درباره سریال «شوگر»
کارآگاه خصوصی فضایی
سربال «شوگر» با همه تفاوتهایش شروع هیجانانگیزی ندارد. ما با یک کارآگاه خصوصی با خصوصیات جذاب روبهرو هستیم که متاسفانه در نهایت از نظر شخصیتپردازی معمولی است. این واژه معمولی از آن رو اینجا یک خصوصیت تقریبا منفی به حساب میآید که مخاطب صنعت سرگرمی میخواهد یک اتفاق متفاوت را در جهان پر زرق و برق سریالهای تلویزیونی تماشا کند...
گاهی باید بدون زمینهچینی به سراغ اصل مطلب رفت؛ سریال «شوگر» (Sugar) عینا معنای همین جلمه است. سریالی که برای معرفی آن چندان نیاز نیست زمینهچینی کرد. از آن سریالهایی که ساخته شدهاند تا مخاطب را در روند پخش هفتگی گیر بیاندازند و به جایی رهنمون کنند که اگر قرار بود با دیدن چند اپیزود ابتدایی درباره آنها حرف زد، به سادگی با دیدن بخش دوم فصل اول تنها پشیمانی به بار بیاورد. آنچه «شوگر» را به مجموعهای متفاوت تبدیل میکند روندی است که مارک پروتوسویچ،سازنده و فیلمنامهنویس اصلی این مجموعه،برای مخاطبش در نظر گرفته است.
«شوگر»یک مجموعه تلویزیونی درام علمی-تخیلی آمریکایی است که با کارگردانی 5 اپیزود توسط فرناندو میرلس و 3 اپیزود به وسیله آدام آرکین ساخته شده است. در این سریال کالین فارل که به عنوان تهیهکننده اجرایی نیز فعالیت میکند، در نقش جان شوگر ایفای نقش میکند. اولین اپیزود این سریال روز5 آوریل2024 در اپل تیوی پلاس پخش شد.
آغاز داستان «شوگر» بر اساس یک روایت بسیار سر راست و یک خطی است. جان شوگر یک کارآگاه خصوصیاست که قرار است ناپدید شدن مرموز اولیویا سیگل، نوه یک تهیهکننده افسانهای هالیوود را بررسی کند. احتمالا در اولین برخورد به این نتیجه میرسیم که قرار است یک سریال کارآگاهی ببینیم. سریالی که همانند بسیاری از سریالهای مشابه با یک مقدمه نه چندان هیجانانگیز آغاز میشود. جان شوگر در ابتدای سریال در توکیو استخدام شده تا نوه یک رئیس یاکوزا را نجات دهد. شکل کار او به گونهای است که میتوان انتظار داشت با مردی متفاوت روبهرو هستیم که از قضا شبیه هیچ از کارآگاههای خصوصی که در سریالها یا فیلمهای سینمایی میشناسیم، نیست. شوگر دوست ندارد به دیگران آسیب برساند، بیش از اندازه محترم است و این محترم بودن از احترام بیش از اندازه به آدمها بر میآید. در همین حین او را میبینیم که تا جای ممکن از به کار بردن خشونت پرهیز میکند. او دوست سگها و از همه مهمتر عاشق سینماست.این عشق به سینما جان شوگر، دستمایه جذابی برای سازندگان شده و ما را در تاریخ سینما حرکت میدهد. در هر اپیزود میتوان ارجاعاتی به مهمترین آثار تاریخ سینما تماشا کرد. از سوی دیگر جان شوگر با خود حرف میزند و این حرف زدن زمینههایی است که نویسندگان قصد داشتهاند به وسیله آن ما را با به ابعاد شخصیت شوگر برسانند. ابعادی که در نیمه دوم سریال دلیل آن را به خوبی متوجه میشویم.
اما بخش مهمی از آنچه جان شوگر به ما نشان میدهد به هنرنمایی کالین فارل باز میگردد. بدون شک بازی درخشان فارل از آن جنس کارهایی است که در فصل جوایز مورد توجه قرار خواهد گرفت. فارل با بازی درخشان و متفاوتی که از خود ارائه میدهد بسیاری از بازیهای به یادماندنی خود در فیلمهای سینمایی را یادآوری میکند. وقتی برای اولین بار با جان شوگر (با بازی کالین فارل) آشنا میشویم، او میگوید «آزار دادن به مردم را دوست ندارد». هر چند که شغل او دقیقا در میانه خشونت قرار دارد اما باز هم آرامش و مهربانی جان شوگر شخصیت متفاوت سریال «شوگر» را میسازد.
با گسترش سریال، مشخص میشود که «شوگر» داستانی درباره خشونت است. جان شوگر نه تنها از خشونت متنفر است، بلکه در حرفهای گرفتار شده است که اساساً آن را میطلبد. جان برای رسیدن به پاسخ رازی که میخواهد کشف کند، باید از این خشونت استفاده کندهر چند در این میان دچار حملههای عصبی بسیار شدیدی میشود. در بیشترزمان سریال، روحیه جان شوگر برخلاف بسیاری از افرادی است که او را در حال تعامل با آنها میبینیم. او مهربان استوشغلشرابیشتر از یک مرد در اینحرفه شخصی میکند.
اما سربال «شوگر» با همه این نکات شروع هیجانانگیزی ندارد. ما با یک کارآگاه خصوصی با خصوصیات جذاب روبهرو هستیم که متاسفانه در نهایت از نظر شخصیتپردازی معمولی است. این واژه معمولی از آن رو اینجا یک خصوصیت تقریبا منفی به حساب میآید که مخاطب صنعت سرگرمی میخواهد یک اتفاق متفاوت را در جهان پر زرق و برق سریالهای تلویزیونی تماشا کند اما مانند بسیاری از آثار اپل تیوی پلاس در «شوگر» هم این معمولی بودن به چشم میآید. گویی سریال به دنبال این است که برای سورپرایزهای نیمه دوم در نیمه اول فصل یک روند آرام و منطقی را طی و تنها ما به جستوجوی دختری گمشده ببرد که همه چیز درباره او مرموز است.
در میان این جستوجو رازهای نهانی درباره خانواده تهیهکننده معروف سینما رونمایی میشود که فضای سریال را در قامت یک مجموعه جنایی قرار دهد. اما حادثه از لحظهای شروع میشود که ما باید تغییر فاز فضای فیلمنامه را متوجه شویم. همین نقطه است که دیگر نمیتوان در یک مطلب معرفی سریال به آن پرداخت. اما این اتفاق بزرگ همه چیز را برای مخاطب تغییر میدهد و دست را برای دیدن فصلهای بعدی سریال باز میگذارد.
با همه این اوصاف و تمام میدان مینهایی که نویسنده و سازنده سریال برای ما به جا گذاشته، «شوگر» آن اتفاقی ویژهای که باید نیست. بیشتر تمرکز فیلمنامه روی نیمه دوم سریال بنا شده و اتفاقات نیمه اول همه برای رساندن ما به نقطه عطف داستان است. نقطه عطفی که فضای یک سریال با ژانر جنایی را به کلی به هم میریزد هر چند آن را به کلی از بین نمیبرد. ما با یک کارگاه خصوصی فضایی روبهرو هستیم و همه خصوصیات و ویژگیهایش یک سریال قابل قبول را در صنعت سرگرمی به جا میگذارد. اما «شوگر» یک انتخاب همیشگی یا یادآوری برای سالهای بعد نیست و همین نکته است که آن را در زمره بهترینهای امسال نیز قرار نمیدهد.