مروری بر تجربه کشورهای جهان برای حمایت از اقشار تهیدستی که فقر خشن مسکن را تجربه میکنند؛
سرپناه مستأجران
نزدیک به نیمی از مردم تهران مستأجرند و حدود ۲.۳ میلیون نفر از مردم استان تهران و ۱.۲ میلیون نفر از مردم شهر تهران گرفتار سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهنشینی هستند. این دو گزاره چکیدهای از گزارشهای مرکز آمار ایران و سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران است. هرچند فقر مسکن و بیخانمانی پدیدهای جهانی است و بر اساس اعلام سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، نرخ جمعیت ساکن در سکونتگاههای غیررسمی در کشورهای در حال توسعه تا حدود ۴۲ درصد هم میرسد، اما بسیاری از کشورهای جهان برای مهار فقر مسکن و پدیده بیخانمانی سیاستهای متعددی در دستور کار گذاشتهاند.

نزدیک به نیمی از مردم تهران مستأجرند و حدود ۲.۳ میلیون نفر از مردم استان تهران و ۱.۲ میلیون نفر از مردم شهر تهران گرفتار سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهنشینی هستند. این دو گزاره چکیدهای از گزارشهای مرکز آمار ایران و سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران است. هرچند فقر مسکن و بیخانمانی پدیدهای جهانی است و بر اساس اعلام سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، نرخ جمعیت ساکن در سکونتگاههای غیررسمی در کشورهای در حال توسعه تا حدود ۴۲ درصد هم میرسد، اما بسیاری از کشورهای جهان برای مهار فقر مسکن و پدیده بیخانمانی سیاستهای متعددی در دستور کار گذاشتهاند.
تجربه ویژه فرانسه
فرانس24 در گزارشی نوشته است که حدود یکچهارم مردم پاریس در مسکن اجتماعی زندگی میکنند و دولت تلاش میکند تا سال 2030 جمعیت تحت پوشش طرح مسکن اجتماعی را به 30 درصد اهالی پاریس برساند. در این گزارش تأکید میشود که برخلاف سیاست انگلیس و آمریکا که تخریب مسکن عمومی بوده، فرانسه نهتنها تلاش میکند این طرح را ادامه دهد بلکه به دنبال توسعه آن است. روش فرانسه برای توسعه مسکن اجتماعی فقط بر ساختوساز متمرکز نبوده و بازسازی اماکن قدیمی و تغییر کاربری آن به کاربری مسکونی هم در دستور کار شهرداری پاریس بوده است. تبدیل پادگانها، هتلهای قدیمی، صومعه یا کارگاههای متروکه به مسکن اجتماعی، بخشی از سیاستهای شهردار پاریس به شمار میآید.
مدیران شهرداری پاریس اعتقاد دارند اگر بازار مسکن کاملا خصوصی شود، بسیاری از شهروندان فرانسوی قادر به زندگی در پاریس نیستند و طبقه کارگر عملا از پایتخت فرانسه دور میشود. درحالحاضر ساخت مسکن اجتماعی در پاریس از پنجهزار واحد به صدهزار واحد در سال رسیده است. هرچند گفته میشود پاریس بخش عمدهای از مسکن اجتماعی خود را در طول قرن بیستم و در اوج دولت رفاه خود ساخته و درحالیکه همتایان انگلیسی آن پس از دهه 1970 تا حد زیادی این تلاش را کنار گذاشتند، پاریس به ساختن ادامه داد و در 20 سال گذشته فقط سرعت آن را افزایش داده است. مدیریت مسکن اجتماعی در فرانسه برعهده طیفی از نهادهای عمومی و غیرانتفاعی است که بزرگترین آنها پاریس هابیتات یا آژانس مسکن شهری است که حدود نیمی از واحدهای دولتی را مدیریت میکند.
فرانس24 گزارش میدهد این واحدها تنها برای فقیرترین شهروندان پاریس ساخته نشدهاند و افراد طبقه متوسط هم میتوانند از آنها استفاده کنند. امکانات حمایتی گسترده برای سکونت شهروندان فرانسوی باعث شده از هر 10 پاریسی هفت نفر بتوانند مسکن اجتماعی دریافت کنند. بر اساس این گزارش، فقط 25 درصد مسکن اجتماعی پاریس متعلق به فقیرترین اقشار است و بخش گسترده این مسکن شامل حال اقشار متوسط شده است. اجارهبهای مسکن حمایتی تقریبا یکسوم میانگین اجارهخانه در پاریس است و طبق گزارش APUR اجارهبهای این خانهها کمتر از 10 یورو در هر مترمربع است. این در حالی است که اجارهبهای آپارتمانهای خصوصی بیشتر از 35 یورو در هر مترمربع است. در نتیجه تقاضا برای مسکن اجتماعی در فرانسه بسیار زیاد است.
طبق گزارش APUR در سال 2018 نزدیک به 250 هزار نفر در فهرست انتظار تحویل مسکن اجتماعی بودهاند، اما سیاست پاریس توسعه واحدهای مسکونی اجتماعی است؛ بهطوریکه در یک دوره ششساله منتهی به سال 2020 حدود سه میلیارد یورو برای ساخت مسکن اجتماعی در پاریس هزینه شده است. نکته جالب این است که شهرداری پاریس علاوه بر تأمین مسکن افراد طبقه فقیر و متوسط، تلاش کرده احساس فاصله طبقاتی را برای ساکنان این خانهها کاهش دهد. فرانس24 در گزارش خود نوشته است که شهرداری پاریس مسکن اجتماعی را تنها در محلههای فقیرنشین نساخته و تلاش کرده این خانهها را در مرکز شهر و حتی در مناطق مجلل پاریس بسازد؛ بهطوریکه همین حالا در منطقه 16 پاریس که یکی از مناطق ثروتمندنشین این شهر است، یک جفت ساختمان 9طبقه فولادی و شیشهای، مشرف به پارک عظیم Bois de Boulogne وجود دارد که درواقع مسکن اجتماعی است و از سال 2016 در بلوار سوچت، در حاشیه منطقه 16 پاریس حدود 176 آپارتمان در قالب مسکن اجتماعی ساخته شده است.
شکست مسکن اجتماعی در انگلیس و آمریکا
در انگلیس و آمریکا ماجرا کمی متفاوت است. تجربه زیستی و اجتماعی این دو کشور مخالفتهایی را با مسکن اجتماعی ایجاد کرد. بلومبرگ در این زمینه نوشته است که لیبرالهای آمریکا از اواسط قرن بیستم بهشدت هرچه تمامتر به مسکن اجتماعی یا مسکن عمومی تاختند. این رسانه نوشته است مسکن عمومی در آمریکا باعث جداسازی طبقات فقیر از سایر مردم شهر شده بود و زمانی که دولت کلینتون تصمیم گرفت بخش عظیمی از خانههای عمومی را خراب کند، از سوی رسانهها و مردم تشویق و حمایت شد. بر اساس گزارش بلومبرگ، یکی از بدنامترین پروژههای مسکن عمومی در آمریکا «کابرینی گرین» نام داشت که شامل سههزارو 600 واحد مسکونی در شیکاگو میشد؛ ساختمانهایی بلند و متوسط که 20 هزار نفر ساکن آن بودند و عموم این افراد رنگینپوستها بهشمار میآمدند.
مسکن عمومی در ذهن آمریکاییها خانههایی ناامن و محلههایی با سابقه جرائم و بزهکاری بودند که رنگینپوستان را از جامعه آمریکا جدا کرده بود؛ بنابراین حربه مسکن عمومی نتوانست در آمریکا و انگلیس اقبالی به دست آورد و بیشتر این خانهها تخریب شدند. در عوض دولت برای حمایت قشر فقیر در این کشورها وامهای طولانیمدت با بهره بسیار پایین میدهد و تلاش میکند با حمایت مالی از مستأجران، آنها را در بازار خصوصی مسکن رها نکند. البته سیاستهای مهار فقر مسکن تنها به کشورهای توسعهیافته محدود نمیشود و در کشورهای همسایه هم برنامههایی برای تنوع در بازار مسکن و مهار فقر مسکن وجود دارد.
ایرج رهبر، نایبرئیس کانون انبوهسازان تهران میگوید که در بازار ترکیه انبوهسازان واحدهایی برای اجاره مستمر به مستأجران میسازند و این واحدها از تمامی امکانات رفاهی برخوردار است. او توضیح میدهد که سازندگان واحدهای استیجاری را نه با هدف فروش بلکه با هدف اجاره دائمی در زمینهای دولتی ساخته و واگذار میکنند تا مستأجران هر سال ناچار به جابهجایی نباشند و البته اجاره این خانهها هم از قواعد و قوانین خاصی پیروی میکند. این در حالی است که تاکنون این مجوز بهصورت رسمی برای بخش خصوصی در ایران صادر نشده است. هرچند دولتیبودن زمین تضمینی است که سازندگان بهصورت قانونی نتوانند خانههای ساختهشده را بفروشند و از آنها در راستای تنظیم بازار اجاره و کاهش اجارهبها استفاده شود.