبان ادامه میدهند که فاز اجرائیشدن عملیاتهای سختافزاری مفرزههای تروریستی فرارسد؛ در آن صورت، منطقه چارهای جز مقابله با آن به واسطه ظرفیتهای بومی ندارد. در این صورت، ذهنیت ضدطالبانی تاجیکهای شمال و شمال شرق که تحت شدیدترین سرکوب طالبان قرار دارند، ایدئولوژی این جنگ فیصلهکن را فراهم میکند.
اینجاست که منطقه با سازوکارهایی درخصوص مقابله با وضعیت احتمالی است که بتواند بحران را در مدیریت بحران حلوفصل کنند. طبیعتا که در این مسیر جز راهکارهای سختافزاری، امکان دیگری در دسترس متفقین آسیایی نیست. به همین دلیل است که تلاشهایی برای ایجاد دستهجاتی که عمدتا قطعات خاص ارتش سابق، پلیس و امنیت ملی جمهوریت افغانستان هستند و از گزند طالبان به کشورهای دیگر پناه بردهاند، تقویت محور مقاومت در دوشنبه از حیث یک چتر بزرگ سوق و اداره جنگ، ایجاد مفرزههای عملیاتی شهری و افزایش سطح حملات بر پایگاههای اصلی طالبان، هسته اصلی و بنمایه استراتژی بلندمدت متفقین آسیایی خواهد بود.
این جمع متفقین آسیایی بهخوبی میداند که وضعیت به سمت بیثباتی هزینهبر در حرکت است و قبل از مهار سخت، امتحان راهبرد مهار نرم از درون نیز خالی از حکمت نخواهد بود. اما مشکل اینجاست که زمان در دسترس بهسرعت از دست میرود و تروریسم با شاخ و پنجالش، در کمین است تا طعمه از این میان بردارد؛ طعمه خونچکان که رگ و شریان امنیت منطقه را پاره میکند.