در اهمیت حفاظت از محیط زیست دریایی
وقتی از آلودگی دریایی حرف میزنیم، از چه چیزی حرف میزنیم؟! به نظر خیلی از ما، پاسخ به این سؤال نباید زیاد سخت باشد؛ اما همین که جامعه جهانی از پس قرنها آلودگی دریایی، کمی بیش از نیمقرن گذشته، دغدغه مقابله با آن را در سر پرورانده، نشان میدهد که پاسخ به آن چنانکه باید آسان نبوده است!
محمد ولیزاده
وقتی از آلودگی دریایی حرف میزنیم، از چه چیزی حرف میزنیم؟! به نظر خیلی از ما، پاسخ به این سؤال نباید زیاد سخت باشد؛ اما همین که جامعه جهانی از پس قرنها آلودگی دریایی، کمی بیش از نیمقرن گذشته، دغدغه مقابله با آن را در سر پرورانده، نشان میدهد که پاسخ به آن چنانکه باید آسان نبوده است! چراکه آن روزها خیلی از علمای قوم بر این باور بودند که دریاها و اقیانوسها آنقدر وسیع هستند که خود توانایی آن را دارند که هر نوع آلودگی را از بین ببرند! اما گویا پس از حادثه سال 1967 تانکر نفتی «توری کانیون» بود که قدمهای پرشتاب بینالمللی در راه حفاظت از محیط زیست دریایی و به تبع آن، جلوگیری از آلودگی آب دریاها برداشته شد.
شاید بگویید حتما از آن روز به بعد و با لازمالاجراشدن این کنوانسیون، آب دریاها و اقیانوسها نفس راحتی کشیدهاند؛ اما زهی خیال باطل! در چند دهه بعد از این اتفاق، آبهای جهان آنقدر حادثه ریز و درشت دیگر را به چشم دیده و آنقدر با اتفاقات عجیبوغریب دیگری دستوپنجه نرم کردهاند که صد رحمت به ماجرای توری کانیون! کافی است کمی اخبار این حوزه را دنبال کنید تا به عمق فاجعه پی ببرید و ببینید که نفس دریاها هم مثل زمین و هوا به شماره افتاده است. اگر در گذشته آلودگی دریایی بیشتر به مسائل مشخص و مرتبط با حوزه دریایی مثل نشت نفت کشتیها، ریختن زبالههای صیادان در دریا و آب توازن کشتیها محدود میشد، امروزه، با گسترش صنایع و توسعه فعالیتهای شهری، موارد متعدد دیگری را شامل میشود که آلودگی آب ناشی از فعالیتهای کشاورزی، نشت لولههای فاضلاب، رهاکردن زبالههای صنعتی کارخانهها و بیمارستانها در آب و روانهشدن میلیونها تن پلاستیک در یک سال به سمت دریاها و اقیانوسها تنها بخشی از آنهاست. اینها تنها مربوط به آبهای آزاد و دریاهای دور و نزدیک به کشورمان نمیشود؛ خلیج فارس و دریاهای عمان و خزر هم از این قاعده مستثنا نیستند. مثلا آنقدر در این سالها به دریای خزر جفا کردهایم که رمقی برای هشت هزار میلیارد مترمکعب آب آن باقی نمانده است. دریایی که در روزگاری نهچندان دور مرغوبترین ماهیهای خاویاری در آن زندگی میکردند و بیش از ۹۰ درصد خاویار جهان را تأمین میکرد، مدتی است در اذهان برخی کارشناسان، تداعی بحرالمیت میکند! سدسازیهای کشورهای سواحل خزر، راهیشدن فاضلابهای انسانی و صنعتی به سوی آن، استخراج نفت و گاز از سوی کشورهای مختلف از جمله جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان و شرکتهای نفتی مستقر در آنها مثل بیپی انگلیس ـ که به اعتقاد کارشناسان، مقررات زیستمحیطی را اجرا نمیکند ـ و همچنین استفاده برخی از این کشورها مثل قرقیزستان از آبشیرینکن و فرستادن پساب آن به دریای خزر، آلودگی آن را صدچندان کرده است؛ بهطوریکه بزرگترین دریاچه جهان، در سالهای اخیر، عنوان یکی از آلودهترین دریاهای روی زمین را به خود اختصاص داده است. این آلودگیها و دیگر معضلات زیستمحیطی مرتبط با دریای خزر باعث شده مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست به شهروندان شهرهای ساحلی کشورمان ـ که بیشترین جمعیت کنارههای دریای خزر را به خود اختصاص دادهاندـ هشدار دهند که حتیالامکان در این آبها شنا نکنند. شاید این وضعیت که گریبان خزر را رها نمیکند، باعث شده قانون حفاظت از محیط زیست دریایی دریای خزر مشتمل بر یک مقدمه و 37 ماده، بین دولتهای ساحلی دریای خزر (جمهوری آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان) به تصویب برسد و کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر ـ مشهور به کنوانسیون تهرانـ از 21 مرداد 1385 برای این پنج کشور لازمالاجرا شود. از دریای خزر که بگذریم، حال و روز خلیج فارس و دریای عمان نیز اصلا خوش نیست؛ بهخصوص خلیج فارس که شرایطی به مراتب وخیمتر را تجربه میکند و دوستداران آن، نجاتش را منوط به عزمی جدی در سطح منطقه خاورمیانه و جهان میدانند. اگر به خودمان یادآوری کنیم که این شاهراه اقتصادی و بزرگترین و مهمترین مرکز ارتباطی دنیا که 60 درصد ذخایر نفتی جهان در اعماق آن جا خوش کرده است و سالانه میزبان نزدیک به صد هزار شناور هم هست که عمدتا به حملونقل نفت خام و محصولات نفتی مشغولاند، این گفته پژوهشگران که در سال، حدود 1.5 میلیون تن نفت به آبهای آن نشت میکند، حرف پربیراهی نخواهد بود. وجود سکوهای متعدد نفتی، احداث مجتمعها و پالایشگاهها در جایجای سواحل و بنادر آن و ورود نفت، مواد شیمیایی و پسابها به داخل آب آن میتواند بهتنهایی برای آلودگی 250 هزار کیلومتر مربع آب خلیج فارس و برهمزدن اکوسیستم آن کافی باشد. بااینهمه مسئولان و کارشناسان «آلودگی ناشی از تخلیه سوخت قاچاق، تغییرات شدید اقلیمی و نوسانات سطح آب دریا، افزایش ریزگردها، تکمیلنبودن شبکه پساب شهری در شهرهای ساحلی و ورود آن به دریا، آلودگی نفتی با منشأ دریا، سوانح دریایی، کشتیها و تانکرهای حامل نفت و فراوردههای نفتی» را از چالشهای محیطزیستی خلیج فارس میدانند؛ به طور حتم علم و آگاهی به مجموعه همین عوامل بوده که 13 سال پیش، سازمان جهانی دریانوردی (IMO) از آن بهعنوان منطقه ویژه دریایی نام برده است.کوتاه اینکه کارشناسان معتقدند منشأ 80 درصد آلودگیهای دریایی، خشکی است و این یعنی اینکه رفتار و سوءمدیریت اشرف مخلوقات(!) است که دریا را از نفس انداخته و حیات آن و مجموعه آبزیان را با خطری بسیار جدی روبهرو کرده است و البته نتیجه آن میتواند پاشنهآشیلی باشد برای خودِ اشرف مخلوقات!