رفتن آرام و خاموش
این روزها بهویژه پس از مراسم نماز عید فطر مقالاتی در برخی از روزنامهها منتشر میشود درباره شگفتی از حضور مردم در مراسم نماز عید فطر در شهرهای مختلف و از جمله در مصلای تهران.
این روزها بهویژه پس از مراسم نماز عید فطر مقالاتی در برخی از روزنامهها منتشر میشود درباره شگفتی از حضور مردم در مراسم نماز عید فطر در شهرهای مختلف و از جمله در مصلای تهران.
گویی نویسندگان مطالب و مقالات یادشده انتظار نداشتهاند که مردم به نماز عید فطر بروند و لابد تبلیغات ضد انقلاب درباره دینگریزی مردم و پشتکردن به انقلاب در آنها نفوذ کرده که حالا با دیدن مردم در صفوف نماز عید فطر ذوقزده شدهاند و فکر میکنند مسائل کشور با حضور مردم در صفوف نماز عید فطر حل شده یا قابل فراموششدن است و میپندارند چنین اجتماعاتی موجب حل مسائل کشور یا فراموششدن آن مسائل میشود.
به نظر میرسد برخلاف قاطبه مردم که همچنان به انقلاب اسلامی ایران وفادار هستند و در عین حال با احساس عینی مشکلات و مسائل رودررو به طرق مختلف نظرات خود را بیان میکنند بعضا به این امر با ناباوری نگاه کرده و در صدد هستند به نوعی با دستیازدیدن به حربه تبلیغات، مسائل را به نوع دیگری جلوه دهند، درحالیکه اینگونه اقدامات اگر هم مؤثر باشد، تنها موجب تشفی خاطر گردانندگان میشود.
در شرایط امروز ایران و البته در همه شرایط، مسائل را باید همهجانبه و هریک را در جای خود سنجید و نگاه یکسویه یقینا موجب انحراف از واقعیتها و غافلماندن از سیر حرکت جامعه و جهان میشود.
مسائل و مشکلات کشور مجموعهای است از سیاستها و روشهای جاری در داخل کشور و موضعگیریها و دیدگاهها نسبت به جهان امروز. از دیدگاه یک حیات واقعنگر و انقلابی نمیتوان نسبت به هیچیک از آنها بیتفاوت بود. همانگونه که نگاه به داخل توصیه شده، نگاه به خارج هم از ضروریات است و هیچ کدام نباید فدای دیگری شود و دلخوشبودن به برخی نظرات و درعینحال فراموشکردن واقعیات در حال انجام، راه صوابی نبوده و ما را به مقصد نمیرساند.
این امر در اندیشههای سیاسی، اقتصادی، اجرائی و فناوری میتواند متجلی شود و نمونه آن بیانیه اقتصاد مقاومتی است که متأسفانه اینک به دست فراموشی سپرده شده و طبعا بسیاری از مسائل اقتصادی موجود نظیر تورم، مشکلات تولید، کاهش قدرت خرید مردم ناشی از عدم اجرا و فراموشی بیانیه اقتصاد مقاومتی است. هرچند در زمان صدارت آقای روحانی، پیکان مشکلات کشور از رسانهها به ایشان متوجه بود و در نماز جمعه همه مشکلات و ناتوانیها را به صفاولیها نسبت میدادند و اکنون در همان نماز مردم را مسئول میشمارند اما هم در آن موقع و هم اینک هم صفاولیها مسئول هستند و هم مردم که توضیح آن در این مختصر نمیگنجد اما عدم درک مشکل واقعی و بیاننکردن آن و شاید خود را به فراموشیزدن مسئولان، اصل مشکلات تهدیدکننده ایران را در پردهای از فراموشی قرار داده است. هرچند دراینباره بارها تذکر داده شده اما با توجه به آنکه مسئولان اولویت آن را در دستور کار قرار ندادهاند مختصرا به آن میپردازیم.
درست است که مشکلات اقتصادی مختلفی در سطح کلان اقتصاد و در آحاد مردم دیده میشود اما مشکل اصلی بقای ایران است که در اولویت همه مسائل قرار دارد.
ما بحق به نابودی اسرائیل اعتقاد داریم. البته که حسب فرموده رسول خدا، الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم، سرنوشت محتوم اسرائیل کودککش و ظالم که هم بنیادش براساس ظلم بوده و هم تداومش براساس ظلم و تبعیض و جنایت بوده، نابودی است اما گیریم همین امروز اسرائیل نابود شود آیا به کشور خود نگاه نمیکنیم که سرزمین طبیعی و خدادادمان در حال نابودی است؟ نابودشدن اسرائیل به بودن و بقای ما کمک نمیکند، بلکه نگاه درست و اولویتدار به سرزمینمان آن را از نابودی میرهاند. در اینجا مسائل ژئوپلیتیک و تهدیدهای خارجی که بسیار بااهمیت است، مورد اشاره نیست بلکه جریان سیاستگذاریهای داخلی و نوع زندگی مردم، ایران را به نابودی سوق میدهد. روزنامه همشهری در شماره دوشنبه چهارم اردیبهشت جاری مقالهای با عنوان «شهر موزه ایران فرومیریزد» درباره اصفهان مینویسد «شهر موزه تاریخی و زنده اصفهان به مرگ تدریجی افتاده و درحالرفتن به قعر زمین است». و البته این امر منحصر به اصفهان نیست. میگویند در کشورهای پیشرفته برای پنج میلیمتر نشست زمین در سال ستادهای ویژهای تشکیل میشود، حال آنکه در ایران در برخی نقاط از جمله اصفهان و جنوب شرق تهران نشست سالانه بیش از 25 سانتیمتر در جریان است و البته تنها نشست زمین نیست که به نابودی تدریجی کشور میانجامد. سالانه یک میلیون هکتار به بیابانها اضافه میشود و همچنان رودخانهها و زمینها مملو از فاضلاب و پسماندهاست و اگرچه گاه و بیگاه بر آن اشاره میشود اما جلوگیری از نابودی تدریجی ایران تجلی در اولویتها ندارد که البته فهرست اولویتها اصلا تهیه و ارائه نشده است.
نابودی اسرائیل البته آرزوی ماست و البته که به وقوع خواهد پیوست اما با وضع کنونی سرزمین ایران درچه وضعی قرار دارد؟. مرگ اسرائیل هیچ کمکی به جلوگیری از مشکلات کشور نمیکند، بلکه همت و تلاش و روشنبینی مسئولان و مردم سرزمین را نجات میدهد.
هرچند مسئولان نوعا سعی در پنهاننگهداشتن موضوع از مردم میکنند تا مردم هراسناک نشوند، ولی مردم خود بهتر احساس میکنند. مهاجرتهای داخلی از استانهای اصفهان و یزد و خوزستان به شمال کشور مبین همین موضوع است. مشکل آن است که مسئولان واقعیتها را میدانند ولی خود را به ندانستن میزنند.
همه میدانند آلودگی هوا و مرگباربودن آن ناشی از مصرف روزانه صد میلیون لیتر بنزین و نیز مازوت آلوده به گوگرد است، ولی آن را فراموش میکنند و باز هم درصدد تولید بیشتر اتومبیلهای موجود و واردات هستند و دائم هم از هوای آلوده و پیامدهای ناگوار آن سخن میگویند.
درحالیکه آلودگی هوا و آب باقی میماند و رو به تزاید میگذارد، نابودی همزمان و تدریجی سرزمین ایران نیز اتفاق میافتد. باور کنیم که نابودی اسرائیل -اگرچه واقعی و بحق- هیچ کمکی به جلوگیری ازآسیب پذیری ایران نمیکند. خودمان با نگاه به داخل باید از آن جلوگیری کنیم.