|

دیپلماسی به سبک «رئالیتی‌شو»

مشاجره جمعه میان دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، یادآور این واقعیت است که «دیپلماسی بین‌المللی هرگز نباید در برابر چشمان میلیاردها نفر اجرا شود». این رویکرد که ترامپ آن را از تجربه طولانی خود در برنامه‌های تلویزیونی واقعیت‌محور (رئالیتی‌شو) به عاریت گرفته، اکنون به شکلی خطرناک در حال تعریف مجدد قواعد تعاملات جهانی است.

دیپلماسی به سبک «رئالیتی‌شو»

مشاجره جمعه میان دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، یادآور این واقعیت است که «دیپلماسی بین‌المللی هرگز نباید در برابر چشمان میلیاردها نفر اجرا شود». این رویکرد که ترامپ آن را از تجربه طولانی خود در برنامه‌های تلویزیونی واقعیت‌محور (رئالیتی‌شو) به عاریت گرفته، اکنون به شکلی خطرناک در حال تعریف مجدد قواعد تعاملات جهانی است.

 

«این برنامه تلویزیونی عالی خواهد بود!»؛ این جمله شاید صادقانه‌ترین اظهارات ترامپ در جریان دیدار پرتنش و کاملا غیردیپلماتیک با زلنسکی باشد. ترامپ که پیشینه حضور در برنامه‌های تلویزیونی واقعیت‌محور را دارد، مسیر خود به سوی قدرت را با درک عمیقی از «هنر جذب و حفظ مخاطب» طی کرد. هرچه شوک‌آورتر، عجیب‌تر و بی‌سابقه‌تر، امتیازات بیننده به برنامه بالاتر می‌رفت. او حتی به‌ صورت وسواس‌گونه‌ای با مدیران شبکه‌ها تماس می‌گرفت تا از آمار بینندگان مطلع شود. اگر ریتینگ رشد نمی‌کرد، روش جدیدی را امتحان می‌کرد. این فرمول در کمپین انتخاباتی ۲۰۱۶ و حتی در انتخابات ۲۰۲۴ جواب داد، اما «آیا این استراتژی در دوران ریاست‌جمهوری و در کاخ سفید نیز کارآمد است؟». معیار موفقیت زمانی که دیگر نیازی به پیروزی در انتخابات نیست، چیست؟ استفاده از تاکتیک‌های رسانه‌ای برای جلب توجه، هرچند در کوتاه‌مدت ممکن است افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد، در بلندمدت موجب کاهش اعتبار نهاد ریاست‌جمهوری و تضعیف جایگاه دیپلماسی رسمی می‌شود. تبدیل تعاملات حساس بین‌المللی به نمایشی تلویزیونی، مرز میان سیاست‌گذاری مسئولانه و عوام‌گرایی را محو می‌کند و ریسک سوءتفاهم‌های راهبردی را افزایش می‌دهد.

 

از چاپلوسی تا رویارویی

 

ترامپ در هفته گذشته، بدون نیاز به سفر یا برگزاری تجمعات بزرگ، مرزهای جلب توجه رسانه‌ای را جابه‌جا کرد. او در دیدارهای جداگانه با رهبران فرانسه، بریتانیا و اوکراین، عمدا گفت‌وگوهایی غیررسمی را در برابر دوربین‌های جهانی به نمایش گذاشت. امانوئل مکرون با نرمش دیپلماتیک، کی‌یر استارمر با ارائه دعوتنامه سلطنتی چارلز سوم و زلنسکی با رویارویی تند، هرکدام بخشی از این نمایش بودند. اما اینها دستاوردهای ملموس بودند یا پیشرفت‌های دیپلماتیک؟ پاسخ همچنان نامشخص است. گویی مخاطب باید برای ادامه این درام، پس از پخش آگهی بازرگانی، پای تلویزیون بماند.

 

این شیوه مدیریت روابط بین‌الملل، مبتنی بر نمایش‌های کوتاه‌مدت، نمی‌تواند جایگزین برنامه‌ریزی‌های بلندمدت امنیتی شود. تکیه بر «لحظه‌های تلویزیونی» به‌جای توافقات ساختاری، احتمال بی‌ثباتی در مناطق بحرانی مانند اوکراین را افزایش می‌دهد.

 

زمانی که نمایش از کنترل خارج شد

 

از میان تمام دیدارهای تلویزیونی ترامپ، گفت‌وگو با زلنسکی بیش از همه شوک‌آور بود. پس از پخش بخش‌هایی از این گفت‌وگو توسط سی‌ان‌ان، «کریستین امانپور»، مجری ارشد بین‌المللی این شبکه، با حالتی حیرت‌زده گفت: «در طول عمرم چنین چیزی ندیده‌ام». این تصویر با واکنش «اوکسانا مارکارووا»، سفیر اوکراین در واشنگتن، که از آغاز تهاجم روسیه در ۲۰۲۲ برای جلب حمایت آمریکا تلاش کرده است، همخوانی داشت: سر در دست، چهره‌ای درهم‌کشیده، گویی از خود می‌پرسد «آیا آنچه به چشم می‌بینم در واقعیت در حال رخ‌دادن است؟».

 

علنی‌سازی اختلافات در سطح رهبران، به‌ویژه در بحبوحه جنگ اوکراین، نه‌تنها همبستگی لازم میان متحدان را تضعیف می‌کند، بلکه به روسیه این پیام را ارسال می‌کند که غرب در حفظ اتحاد خود ناتوان است. این امر ممکن است تحریک‌پذیری مسکو را افزایش دهد.

 

از آتش‌بس تا تهدید به جنگ جهانی سوم

 

ترامپ در ابتدا گفت: «می‌خواهم ببینم آیا می‌توانیم به آتش‌بس بین روسیه و اوکراین برسیم. اگر می‌خواهید سخت‌گیر باشم، می‌توانم از هر انسانی سخت‌گیرتر باشم... اما با این روش هرگز به توافق نمی‌رسید».

 

سپس جی‌دی‌ ونس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، وارد بحث شد: «جو بایدن چهار سال درباره پوتین سخنان تند گفت، اما عمل‌گرا نبود. شما الان دارید همان مسیر را تکرار می‌کنید».

 

زلنسکی که به‌ندرت بدون مترجم صحبت می‌کند، به انگلیسی پاسخ داد: «پوتین از ۲۰۱۴ بخش‌هایی از اوکراین را اشغال کرده. او آتش‌بس‌ها را شکست، مردم ما را کشت... شما از کدام دیپلماسی حرف می‌زنید؟». ونس با عصبانیت پاسخ داد: «من از دیپلماسی‌ای حرف می‌زنم که نابودی کشور شما را متوقف کند. آقای رئیس‌جمهور، با احترام می‌گویم، حضور شما در اتاق بیضی و طرح این مسائل به این شکل در مقابل رسانه‌های آمریکا بی‌احترامی است».

 

زلنسکی گفت: «آیا تا به حال به اوکراین آمده‌اید تا مشکلات ما را ببینید؟ یک بار بیایید... شما اقیانوس آرام را میان اروپا و آمریکا دارید و اکنون خطری حس نمی‌کنید، اما در آینده حس خواهید کرد».

 

ترامپ با صدای بلند مداخله کرد: «نگویید ما چه حس خواهیم کرد! ما داریم مشکل را حل می‌کنیم. شما در موقعیتی نیستید که به ما دستور بدهید. ما احساس خوب و قدرتمندی خواهیم داشت.‌ شما با جان میلیون‌ها انسان و خطر جنگ جهانی سوم قمار می‌کنید. این بی‌احترامی به کشوری است که از شما حمایت کرده است».

 

اما واقعیت این است که علنی‌شدن چنین اختلافاتی در سطح رهبری، نه‌تنها راه‌حلی برای بحران اوکراین ارائه نمی‌دهد، بلکه فضای لازم برای مذاکرات پشت پرده را نیز تخریب می‌کند. این رویکرد که مبتنی بر تحقیر طرف مقابل در انظار عمومی است، ممکن است زلنسکی را تحت فشار داخلی برای اتخاذ مواضع تندتر قرار دهد و تنش‌ها را تشدید کند. سیاست خارجی ایالات متحده نشان داده است که تکیه بر شوک‌رسانی رسانه‌ای و شخصی‌سازی روابط بین‌الملل، نمی‌تواند جایگزین استراتژی‌های مبتنی بر منافع ملی بلندمدت شود. رویکرد محافظه‌کارانه حکم می‌کند که واشنگتن به‌جای تبدیل هر بحران به فرصتی برای افزایش ریتینگ، به تقویت نهادهای چندجانبه و تعهدات پایبند باشد. فقط از این طریق می‌توان از تبدیل رقابت‌های جاری به رویارویی‌های فاجعه‌بار جلوگیری کرد.

 

دیپلماسی در لبه پرتگاه

 

ترامپ در پستی در شبکه اجتماعی «تروث‌سوشال» نوشت: «زلنسکی در اتاق بیضی به آمریکا بی‌احترامی کرد. وقتی آماده صلح باشد، می‌تواند بازگردد». کنفرانس مطبوعاتی دوم لغو‌ و پیامدهای این رویارویی به آینده موکول شد.

 

در مقابل، کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، با استفاده از چاپلوسی و ارائه دعوتنامه‌ای از سوی چارلز سوم، ترامپ را وادار به پذیرش سفر رسمی به لندن کرد. این در حالی بود که زلنسکی با زیر پا گذاشتن «فیلم‌نامه از پیش تعیین ‌شده»، خشم ونس و ترامپ را برانگیخت.

 

تفاوت واکنش رهبران به نمایش‌های ترامپ نشان می‌دهد که مدیریت هوشمندانه روابط با واشنگتن مستلزم درک عمیق از روان‌شناسی شخصیتی رئیس‌جمهور آمریکاست. در شرایطی که ترامپ خود را «پادشاهی مقتدر» می‌پندارد، رهبرانی مانند استارمر با تطابق با این ذهنیت، منافع ملی خود را بهتر تأمین می‌کنند. اما مقاومت زلنسکی در برابر این نقشه، هرچند قابل اعتنا، ممکن است هزینه‌های امنیتی برای اوکراین در پی داشته باشد.

 

تجربه ثابت کرده است که تبدیل دیپلماسی به سرگرمی تلویزیونی، در نهایت به بی‌اعتمادی میان متحدان و تقویت بازیگران مخالف می‌انجامد. در حالی که اوکراین برای بقا در جنگ به حمایت بی‌وقفه آمریکا نیاز دارد، نمایش‌های تحقیرآمیز ترامپ ممکن است همبستگی غرب را در چشم متحدان آسیایی و اروپایی خدشه‌دار کند.