جهان پایان ندارد

«بعضی وقت‌ها از خودم می‌پرسم بهتر نبود اگر نمی‌رفتم؟» برخی اوقات بعضی از جملات می‌توانند اساس و بنیاد یک کتاب، فیلم یا سریال باشند. دقیقا همین جمله‌ای که در ابتدای متن آمد، بهترین توصیف برای دنیایی است که قرار است در سریال «قتلی در پایان جهان» (A Murder at the End of the World) تماشا کنیم. اگر به سریال‌های جنایی و قتل‌های سریالی علاقه دارید «قتلی در پایان جهان» همان گزینه‌ای است که باید آن را تماشا کنید. سریالی ۷ اپیزودی با بازی اما کورین که از قضا کلایو اون هم در آن بازی می‌کند و سرشار از اتفاق و معما است. قسمت ابتدایی این سریال احتمالا یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال پر چالش‌ترین سریال‌هایی است که در سال 2023 پخش خود را آغاز کرده‌اند.

پیش از ورود به ماجراهای سریال، می‌توان درباره موسیقی آن حرف زد. به سبک همه سریال‌های معمایی، موسیقی در «قتلی در پایان جهان» بخش مهمی از مسیر حرکت سریال را تشکیل می‌دهد. موسیقی سریال از همان ابتدا بر اساس تم معمایی و پر هیجان داستان انتخاب شده و این هیجان را به مخاطب هم القا می‌کند. موسیقی سریال مخاطبش را درگیر خود می‌کند و تمام تلاشی که به کار می‌گیرد در این راستاست که مخاطب بتواند آن تم جنایی و معمایی مورد نظر نویسنده را پیدا کند.

«قتلی در پایان جهان» داستان داربی هارت (با بازی اما کورین) کارآگاه آماتور را دنبال می‌کند. داربی و هشت فرد دیگر را توسط یک میلیاردر منزوی (با بازی کلایو اوون) دعوت می‌شوند تا در یک مکان دورافتاده و خیره‌کننده در یک مهمانی دورهمی شرکت کنند. وقتی جسد یکی از مهمانان پیدا می‌شود، داربی باید از تمام مهارت‌های خود بهره بگیرد تا ثابت کند که این قتل علیه موجی از منافع رقیب بوده است. او باید سریع‌تر قاتل را پیدا کند، قبل از اینکه قاتل جان دیگری بگیرد.

«بریت مارلینگ» و «زال باتمانقلیچ» خالقان سریال محبوب «او‌.ای» (The OA) نویسنده و تهیه‌کنندگان این مجموعه تلویزیونی معمایی هستند. آنها پیش از این در «او.ای» نشان داده بودند که در ساخت سریال بر اساس تم معمایی مهارت خوبی دارند و ماجرای «قتلی در پایان جهان» را نیز از همین زاویه آغاز می‌کنند. این سریال که دومین پروژه تلویزیونی مارلینگ و بتمنگلیج است، دو قسمت اول خود را در ۱۴ نوامبر 2023 در Hulu پخش کرد و بقیه آن تا ۱۹ دسامبر 2023 به صورت هفتگی پخش شد. این سریال ابتدا قرار بود در اوت 2023 اکران شود، اما به دلیل اعتصاب انجمن نویسندگان و بازیگران آمریکا به تعویق افتاد.

سریال با خواندن صفحاتی از کتابِ نویسنده‌ای گمنام شروع می‌شود که داستان تحقیقات خود را به عنوان یک هکر و کارآگاه آماتور و دوست‌پسرش را روایت می‌کند. او داستان را از خوانش صفحات آخر کتابش آغاز می‌کند. همان‌جایی که او و بیل (با بازی هریس دیکسون) آخرین مقتول یک قاتل سریالی را پیدا می‌کنند. اما داستان جایی شروع می‌شود که حالا ۶ سال گذشته، داربی و بیل جدا شده‌اند و حالا او قرار است مهم‌ترین الگوی زندگی‌اش که یک هکر زن است را ببیند.

«قتلی در پایان جهان» به وضوح همه ویژگی‌های مورد نظر برای تبدیل شدن به یک سریال خوب را دارد اما مشکل بزرگ از آنجایی شروع می‌شود که خود را درگیر هر چیزی می‌کند. سریال هر آن‌ چیزی که ممکن است مخاطب تلویزیونی نسبت به آن احساس برانگیزاننده داشته باشد را به طور همزمان و یک جا در خود دارد. از هوش مصنوعی گرفته، تا جایی در پایان جهان در ایسلند. لوکیشن و شخصیت‌ها هم یادآور بسیاری از سریال‌ها یا فیلم‌هایی است که عده‌ای را در نقطه‌ای دور افتاده از دنیا دور هم جمع می‌کنند و اتفاقاتی رخ می‌دهد که تکنولوژی هیچ کمکی نمی‌تواند برای آن انجام دهد. قبلا ما در سریال «سپس هیچ‌کدام باقی نماندند» (And Then There Were None) شبکه بی بی سی چنین روایتی را دیده بودیم. آن سریال یک روز گرم در اواخر اوت سال ۱۹۳۹ را روایت می‌کرد. هشت نفر، که همه با یکدیگر غریبه هستند، به یک جزیره کوچک در سواحل دوون، انگلستان، توسط آقا و خانم اوون دعوت می‌شوند. میهمانان در حال مستقر شدن در یک عمارت توسط دو پیشخدمت تازه استخدام شده به نام‌های توماس و اتل راجرز هستند. ولی خود میزبان غایب است. میهمانان یک به یک در حال کشته شدن هستند و این همان اتفاقی است که سریال را سرشار از حادثه می‌کند. دقیقا همین رخداد اینجا هم در حال وقوع است. ۹ مهمان به مکانی نامعلوم دعوت شده‌اند تا در کنار شاه تکنولوژی جهان (با بازی کلایو اوون) و همسرش که هکر و الگویی بزرگ برای هکرهای جوان است مهمانی متفاوتی را تجربه کنند. از مهمانی از همان ابتدا بوی خون به مشام می‌رسد و این در حالی است که اصلا مشخص نیست چرا داربی به مهمانی دعوت شده است. یکی دیگر از مشکلات سریال به وضوح بی‌مرزی آن درباره هوش مصنوعی و نوع برخورد سیستم‌های امنیتی با تلاش‌های کارآگاه آماتور است. همه اینها گاهی سریال را بی‌معنا می‌کند اما در نهایت ما باید در انتهای این دنیا به دنبال حل پرونده قتل باشیم.

سریال «قتلی در پایان جهان» یک ویژگی منحصربه‌فرد هم دارد. اجزا داستان به درستی در کنار هم گذاشته شده است. ما با یک دختر جوان طرف هستیم که می‌داند اجزا قتل چگونه شکل می‌گیرد و همه علائم و ماجراهای منجر به یک حادثه را به خوبی می‌شناسد. پس او می‌تواند ابعاد حادثه را به طور کامل بررسی کند. خط داستانی هم از همین نقطه شکل می‌گیرد. در این میان سریال با هوشیاری زیاد خط زمانی داستان را می‌شکند و ما در هر اپیزود بین گذشته و زمان حال در حرکت هستیم تا همه وقایع سریال را به خوبی درک کنیم. با همه این ترفندها اما کمکی که سریال «قتلی در پایان جهان» به بیننده‌اش می‌کند این است که او را با خود جایی در پایان جهان می‌برد و نشانش می‌دهد که جهان گویا پایانی ندارد و باید راه رفته را بازگشت که شاید پایان جهان جای دیگری باشد.