|

چهره دلهره‌آور جهان

نسل من این بخت را داشته است که شاهد اتفاقات بزرگی در سطح جهان باشد. من جنگ سرد را به‌خوبی به یاد دارم؛ تلاش‌های گورباچف برای اصلاحات و در‌نهایت سقوط اتحاد جماهیر شوروی. تا پیش از سقوط شوروی، جهان جهانی دوقطبی بود.

نسل من این بخت را داشته است که شاهد اتفاقات بزرگی در سطح جهان باشد. من جنگ سرد را به‌خوبی به یاد دارم؛ تلاش‌های گورباچف برای اصلاحات و در‌نهایت سقوط اتحاد جماهیر شوروی. تا پیش از سقوط شوروی، جهان جهانی دوقطبی بود. چهره‌هایی مانند فیدل کاسترو، لنین و مائو تسه‌تونگ قهرمانان این جهان دو‌قطبی بودند. فقط بعدها بود که مشخص شد آنها چه ستمگران و دیکتاتورهایی بودند و چگونه به مردم و کشور خود ضربه زدند. شوروی سقوط کرد و همه ما فکر کردیم که جهانی تازه آغاز شده است. اتحادیه اروپا شکل گرفت و آمریکا به قدرت بی‌منازع جهان بدل شده بود.

اما این هژمونی به‌سرعت تغییر کرد. وقایع ۱۱ سپتامبر و سقوط برج‌های دوقلوی تجارت جهانی نشان داد که آمریکا هم ضربه‌پذیر است. یادم هست دانشجو بودم و بی‌بی‌سی را گرفته بودم تا ببینم که چه بر سر احمدشاه مسعود آمد. طالبان او را ترور کرده بود و معلوم نبود زنده مانده یا نه. اما وقتی بی‌بی‌سی را گرفتم، صادق صبا داشت حرف‌های عجیبی می‌زد. یک هواپیما به برج تجارت جهانی زده. الان یکی دیگر هم زد. یکی هم در آسمان است و... . یعنی چه؟ اصلا نمی‌فهمیدم صادق صبا چه می‌گوید. مدت‌ها گذشت تا بفهمم جهان به معنای واقعی عوض شده است. انگار سقوط پوسته نازک اتحاد جماهیر شوروی سبب سر برآوردن واقعیت‌های جدید سیاسی بود: القاعده، طالبان، داعش و... .

جهان عوض شده بود و بنیادگرایی قرائت مدرنی بود که داشت بی‌محابا انسان‌ها را می‌کشت و جهان را فتح می‌کرد. کشورهایی با منافع مختلف و گاه متضاد، بسیج شدند‌ طالبان، القاعده و داعش را از بین ببرند. القاعده بسیار ضعیف شد، طالبان به کوه‌های افغانستان رانده شد، داعش محدود شد. اما ناگهان دوباره طالبان از خاکستر آنچه آمریکا در افغانستان کرد سر بر‌آورد. عجایب دنیا به اینها محدود نشد. کسی باور نمی‌کرد‌ روسیه به اوکراین حمله کند. همیشه می‌گفتم پوتین افسر کا.گ‌.ب بوده و دیده بود که ارتش جماهیر شوروی چطور در باتلاق افعانستان گیر کرد. او می‌داند که حمله به اوکراین به این سادگی نیست. اوکراین کشور وسیعی است و این دامی است که برای او پهن شده است. اما پوتین در این دام افتاد و اکنون بعد از گذشت دو سال آن‌قدر در این جنگ دچار مشکل است که این روزها خبر حضور نیروهای کره شمالی در جنگ با اوکراین را در رسانه‌ها می‌خوانیم. اما این یک سوی ماجراست. همین که اتحادی در قبال روسیه شکل گرفته و کشورهایی چون کره شمالی یا چین این تهاجم روسیه به اوکراین و نابودی و کشتن مردمی را تأیید و تقویت می‌کنند، باز یادآور همان نظام دو‌قطبی دوران جنگ سرد است؛ با این تفاوت که کمی آن‌سوتر، یعنی در خاورمیانه نیز جنگی در جریان است که عملا مشروعیت مخالفان پوتین در جنگ با اوکراین را زیر سؤال برده است. آمریکا و سایر کشورها مانند بریتانیا که حامی اوکراین هستند،‌ پشت اسرائیل ایستاده و همان کشتاری را که در اوکراین تقبیح می‌کنند در اینجا تأیید می‌کنند. در دوران جنگ سرد هیچ‌گاه چنین دوگانگی‌ای تا به این حد عیان و روشن نبود و همین هم معادلات را نه‌تنها بسیار سخت می‌کند، بلکه به کشورهای مهاجمی چون روسیه و اسرائیل این امکان را می‌دهد‌ در دایره منافع خود دست به هرکاری بزنند.

از‌این‌رو حالا که به میانسالگی رسیده‌ام، حس می‌کنم قواعد جهان همان است و انگار بشریت گامی به جلو برنداشته و بر‌اساس قواعد همیشگی بازی می‌کند. و این موضوع به‌شدت ترسناک و  مهیب است.