نگاهی نقادانه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی اقدامات مدیریتی برای توسعه دوچرخهسواری
ما و مسئله دوچرخهسواری
با وجود اینکه ترویج طرحهایی با محوریت دوچرخه در شهرها، تأثیرات درخور توجهی بر افزایش سلامت شهروندان دارند، اما در میزان موفقیت این طرحها و انتظارات از آن، فرضهایی نهفته است که از شهری به شهر دیگر متفاوت بوده و به اندازه تئوریهای نظری، حائز اهمیت است.
سیدهادی حسینی - پژوهشگر شهرسازی
با وجود اینکه ترویج طرحهایی با محوریت دوچرخه در شهرها، تأثیرات درخور توجهی بر افزایش سلامت شهروندان دارند، اما در میزان موفقیت این طرحها و انتظارات از آن، فرضهایی نهفته است که از شهری به شهر دیگر متفاوت بوده و به اندازه تئوریهای نظری، حائز اهمیت است. یک مسیر دوچرخهسواری بهطور کلی، نیازمند طراحی مسیرهای متصل به هم، کفسازی مناسب، روشنایی مؤثر و علائم هشداردهنده است. همچنین تهیه و تنظیم قوانین و مقررات مخصوص مسیرهای دوچرخه و راکبان، چه درباره مسائل راهنمایی و رانندگی و چه در زمینه نحوه مواجهه با مسائل حقوقی ناشی از تصادفات و صدمات، از مهمترین الزامات بسط دوچرخهسواری است. با وجود اهمیت الزامات کالبدی و حقوقی، جنبههای اجتماعی و فرهنگی دوچرخهسواری در ایران بر همه این مسائل سایه انداخته و نحوه استفاده از دوچرخه را در هالهای از ابهام فرو برده است. وضعیت نامعلوم نیمی از جمعیت واجد شرایط استفاده از دوچرخه، یعنی بانوان، یکی از مهمترین موانع توسعه عمومی دوچرخهسواری بهعنوان یکی از مدهای حملونقل شهری است. اگرچه بهظاهر هیچ منع قانونیای برای دوچرخهسواری خانمها در سطح شهر وجود ندارد، اما نوع نگاه حاکم بر جامعه، چه از طرف دولت و چه از طرف بخشی از شهروندان، مانعی بر سر راه بسط آن شده و راهحلها که عموما به «در نظر گرفتن محلهایی برای دوچرخهسواری بانوان» ختم میشود، نبود نگاه جامع در این زمینه را نشان داده و نیاز به فرهنگسازی مداوم برای سالهای طولانی را گوشزد میکند. از طرف دیگر، در شهری مانند تهران، وسعت شهر و موقعیت جغرافیایی آن دو مانع مهم دیگر بر سر راه پذیرش عمومی دوچرخه بهعنوان یکی از انواع وسایل حملونقل شهری است. دوچرخه اصولا برای تردد در مسیرهای طولانی طراحی نشده است و با توجه به وسعت درخور توجه شهر تهران، در بهترین حالت میتواند بهعنوان مکمل فرعی سایر وسایل حملونقل، بهویژه در محورهای شرقی-غربی در نظر گرفته شود. لحاظکردن وضعیت اقلیمی تهران، معادلات را پیچیدهتر نیز خواهد کرد. در تهران که تابستانی گرم و زمستانی سرد دارد، عملا در ماههای محدودی از سال امکان دوچرخهسواری به صورت گسترده فراهم است. همچنین اگر وضعیت توپوگرافی شهر تهران به آن اضافه شود، شرایط دشوارتر خواهد شد. شهر تهران مناطقی با اختلاف ارتفاعی بعضا بسیار متفاوت دارد و به این جهت طراحی مسیرهای دوچرخهسواری، بهویژه در محورهای شمالی-جنوبی، کارایی لازم را نخواهد داشت.
دوچرخهسواری در عین اینکه تأثیراتی مثبت و انکارنشدنی بر افزایش نشاط شهرها دارد، نمیتواند در شرایط موجود بهعنوان یکی از مدهای اصلی یا حتی مکمل دیگر وسایل حملونقل عمومی در نظر گرفته شود. وجود انتظارات حداکثری از دوچرخه در شهر تهران و غلبه این نگاه در برنامهریزی برای شهرها در میان برخی متخصصان و مسئولان امر و صرف هزینههای درخور توجه برای ساخت مسیرهای ویژه تردد دوچرخه که در حال حاضر به وسیله انبوه موتورسواران اشغال شده، بهظاهر موجه و مشروع ولی در واقع، به هدر دادن منابع محدود و از دست دادن فرصتهای ارزشمند است. تنها راهحل دائمی و پایدار برای حل مشکلات حال حاضر شهر تهران، تجمیع منابع و امکانات در جهت اتمام هرچه سریعتر خطوط اصلی مترو و تجهیز و بهروزرسانی ناوگان اتوبوسرانی و فرهنگسازی در راستای استفاده از این وسایل به جای خودروی شخصی است. تا زمان دستیابی به وضعیت نسبتا پایدار، نهادهای مدنی و انجمنهای علمی باید به ترویج استفاده از دوچرخه در میان شهروندان پرداخته و آنان را نسبت به مزایای پرشمار دوچرخهسواری آگاه کنند تا استفاده از این وسیله بهعنوان یکی از انواع حملونقل شهری هرچند به صورت محدود، به یک خواست همگانی بدل شده و حداقل بخشی از مردم مطالبهگر آن باشند. فرهنگسازی دوچرخهسواری در میان گروههای مختلف مردمی راهی طولانی است که در صورت موفقیت پایدار خواهد ماند، اما استفاده از ظرفیتهای دولتی و منابع عمومی در راستای ساخت و تجهیز مسیرهای مخصوص دوچرخه بدون وجود پشتوانه مردمی و با توجه به وجود موانع و مشکلات اساسی، قطعا به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.